شما در حال خواندن درس معیارهایی برای بخشبندی واحد صنعتی هستید. این درس مربوط به مجموعه طرحریزی است.
در درس قبل با روش تعیین چیدمان با کمک دو منحنی «محصول-مقدار» و «هزینه-مقدار» و بر اساس پارامترهای «هزینه»، «تنوع محصولات» و «مقدار تولید هر محصول» آشنا شدید. این پارامترها علاوه بر تعیین چیدمان، به تقسیم واحد تولیدی به بخشهای کوچکتر نیز کمک میکنند. به عنوان مثال، وقتی «ظرفیت تولید» قطعات الف و ب اندک و ظرفیت تولید قطعهی ج زیاد است، حدس میزنیم که کارخانه حدأقل به دو بخش مستقل شامل: «کارگاه ساخت الف و ب» و «خط تولید ج» نیاز دارد. با این وجود، برای تقسیم واحد تولیدی به بخشهای کوچکتر یا اصطلاحاً بخشبندی واحد تولیدی، پارامترهای دیگری نیز وجود دارد که در این درس با تعدادی از مهمترین آنها آشنا خواهید شد.
منظورمان از بخشهای مختلف واحد تولیدی چیست؟
«بخش» یک واژهی عمومی است و منظور از «بخشهای کارخانه» میتواند سولهها، ساختمانها، دپارتمانها یا سایر نواحی باشد. معمولاً کلمهی «بخش» در هر مرحله از طرحریزی معنای متفاوتی دارد، مثلاً در فاز اول که تمرکزمان روی المانهای بزرگ است، معمولاً «بخش» دلالت بر اجزایی مثل ساختماتها، سولهها و دپارتمان میکند، اما در فاز دوم میتواند شامل خطوط تولید، ایستگاههای کاری یا حتی المانهای کوچکتر باشد.
در یک تقسیمبندی کلّی، بخشهای کارخانه را میتوانیم شامل بخشهای عملیاتی، واحدهای اداری، پشتیبانی و خدماتی بدانیم. بخشهای عملیاتی واحدهایی مثل پرسکاری، تراشکاری و خطوط مونتاژ، بخشهای اداری واحدهایی مثل واحد حسابداری، ارتباط با مشتریان و مدیریت منابع انسانی، بخشهای پشتیبانی واحدهایی مثل کنترل کیفیت، انبارها و اتاقهای ابزار و بخشهای خدماتی واحدهایی مثل موتورخانه، تأمین برق اضطراری و دفع ضایعات هستند. در مجموعهی طرحریزی ویکیتولید، همچون بسیاری از منابع دیگر، تمرکزمان روش بخشهای عملیاتی و پشتیبانی است.
چگونه بخشهای مورد نیاز در واحد تولیدی را شناسایی کنیم؟
برای طرحریزی یک واحد تولیدی، باید «انواع محصولاتی که در آن تولید میشوند» و «فرایند تولید آنها» را بشناسیم و ناظر بر این اطلاعات و «معیارهایی که برایمان مهم است»، بخشها را تعیین کنیم. بدین منظور و به عنوان یک رویهی ساده میتوانیم اقدامات زیر را انجام دهیم:
۱- تمام تولیدات را فهرست کنیم.
۲- برای آنها، نمودار فرایند عملیات (OPC) یا نمودار فرایند جریان (FPC) را ترسیم کنیم تا اقدامات ضروری برای تولیدشان شناسایی شود. (در درسهای آینده با این نمودارها آشنا میشوید)
۳- بررسی میکنیم که کدام فرایندها و اقدامات میتوانند در بخشهای مشترکی انجام شوند. قاعده این است که کارهای مشابه باید حتیالمقدور در بخشهای مشترکی انجام شوند. در این مرحله، بخشهای اصلی کارخانه به صورت اولیه مشخص میشوند.
۴- بخشهایی که در مرحلهی قبل مشخص کردیم با پارامترهایی که برایمان مهم است -مثل بعضی از پارامترهای ارائه شده در این درس- بررسی میکنیم تا در صورت نیاز تفکیک یا ترکیب شوند.
۵- سایر بخشهای کارخانه مثل واحدهای خدماتی و اداری را با کمک متخصصان مربوطه تعیین میکنیم.
۶- فهرست بخشهای کارخانه را در اختیار مدیران و سایر افراد مرتبط قرار میدهیم تا نظراتشان را اعلام کنند.
معرفی چند معیار برای بخش بندی واحد تولیدی
معیارهای بیشماری برای بخشبندی واحدهای صنعتی وجود دارد که نمیتوان همهی آنها را در قالب یک فهرست ارائه کرد. همچنین اهمیت این معیارها به شرایط واحد تولیدی و خواستههای کارفرمایان بستگی دارد و نمیتوان به طور مطلق یک معیار را مهم یا کماهمیت تلفی کرد. با این وجود در ادامه به تعدادی از معیارهایی اشاره خواهیم کرد که در عموم موارد و برای اغلب تولیدکنندگان حائز اهمیت هستند و برای بخشبندی واحدی تولیدی به آنها توجه میشود.
۱- تنوع محصولات و مقدار تولیدشان
۲- روش و امکانات مورد نیاز
۳- منابع انرژی مورد نیاز
۴- نفرات و مهارتهای مورد نیاز
یکی دیگر از امکاناتی که میتواند مبنای جدایش یا ترکیب بخشها شود، نفرات و مهارتهای مورد نیاز است. گاهی دو فعالیت مختلف میتوانند توسط نفرات مشابهی انجام شوند، بنابراین انجام هر دوی آنها به یک بخش مشترک واگذار میشود. مثلاً به طور معمول، تراشکاران با روشهای مونتاژ مجموعههای ساده نیز آشنا هستند، بنابراین میتوان فعالیتهای «تراشکاری» و «مونتاژ قطعات ساده» را در یک بخش مشترک انجام داد. از سوی دیگر، گاهاً دو یا چند فعالیت مشابه هستند، اما وابستگی آنها به نفرات و مهارتهای متفاوت باعث میشود که از بخشهای جداگانهای برای انجام آنها استفاده شود. به عنوان مثال، ممکن است جوشکاری قطعات کماهمیت در یک بخش و توسط جوشکاری متوسط و قطعات حساس و دقیق در بخشی دیگر و توسط یک جوشکار ماهر انجام شوند.
۵- سفارشی یا استاندارد بودن محصولات
۶- ابعاد، وزن و شکل مواد
ابعاد، وزن و شکل مواد در انتخاب تجهیزات تولید، حملونقل و انبارداری مؤثر هستند، مثلاً «قطعات سنگین» را نمیتوان روی تجهیزات معمولی ماشینکاری کرد و پردازش «قطعات حجیم» به فضای بزرگتری نیاز دارد. همچنین گاهاً «شکل قطعات» طوری است که نمیتوان آنها را روی دستگاه تراش یا فرز بست. البته تفاوت در ابعاد، وزن و شکل مواد لزوماً دلیل موجهی برای جدا کردن بخشهای مختلف نیست، اما گاهاً تفاوتها طوری است که استفاده از تجهیزات و امکانات کاملاً متفاوتی را اقتضا میکند.
۷- ارزش مواد و محصولات
۸- آلایندگی و خطرناک بودن مواد یا فعالیتها
مجاورت با بعضی از مواد یا فعالیتهای آلاینده و خطرناک مستلزم ملاحظات خاصی است، مثلاً هوای محیط باید به خوبی تصفیه شود و کارگران به امکاناتی مثل ماسک، عینک و لباسهای مخصوص مجهز باشند. جدا کردن محل نگهداری و پردازش مواد و انجام فعالیتهای خطرناک باعث میشود که هزینههای پیادهسازی ضوابط ایمنی کاهش یابد، افراد کمتری در معرض خطر قرار بگیرند و نظارت بیشتری وجود داشته باشد.
۹- مجاورت نامطلوب مواد و فعالیتها
گاهی مواد یا فعالیتها خطرناک نیستند اما مجاورت آنها در کنار هم نامطلوب یا حتی خطرناک است، مثلاً جوشکاری کردن در مجاورت مواد قابل اشتعال خطرناک است، مجاورت مواد روغنی و کاغذ باعث آلودگی کاغذ میشود و استقرار مهندسان طراح در مجاورت دستگاه پرسکاری، تمرکزشان را به هم میزند. بدیهی است که اگر چنین مجاورتهای نامطلوبی وجود دارد، باید با بخشبندی مناسب و استقرار مناسب بخشها، از آثار نامطلوب پیشگیری شود.
۱۰- کارکرد محصولات
۱۱- دقت و کیفیت محصولات
۱۲- حملونقل مواد
مواد و محصولات مختلف به تجهیزات متفاوتی برای حملونقل نیاز دارند، مثلاً قطعات سبک را میتوانیم با دست یا گاری جابجا کنیم اما سازههای سنگین به تجهیزاتی مثل لیفتراک، وانت و جرثقیل سقفی نیاز دارند. همچنین مواد مختلف به حاملها یا ظرفهای متفاوتی نیاز دارند، مثلاً معمولاً مواد گازی را در کپسول و سیلندر حمل میکنند و پودرها را در محفظههای پلاستیکی یا کیسههای نایلونی قرار میدهند. گاهی وجود تشابه میان تجهیزات یا حاملهای مورد نیاز برای حملونقل، مبنای بخشبندی واحد تولیدی میشود. به عنوان مثال، ممکن است فرایند ساخت دو محصول کاملاً متفاوت باشد، اما از آن جایی که جابهجایی هر دوی آنها به جرثقیل سقفی یا لیفتراک نیاز دارد، بخش مشترکی به تولید آنها اختصاص داده شود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.