دوره‌ی طرح‌ریزی ویکی‌تولید شامل سه فاز اصلی است و هم‌اکنون در برگه‌ی مربوط به فاز سوم (تعیین موقعیت کارخانه) هستید.

اگر نمی‌دانید منظورمان از فاز طرح‌ریزی چیست یا به توضیحات بیشتری نیاز دارید یا می‌‌خواهید به فازهای دیگر دسترسی داشته باشید روی لینک زیر کلیک کنید:

ورود به راهنمای طرح‌ریزی

فاز سوم: تعیین موقعیت مکانی کارخانه

فاز سوم طرح ریزی ویکی تولید: تعیین موقعیت مکانی

در فاز سوم چه کار می‌کنیم؟

در فاز سوم، موقعیت مکانی کارخانه (یا موضوع طرح‌ریزی) را تعیین می‌کنیم و اگر شامل شُعب مختلفی مثل سایت‌های تولیدی یا مراکز توزیع یا انبارها (در اماکن مختلف) باشد تلاش می‌کنیم تا بهترین موقعیت جغرافیایی هر کدام را شناسایی کنیم و برای رسیدن به این مقصود، مطالب فاز سوم در دو گام زیر ارائه می‌شود:

گام اول: تعیین گزینه‌های مختلف (متناسب با خواسته‌هایی که داریم و شرایط موجود)

گام دوم: انتخاب گزینه‌ی مطلوب

روش‌هایی که در طرح‌ریزی برای مکان‌یابی معرفی می‌کنیم جنبه‌ی مقدماتی دارند و برای مسائل پیچیده کافی نیستند، به همین علت باید در نظر داشته باشید که برای تصمیم‌های دقیق‌تر به منابع لوجستیک و نرم‌افزارهای شبیه‌سازی و ساختارهای ریاضی نیاز داریم که در منابع طرح‌ریزی به آن‌ها اشاره نمی‌شود (مگر در حد مقدماتی)، همچنین ذکر این نکته ضروری است که در مکان‌یابی اکثر کارخانجات موجود (حتی کارخانجات بزرگ) از چنین ارزیابی‌های دقیقی استفاده نشده است.

جایگاه فاز سوم در طرح‌ریزی

همان‌طور که در راهنمای مجموعه‌ی طرح‌ریزی  و مقدمه‌ی طرح‌ریزی گفتیم رویه‌ی SLP از کل به جزء انجام می‌شود و به این ترتیب فاز اول به تعیین مکان کارخانه اختصاص دارد و پس از آن طرح‌بندی کلیّات و جزئیّات در فازهای دوم و سوم انجام می‌شود اما ترتیب آموزش SLP متفاوت است و ابتدا طرح‌بندی کلیات (فاز اول دوره‌ی ویکی‌تولید) و سپس طرح‌بندی جزئیات (فاز دوم) و نهایتاً انتخاب مکان کارخانه (فاز سوم) آموزش داده می‌شود. با این‌که در راهنمای فاز اول به تداخل و همپوشانی فازهای اول و سوم اشاره کردیم در این مرحله باید مراحل طرح‌ریزی را دقیق‌تر ارزیایی کنیم و به این منظور سه رویکرد احتمالی در طرح‌ریزی واحدهای جدید را نقد و بررسی می‌کنیم.

رویکرد اول: می‌توانیم ابتدا مکان کارخانه (یا سایت تولیدی، شرکت یا هر چیز دیگری که موضوع طرح‌ریزی باشد) را مشخص کنیم و سپس طرح‌بندی کلیّات (فاز اول دوره‌ی ویکی‌تولید یا فاز دوم SLP) و طرح‌بندی جزئیات (فاز دوم دوره‌ی ویکی تولید یا فاز سوم SLP) را انجام دهیم اما در این حالت اطلاعات کافی برای تعیین فضا یا شکل زمین یا شرایط مورد نیاز آن (مثل وضعیت قرارگیری انشعابات یا نوع دسترسی به جاده) در اختیارمان نیست و شاید مکان نامناسبی انتخاب کنیم.

رویکرد دوم: می‌توانیم ابتدا طرح‌بندی کلیات را انجام دهیم (فاز اول ویکی‌تولید) و سپس مکان را تعیین کنیم اما در این حالت چون مشخصات مکان کارخانه (یا موضوعات دیگر طرح‌ریزی) را نمی‌دانیم برای چیدمان با مشکل روبه‌رو می‌شویم و نمی‌توانیم به نتیجه‌ی قطعی یا همان طرح کلی نهایی برسیم، مثلاً ممکن است چیدمان انتخابی با شکل یا مساحت یا امکانات زمینی که خریداری می‌شود هماهنگ نباشد و به احتمال زیاد پس از تعیین مکان کارخانه باید مجدداً بعضی از اقدامات فاز اول را تکرار کنیم که موجب افزایش هزینه‌ و زمان طرح‌ریزی می‌شود.

رویکرد سوم: می‌توانیم در پاره‌ای از موارد هم‌پوشانی فازهای طرح‌ریزی را بپذیریم و بر این مبنا اول بعضی از اقدامات اولیه مثل تعیین بخش‌ها و تخمین فضای مورد نیازشان را انجام دهیم تا اطلاعات کامل‌تری برای تهیه‌ی زمین‌ها و سوله‌ها و ساختمان‌ها داشته باشیم و پس از تهیه‌ی فضا (نتیجه‌ی فاز سوم) فازهای اول (طرح‌بندی کلیات) و دوم (طرح‌بندی جزئیات) را با قطعیت به نتیجه برسانیم؛ این رویکرد پیشنهاد آقای موتر است و به نظر ما هم در اغلب موارد کارایی دارد لذا توصیه می‌کنیم که ابتدا قدم‌های اول تا سوم فاز اول را انجام دهید و در کنار آن نگاهی به جزئیات مهم داشته باشید تا مکان (که در ایران هزینه‌ی بالایی دارد) با دقت انتخاب شود (فاز سوم) و پس از تعیین آن باید دوباره فاز اول را از نو شروع کنید تا نتایج‌شان حتما با مکان انتخابی هماهنگ باشد.

مواردی که گفتیم با این فرض از قبل وجود نداشته باشد اما گاهی می‌خواهیم چیدمان یک کارخانه‌ی فعال را عوض کنیم یا شاید به هر علتی فضا از قبل تامین شده باشد که طبیعتاً در این شرایط تکلیف مکان کارخانه روشن است و چالش‌هایی که گفتیم موضوعیت ندارند.

قدم اول. تعیین گزینه‌‌های مختلف مکان‌یابی

یادآوری می‌کنیم که موضوع مطالب این مجموعه طرح‌ریزی صنعتی است و طبیعتا آن‌چه گفته می‌شود برای اماکن صنعتی کارایی دارد و برای واحدهای اداری یا فروشگاهی به ملاحظات دیگری نیاز است، لذا برای این‌که مطالب کاربردی باشد بهتر است بین اماکن تولیدی کارخانه مثل سوله‌های مونتاژ یا کارگاه‌ها و اماکن غیرتولیدی مثل مراکز توزیع و خدمات و پایانه‌های فروش و دفاتر اداری تفاوت قائل شویم.

در قدم اول از فاز سوم می‌خواهیم تعدادی از گزینه‌های مناسب برای مکان کارخانه (یا مراکز دیگری مثل انبارها) را انتخاب کنیم تا به‌عنوان کاندیدا وارد قدم دوم شده و یکی از آن‌ها به‌عنوان مکان نهایی انتخاب شود اما نکته اینجاست که مطابق قوانین کشورمان برای واحدهای تولیدی باید از زمین‌ها و مناطقی با کاربری صنعتی استفاده شود (مگر کارگاه‌های کوچک خدماتی) که شامل مناطق محدودی است و حتی گاهی برای بعضی فعالیت‌های آلاینده (رده‌های بالای زیست‌محیطی) هیچ محدوده‌ای قابل استفاده‌ نیست، در نتیجه برای انتخاب مکان این مراکز عملا گزینه‌های زیادی وجود ندارد اما مراکز دیگر مثل انبارها یا محل شرکت و دفاتر اداری یا مراکز توزیع و فروش لازم نیست حتما در مناطق صنعتی مستقر شوند و در نتیجه تعیین کاندیداهای مراکز تولیدی معمولا به سادگی انجام می‌شود اما برای مراکز دیگر باید وقت بیشتری صرف کنیم تا گزینه‌های مناسب شناسایی شوند.

اکنون سؤال مهمی که باید پاسخ دهیم این است که منظور از گزینه‌های مناسب چیست یا به‌عبارت دیگر با چه ملاک و معیاری باید گزینه‌های ظاهراً مناسب را شناسایی کنیم؟

در پاسخ می‌توان گفت که مناسب‌ترین گزینه‌ها مواردی هستند که با نیازها و خواسته‌های ما هم‌خوانی داشته باشند و برای بررسی این انطباق باید در درجه‌ی اول، معیارهای رایج و ضروری را بشناسیم. در ادامه مهم‌ترین معیارهای انتخاب مکان واحدهای صنعتی را در قالب یک درس مفصل مرور می‌کنیم اما توجه کنید که مراکز غیرصنعتی هم با این‌که در طرح‌ریزی صنعتی بررسی نمی‌شوند اما در تحقق اهداف کارخانه موثرند.

درس اول: مهم‌ترین معیارها در انتخاب مکان کارخانه

مهمترین نکات در انتخاب محل کارخانه (پارامترهای مکان یابی برای واحدهای تولیدی)

در این درس یاد می‌گیرید که برای تعیین مکان کارخانه چه ملاحظاتی باید در نظر گرفته شود و با کمک آن خواسته‌ها و انتظارات منطقی‌تری خواهید داشت.


آگاهی از معیارهای مکان‌یابی واحدهای تولیدی برای انتخاب گزینه‌های مناسب کافی نیست و باید روش ارزیابی آن‌ها را هم بدانیم و در این موضوع آگاهی از نکات زیر ضرورت است:

۱- روش‌های مختلفی برای سنجش معیارها وجود دارد، مثلاً گاهی برای جمع‌آوری اطلاعات از نظرسنجی‌ها استفاده می‌کنند یا برای پیش‌بینی وضعیت یک پارامتر شرایط را شبیه‌سازی می‌کنند یا گاهی از روش‌ها و  و ساختارهای ریاضی استفاده می‌کنند اما در نهایت هدف از تمامی این اقدامات دستیابی به فهرستی از گزینه‌های مختلف و کارآمد است.

۲- بخشی از معیارها کاملاً ضروری هستند و اگر شرایط مساعدی نداشته باشند، مکان مربوطه بدون در نظر گرفتن سایر ملاحظات کنار گذاشته می‌شود، مثلاً کارخانه باید در مناطق صنعتی مجاز مستقر شود یا حدأقل فضای محاسبه شده را داشته باشد اما قیمت تأمین مواد اولیه یا قیمت خرید زمین یا مقدار شیب یا نحوه‌ی دسترسی به جاده‌ها معمولاً به تنهایی برای انتخاب یا کنار گذاشتن گزینه‌ها کافی به نظر نمی‌رسند، در نتیجه منطقی‌تر است برای تعیین گزینه‌ها از معیارهای گروه اول شروع کنیم.

۳- وضعیت بعضی معیارها مثل شکل زمین یا ابعاد یا دسترسی به انشعابات آب و برق و گاز در هر مکان متفاوت است و باید جداگانه بررسی شود اما وضعیت پارامترهای دیگری مثل دستمزد کارگران یا قوانین مالیاتی یا شرایط آب‌وهوایی یا دسترسی به تأمین‌کنندگان در مورد کلّ اماکن یک منطقه مشابه است، در نتیجه برای گزینش ساده‌تر باید از معیارهای گروه دوم شروع کنیم تا بعضی مناطق به کلی حذف شوند.

تا به این‌جا فرض کردیم که گزینه‌های محدودی وجود دارد و می‌توانیم از بین آن‌ها با ارزیابی اولیه‌ی بعضی معیارها به چند کاندیدای مناسب برسیم اما اگر محدودیتی نباشد آیا روشی هست که ایده‌آل‌ترین مکان کارخانه را به‌صورت مستقیم شناسایی کند؟ در منابع و مقالات طرح‌ریزی روش‌های متنوعی با عنوان “مکان‌یابی” ارائه شده است که بخش زیادی از آن‌ها می‌توانند بر مبنای پارامترهایی مثل فاصله‌ی مراکز مهم یا هزینه‌های حمل‌ونقل، نقطه یا نقاطی را برای استقرار تسهیلات (مثل مکان کارخانه یا بخش‌ها یا ماشین‌آلات) پیشنهاد کنند و در نتیجه باید بگوییم که چنین امکانی وجود دارد.

این روش‌ها می‌توانند کارایی زیادی در انتخاب مکان ماشین‌آلات یا دپارتمان‌های کارخانه داشته باشند چون هر نقطه‌ای که انتخاب شود در قلمرو کارخانه است یا می‌توانند برای پیدا کردن مکان مناسب نمایندگی‌های فروش در شهری مثل تهران مفید باشند چون اماکن تجاری زیادی برای خرید یا اجاره وجود دارد اما اغلب در مکان‌یابی کارخانه ما را به نتیجه‌ی مطلوب نمی‌رسانند چون همان‌طور که گفتیم محدودیت‌های قانونی زیادی برای محل استقرار کارخانه وجود دارد (قوانین زیست محیطی، کاربری زمین) و حتی اگر نقاط پیشنهادی از نظر قانونی مجاز باشد، معلوم نیست که از نظر دسترسی به منابع انرژی یا قیمت زمین یا فضایی که نیاز داریم و سایر معیارها با نیازمان هم‌خوانی داشته باشد.

در ادامه قصد داریم که در قالب درسی مستقل یکی از تکنیک‌های پایه در مکان‌یابی با عنوان مرکز ثقل را بررسی کنیم که می‌تواند نقاطی را برای مکان استقرار تسهیلات شناسایی کند.

درس دوم: مکان‌یابی با روش مرکز ثقل

مکان‌یابی با روش مرکز ثقل

در این درس با روش پرکاربرد مرکز ثقل (Center of Gravity) آشنا می‌شوید که مستقیما مکانی را برای استقرار پیشنهاد می‌کند.


قدم دوم. ارزیابی گزینه‌ها و انتخاب گزینه‌ی مطلوب

در قدم اول بررسی کردیم که چه گزینه‌هایی به خواسته‌هایمان نزدیک هستند و حالا باید آن‌ها را مقایسه کنیم تا مطلوب‌ترین گزینه انتخاب شود. روش کار در قدم دوم نسبتا ساده است و باید ابتدا معیارهای موثر و میزان تاثیرشان را شناسایی و در قدم بعدی از آن‌ها برای مقایسه‌ی گزینه‌ها استفاده می‌کنیم.

روشن است که اگر بخواهیم از همان ابتدا و در قدم اول تمام گزینه‌ها را از نظر معیارهای مختلف بررسی کنیم نیازمند صرف زمان و هزینه‌‌ی زیادی است و برای همین ابتدا با تکیه بر بعضی معیارهایی که ساده‌تر شناسایی می‌شوند و آشکار هستند، گزینه‌های محدودتری را به مرحله‌ی ارزیابی دقیق‌تر می‌رسانیم؛ هر چند همان‌طور که گفتیم معمولا از همان ابتدا گزینه‌ها آنقدر محدود هستند که اکثرشان به مرحله‌ی دوم راه پیدا می‌کنند.

به‌صورت کلی معیارهای ارزیابی به دو گروه قابل اندازه‌گیری و غیرقابل اندازه‌گیری تقسیم می‌شوند که مواردی مثل دستمزد کارگران در یک منطقه (حسب قانون یا عرف)، قیمت خرید منابع مورد نیاز، قیمت حامل‌های انرژی و قیمت خدمات حمل‌ونقل از نوع معیارهای قابل اندازه‌گیری و مواردی مثل شرایط زندگی در محدوده‌ی کارخانه یا امکانات ضروری برای مدیریت پسماندها غیرقابل اندازه‌گیری هستند.

از آن‌جایی که مقایسه‌ی معیارهای قابل اندازه‌گیری ساده‌تر و دقیق‌تر انجام می‌شود باید حتی‌المقدور تلاش کنیم که معیارهای غیرقابل اندازه‌گیری هم با شاخص‌های کمی توصیف شوند، مثلاً شرایط آب‌وهوایی منطقه یک پارامتر غیر قابل اندازه‌گیری به نظر می‌رسد (اقلیم سرد و خشک یا گرم و مرطوب) اما می‌توانیم آن را بر اساس میانگین دما یا تعداد روزهایی که دما زیر ۰ است یا میانگین بارش سالیانه توصیف کنیم تا مقایسه‌ی آن برای گزینه‌های مختلف تسهیل شود.

همچنین تعدد معیارها و پارامترهای مهم باعث می‌شود که مقایسه‌ی جداگانه‌ی آن‌ها دشوار باشد و لذا استفاده از شاخص‌های جامع که در برگیرنده‌ی چند معیار مختلف هستند راهکار مناسبی به نظر می‌رسد؛ مثلا در اکثر موارد به جای بررسی جداگانه‌ی حداکثر شدت جریان یا هزینه‌های جابه‌جایی یا فواصل انتقال مواد از پارامتر کلی‌تر “وضعیت حمل‌ونقل مواد” استفاده می‌کنند یا به جای مقایسه‌ی هزینه‌های خرید زمین و احداث سوله‌ها و دستمزد کارگران و خرید مواد اولیه به‌صورت کلی “تمام هزینه‌ها” را مبنا قرار می‌دهند.

هر دو تحلیلی که گفتیم (حمل‌ونقل و هزینه‌ها) در مطالعات مکان‌یابی بسیار پرکاربرد هستند و روش‌ها و ملاحظات زیادی از سطح مقدماتی تا پیشرفته برای آن‌ها وجود دارد که روش مطلوب متناسب با شرایط و حساسیت پروژه انتخاب می‌شود.

معمولا برای مطالعه‌ی وضعیت حمل‌ونقل به مواردی مثل روش‌ حمل و مسیرها و حجم تبادلات و سرعت انتقال توجه می‌شود که شاید در حد یک تخمین ساده باشند یا از مدل‌های ریاضی و تکنیک‌های شبیه‌سازی برای آن‌ها استفاده شود؛ بعضی از تکنیک‌های پایه و مقدماتی تحلیل وضعیت حمل‌ونقل در فاز اول ارائه شدند که می‌توانید از لینک زیر به آن‌ها دسترسی داشته باشید.

مطالعه‌ی درس مقایسه‌ی طرح‌ها از نظر وضعیت حمل‌ونقل


 تمام روش‌های این درس به جز شاخص جریان (Flow Index) برای فاز سوم کارایی دارند.

همچنین گفتیم که “تحلیل هزینه‌ها” یکی دیگر از ارزیابی‌های مهم در انتخاب مکان کارخانه است و با این‌که در مطالعه‌ی حمل‌ونقل بخش مهمی از هزینه‌ها (هزینه‌ی حمل‌ونقل) را ارزیابی می‌کنیم اما در تحلیل هزینه‌ها باید موارد دیگری هم لحاظ شود که در ادامه به بعضی از مهم‌ترین آن‌ها اشاره کردیم.


هزینه‌های خرید زمین

هزینه‌های ساخت‌وساز

هزینه‌های تأمین مواد اولیه

دستمزد کارگران

مالیات

بیمه

حمل‌ونقل کارگران

اسکان کارگران

هزینه‌های انرژی

هزینه‌های مخابراتی


در یک ارزیابی ساده می‌توانیم مجموع هزینه‌های سرمایه‌گذاری و هزینه‌های جاری را در مورد مکان‌های پیشنهادی مقایسه کنیم یا نتایج تحلیل نقطه‌ی سربه‌سر را مبنا قرار دهیم؛ روش مقایسه‌ی هزینه‌ها را در فاز اول بررسی کردیم که می‌توانید از لینک زیر به آن دسترسی داشته باشید:


مطالعه‌ی درس مقایسه‌ی هزینه‌ی طرح‌ها از فاز اول

همچنین درس کوتاهی را به روش استفاده از تحلیل نقطه‌ی سربه‌سر (برای مقایسه‌ی مکان‌های پیشنهادی) اختصاص دادیم که می‌توانید از باکس زیر به آن دسترسی داشته باشید.

درس سوم: استفاده از نقطه‌ی سربه‌سر برای مکان‌یابی

نقطه‌ی سربه سر در تعیین مکان کارخانه

احتمالاً از قبل با روش نقطه‌ی سر‌به‌سر آشنا هستید و می‌دانید که یکی از تکنیک‌های رایج تصمیم‌گیری است. در این درس کوتاه مروری روی نحوه‌ی استفاده از نقطه‌ی سربه‌سر در ارزیابی گزینه‌های موجود و تعیین مکان نهایی کارخانه داریم.



دو روش تحلیل هزینه‌ها و وضعیت حمل‌ونقل می‌توانند جمع‌بندی خوبی برای بعضی معیارهای عددی باشند اما کماکان معیارهای قابل اندازه‌گیری و غیرقابل اندازه‌گیری دیگری هم وجود دارد که روی انتخاب‌مان اثر می‌گذارند و باید در مقایسه‌ی گزینه‌ها لحاظ شوند، اما چه راهکاری برای این مقایسه‌ی کلی وجود دارد؟ در حقیقت چگونه می‌توانیم تمام این پارامترها را کنار هم بگذاریم و به نتیجه‌ی نهایی برسیم؟

احتمالا‍ً پاسخ‌های خلاقانه‌ی زیادی برای این سؤال وجود دارد اما یکی از روش‌های بسیار رایج و ساده و مفیدی که به این منظور استفاده می‌شود “الگوی امتیازدهی وزن‌دار” است که در یک درس اختصاصی با آن آشنا می‌شوید.


از همین الگو در فاز اول برای مقایسه‌ی طرح‌های کلی کارخانه استفاده کردیم، اما درسی که در ادامه می‌خوانید متناسب با فاز سوم تنظیم شده است و با آن‌چه در فاز اول خواندید فرق می‌کند.

درس چهارم: روش امتیازدهی وزنی برای تعیین مکان کارخانه

روش امتیازدهی وزنی برای تعیین مکان کارخانه (Factor Rating)

در این درس با روشی ساده اما کارآمد برای انتخاب مکان کارخانه آشنا می‌شوید که Factor Rating یا امتیازدهی وزنی نام دارد.

با کمک همین ساختار ساده می‌توانیم نتیجه‌ی تمام اقداماتی که در فاز سوم انجام دادیم با هم مقایسه کنیم تا مکان کارخانه مشخص شود و به نتیجه‌ی نهایی برسیم.


فاز سوم طرح‌ریزی به پایان رسید؛‌ در ادامه می‌توانید به برگه‌ی راهنما یا سایرفازهای طرح‌ریزی مراجعه کنید:


 ورود به راهنمای طرح‌ریزی

 ورود به فاز اول طرح‌ریزی

 ورود به فاز دوم طرح‌ریزی