دورهی طرحریزی ویکیتولید شامل سه فاز اصلی است و هماکنون در برگهی راهنمای فاز اول (طرحبندی کلیّات) هستید.
اگر نمیدانید منظورمان از فاز اول چیست یا به توضیحات بیشتری نیاز دارید یا میخواهید به فازهای دیگر طرحریزی دسترسی داشته باشید روی لینک کلیک کنید: راهنمای دورهی طرحریزی
فاز اول طرحریزی: طرحبندی نواحی کلّی
در فاز اول چه کار میکنیم؟
مطالبی که در فاز اول بررسی میکنیم برای چیدمان نواحی و بخشهای کلی کارخانه کارایی دارند و در این مرحله جزئیات کوچکتر و دقیقتر مثل ماشینآلات یا ایستگاههای کاری را بررسی نمیکنیم؛ بهصورت کلی تحقق اهداف فاز اول (تعیین بخشهای کلی کارخانه و چیدمان آنها) با کمک پنج مرحلهی زیر انجام میشود:
قدم اول: تعیین بخشها و نواحی کلّی کارخانه
قدم دوم: تعیین میزان وابستگی هر کدام از بخشها به یکدیگر
قدم سوم: تعیین فضای هر بخش و تهیهی یک تصویر کلی از آرایش کارخانه
قدم چهارم: اعمال ملاحظات کاربردی برای تهیهی طرح
قدم پنجم: تهیهی طرحهای پیشنهادی و انتخاب طرح نهایی
در ادامه ابتدا با مفهوم طرحریزی و کلیات آن در قالب یک مقدمه آشنا میشوید و سپس هر کدام از مراحل پنجگانهی بالا را بهصورت جداگانه بررسی میکنیم؛ در صورت تمایل میتوانید روی عنوان مرحلهی مورد نظرتان کلیک کنید تا مستقیماً به بخش مربوط به آن هدایت شوید اما اگر اولین بار است که فاز اول را میخوانید بهتر است از هیچ مرحلهای عبور نکنید.
مقدمهی طرحریزی مختص فاز اول نیست اما از آنجایی که فرایند یادگیری بیشتر کاربران از فاز اول شروع میشود و آشنایی با مفهوم طرحریزی و فازهای آن ضروری است، لینک دسترسی را در این بخش قرار دادیم.
حتی اگر مفهوم طرحریزی را میدانید از این درس عبور نکنید چون مبنای کارمان در دورهی طرحریزی ویکیتولید است و موضوعاتی را بررسی میکنیم که معمولا در منابع دیگر به آنها اشاره نمیشود؛ امیدواریم از این درس لذت ببرید.
قدم اول. تعیین بخشهای اصلی کارخانه
یک کارخانه از بخشهای تولیدی (مثل واحد تراشکاری و برشکاری یا خط تولید یک محصول) و خدماتی (مثل کنترل کیفیت یا انتظامات یا انبارها) و رفاهی (مثل آبدارخانه و سرویسهای بهداشتی) و تأسیساتی (مثل موتورخانه) مختلفی تشکیل میشود و اولین قدم طرحریزی در فاز اول شناسایی اجزای اصلی کارخانه است اما همانطور که گفتیم در فاز اول فقط بخشها و نواحی کلّی را در نظر میگیریم و بررسی اجزای کوچکتر مثل ماشینآلات و ابزارآلات و ایستگاههای کاری یا راهروها و راهپلهها و انبارهای موقتی در فاز دوم انجام میشود، مگر جزئیاتی که روی موقعیت و چیدمان نواحی کلّی تاثیر میگذارند یا به هر علتی در تحقق اهداف کارخانه نقش کلیدی دارند. .
توجه داشته باشید که این رویه صرفاً برای تأسیس کارخانجات جدید نیست بلکه شاید طرحریزی برای اصلاح یا تغییر یا توسعهی یک کارخانهی فعال باشد و در این حالت هم مشابه آنچه گفتیم باید مشخص شود که به چه بخشهای مختلفی نیاز است و البته تردیدی نداریم که احتمالاً بعضی از بخشهای کنونی عیناً در طرح جدید هم مورد استفاده قرار میگیرند یا شاید هم نیاز به تفکیک یک بخش بزرگ به چند بخش کوچکتر یا ترکیب چند بخش کوچکتر برای تشکیل یک واحد بزرگتر باشد اما به هر حال مرحلهی اول کارمان مشترک است: “تهیهی فهرستی از اجزا و بخشهای کلّی کارخانه”
بهعنوان یک مثال کاربردی از نکتهی اخیر، فرض کنید که کارخانهای از قبل وجود دارد و روی یکی از دیوارهای آن پنجرهی نورگیر بزرگی نصب شده است. در حالت عادی المانی مثل پنجره در فاز دوم (جزئیات) بررسی میشود (یا شاید کلاً بررسی نشود) اما اگر در کارخانه بخش دیگری داشته باشیم که نیازمند نور طبیعی باشد (مثل سالن پرورش گیاهان طبیعی) باید این پنجرهی بزرگ هم در فاز اول بررسی کنیم چون پارامتر مهمی برای تعیین موقعیت قرارگیری سالن پرورش گیاهان (به عنوان یکی از بخشهای کلی کارخانه) محسوب میشود و نمیتوانیم بررسی آن را به فاز دوم (طرحبندی جزئیات) موکول کنیم.
تا این لحظه گفتیم که باید فهرستی از بخشهای مختلف کارخانه تهیه کنیم اما بخشبندی کارخانه با چه روشی انجام میشود و این بخشها شامل چه مواردی هستند؟
اگر از نگاه مهندسان عمران به کارخانه نگاه کنیم، مجموعهای از ساختمانها و سولهها و طبقات و اتاقها و دیوارها و ستونها و کفپوشها و دربها و پنجرههاست که طراحی و محاسباتشان ارتباطی به طرحریزی (به عنوان فعالیت مهندسان صنایع) ندارد اما به هر حال بعضی از آنها روی تحقق اهداف کارخانه تاثیر میگذارند و نمیتوانیم از آنها غفلت کنیم، مثلاً اگر برای بخشی از کارخانه به جرثقیل سقفی نیاز داشته باشیم باید این موضوع در طراحی ستونها و ارتفاع سقف لحاظ شود یا محل استقرار پرسهای سنگین به فونداسیون محکمتری نیاز دارد یا ابعاد و شکل راهروها باید با جریان مواد هماهنگ باشد که در طرحریزی کارخانه چنین مواردی شناسایی میشود اما طراحی دقیق و محاسبات و نکات اجرایی آنها به مهندسان عمران سپرده میشود؛ در حقیقت برای طرحریزی کارخانه وارد جزئیات طراحی اجزای ساختمان نمیشویم و صرفا خواستههایمان را به مهندسان عمران (که مسئول احداث ساختمانها و سولهها هستند) منتقل میکنیم.
وقتی از نگاه مهندسان صنایع به کارخانه نگاه میکنیم علاوه بر اینکه مجموعهای از المانهای ساختمانی است، شامل بخشهای عملیاتی و خدماتی مختلفی میشود که برای تحقق اهداف کارخانه ضروری هستند.
شناسایی این بخشها معمولاً دشوار نیست و با کمی دقت و مشورت میتوانیم نیازهای کارکنان و کارخانه را شناسایی کنیم اما تعیین تعداد و ویژگیهای بعضی از آنها ممکن است تخصصی و چالشزا باشد، مثلاً تعیین فضای موتورخانه و نوع ژنراتور و خطوط انتقال نیازمند دانش تأسیسات است و برای طراحی آنها باید به دارندگان پروانهی نظان مهندسی مراجعه کنیم، لذا دوباره یادآوری میکنیم که تمرکز طرحریزی روی چیدمان المانهاست نه طراحی آنها.
از طرفی یک کارخانه ممکن است شامل بخشهای اداری مثل دفاتر طراحی و حسابداری و مدیریتی و ارتباط با مشتریان و فروش و امور قراردادها و اتاق جلسات و … باشد که مطابق با چارت سازمانی تعیین میشوند و باید در فهرستمان قرار بگیرند تا در مورد چیدمان و فضای مورد نیازشان تصمیمگیری کنیم؛ البته هر کدام از این بخشها شامل جزئیاتی مثل میز کار و قفسهها و چاپگر و … است که شاید ترتیب قرارگیریشان مهم باشد اما به فاز اول (کلیّات) ارتباطی ندارد و در فاز دوم روی آنها تمرکز میکنیم.
به جز مواردی که گفتیم، قلب تپندهی کارخانه مربوط به بخشهایی است که برای انجام عملیات هستند یا به چنین بخشهایی خدمترسانی میکنند. مثلاً سالنهای مونتاژ یا کارگاههای مختلف ماشینکاری و جوشکاری و پرسکاری و ریختهگری و ورقکاری و جوشکاری، سالنهای نقاشی و کارگاههای برشکاری بخشهای عملیاتی هستند و بخشهایی مثل انبارها و واحدهای ارسال و تحویل و سالنهای تست و اتاقهای ابزار و واحدهای اندازهگیری به این بخشهای عملیاتی و فرایند تولید خدمترسانی میکنند.
برای تاکید یادآوری میکنیم که هر کدام از این بخشها شامل جزئیاتی مثل ماشینآلات و ابزارها و تجهیزات میشود که در فاز دوم بررسی میکنیم، مثلاً کارگاه ماشینکاری میتواند شامل دو دستگاه تراش و یک دستگاه فرز و یک ارهی دیسکی و متهی اونیورسال و یک میز کار و یک دستگاه کامپیوتر و قفسههای ابزار باشد که چیدمانشان مهم است اما فعلاً بررسی نمیکنیم.
با توجه به حساسیت و اهمیت نحوهی قرارگیری و چیدمان واحدهای تولیدی و کمکتولیدی برای بخشبندی آنها به اطلاعات بیشتری نیاز داریم که در قالب چند درس بررسی خواهیم کرد.
یک طبقهبندی کلاسیک و مشهور برای بخشبندی نواحی تولیدی کارخانه وجود دارد که آن را به بخشهای فرایندی و محصولی و گروهی و ثابت تقسیم میکند و همین نواحی میتواند اولین و کلیترین تقسیمبندی ما باشد. البته این تقسیمبندی بسیار کلّی است و ما را به نتیجهی نهایی نمیرساند اما برای شروع بسیار مفید است و کمک میکند تا مسالهی بخشبندی را به اجزای کوچکتر و سادهتری تقسیم کنیم؛ در ادامه درسهایی در اختیارتان قرار گرفته است که با مطالعهی آنها میتوانید این تقسیمبندی اولیه را به نحو احسن انجام دهید.
همانطور که بالاتر گفتیم یک طبقهبندی کلاسیک برای بخشبندی نواحی عملیاتی کارخانه وجود دارد که آنها را به چهار دستهی محصولی و فرایندی و ثابت و گروهی تقسیم میکند و نیازی نیست که بابت مفهومشان نگران باشید چون هر کدام را جداگانه در درسهای دوم و سوم و چهارم و پنجم بررسی میکنیم، اما فعلاً در درس اول قصد داریم به این سؤال پاسخ دهیم که چگونه باید نوع چیدمان کلّی کارخانه (بر مبنای همین طبقهبندی کلاسیک) تشخیص داده شود؟ در حقیقت چگونه میفهمیم که کارخانه (یا بخشی از آن) باید از آرایش محصولی یا فرایندی یا ثابت یا گروهی پیروی کند؟
شاید به نظر برسد که لازمهی پاسخ به این سؤال آشنایی با مفاهیم استقرار محصولی و فرایندی و ثابت و گروهی باشد اما در واقع پاسخ به سؤال بالا، خود مبنایی برای طبقهبندی کلاسیک است و به درک بهتر روشهای استقرار کمک میکند.
شاید توضیحاتی که در توصیف درس اول نوشتیم کمی گنگ به نظر برسد، لذا از شما دعوت میکنیم تا با مطالعهی درس اول به توضیحات شفافتر و سادهتری دسترسی داشته باشید.
نکتهی مهمی که در مورد تکنولوژی گروهی باید توجه کنیم آن است که چندان با ساختار SLP همخوانی ندارد، چون برای بررسی آن مجبوریم ماشینآلات را هم بررسی کنیم که مربوط به فاز سوم SLP یا فاز دوم دورهی طرحریزی ویکیتولید میشود.
پس اگر بخشی از کارخانهتان باید بر اساس تکنولوژی گروهی باشد بهتر است که فعلا آن را کنار بگذارید و بعد از مطالعهی درسهای فاز دوم و مجموعهی ماشینآلات برای گروهبندی ماشینآلات اقدام کنید.
همانطور که در توضیحات گفتیم تقسیم کارخانه بر اساس روشهای کلاسیک چیدمان بسیار کلی است و احتمالا لازم است که نواحی تعیین شده به اجزای کوچکتری تقسیم شوند اما چه معیاری برای این کار وجود دارد؟
در این درس با مهمترین معیارهای تفکیک یا ترکیب بخشها آشنا میشوید که اغلب برای بخشهای تولیدی و کمکتولیدی مورد استفاده قرار میگیرند.
ضمناً از آنجایی که با این درس موضوع بخشبندی (قدم اول در فاز اول) به پایان میرسد، کمی از مفهوم “بخش” صحبت میکنیم و رویهی سادهای برای بخشبندی ارائه میدهیم تا به دانش تئوریک محدود نمانید و بتوانید مرحلهی اول را بهصورت کاربردی و عملی پیادهسازی کنید.
برای اینکه درک عمیقتری از بخشهای مختلف کارخانه داشته باشید میتوانید به مجموعهی آشنایی با اجزای کارخانه مراجعه کنید، اما از نظر ما فعلاً زمان مناسبی برای مطالعهی این مجموعه نیست و بهتر است آن را به فرصت دیگری موکول کنید. (خودمان در طول دوره، زمان مناسب را پیشنهاد میکنیم)
قدم دوم. تعیین میزان ارتباط بخشهای کارخانه
در این مرحله با تعیین میزان ارتباط بخشهای مختلف تصمیم میگیریم که کدام بخشها در مجاورت یکدیگر قرار بگیرند و از پاسخ به عنوان مبنایی برای تعیین چیدمان استفاده میکنیم.
برای انجام مرحلهی دوم باید با مفاهیم و ابزارهایی مثل جریان مواد (Material Flow) و دیاگرام جریان (Flow Diagram) و جدول ارتباط (Relationship Chart) و دیاگرام ارتباط (Relationship Diagram) آشنا شوید که مباحث مفصلی هستند و به همین علت برای آموزش آنها شما را به برگهی دیگری هدایت میکنیم که انشالله پس از یادگیری میتوانید مجددا به همین برگه مراجعه کنید و مسیر فاز اول را ادامه دهید.
قدم سوم. تعیین فضای مورد نیاز بخشها و نمای کلی کارخانه
زمانی میتوانیم چیدمان کلی کارخانه را تعیین کنیم که فضای مورد نیاز اجزای تشکیلدهندهی آن را بدانیم و زمانی میتوانیم فضای هر بخش را تخمین بزنیم که از مشخصات و وظایف آن مطلع باشیم؛ مثلاً برای تعیین فضای واحد تحویل یا انبارها یا دفاتر اداری باید بدانیم که چه کاری در آنها انجام میشود و چه اجزایی دارند وگرنه احتمالاً حدسیاتمان با نیازهای موجود مطابقت نخواهد داشت. روشن است که آگاهی از جزئیات بخشهای کارخانه به فاز دوم دورهی طرحریزی ویکیتولید (یا فاز سوم SLP) اختصاص دارد با این حال برای تعیین فضای نواحی کلی ناگزیریم که جزئیات را هم تا حدی در نظر داشته باشیم که این مساله یکی از مصادیق تداخل فازهای طرحریزی است که در مقدمه اشاره کردیم.
از سوی دیگر شناخت دقیق اجزای کارخانه فراتر از علم طرحریزی است چون همانطور که بارها گفتیم در طرحریزی روی چیدمان اجزا تمرکز داریم و قرار نیست روی تمامی جزئیات طراحی ماشینآلات و تجهیزات انتقال و سیاستهای کنترل موجودی و روشهای توزیع انرژی و امثالهم اشراف داشته باشیم بلکه شناخت و آگاهی کلی کفایت میکند و میتوانیم بخش زیادی از اطلاعات مورد نیازمان را از طریق مشورت با متخصصان مربوطه تهیه کنیم.
در دورهی طرحریزی ویکیتولید به منظور دسترسی کاربران به حدأقل اطلاعات ضروری در خصوص بخشها، مجموعهای با عنوان آشنایی با اجزای کارخانه را آماده کردیم که در آن بهصورت اجمالی با مهمترین بخشهای یک کارخانه مثل واحدهای ارسال و تحویل و انبارها و ماشینآلات آشنا میشوید و طبیعتاً این اطلاعات هم در تخمین فضا و هم در اقدامات فاز دوم طرحریزی به کار میآید اما پیشنهاد میکنیم که فعلاً از مطالعهی این مجموعه خودداری کنید تا از مباحث فاز اول منحرف نشوید.
آنچه در قدم سوم از فاز اول برای شما در نظر گرفتیم، آشنایی با روشهای تخمین فضای مورد نیاز هر بخش است که در درس زیر به آن خواهیم پرداخت.
با ادغام فضای هر بخش در نمودار ارتباط بخشها میتوانیم به یک تصویر کلّی و اولیه از موضوع طرحریزی برسیم؛ این تصویر معمولاً با یکی از دو ابزار (۱) دیاگرام ارتباط فضاها یا (۲) دیاگرام بلوکی تهیه میشود که جزو اسناد مهم طرحریزی است و نشان میدهد که از نظر تئوریک، بهترین آرایش اجزای کارخانه (یا دپارتمان یا سایت و امثالهم) چگونه است.
در این درس یاد میگیرید که چگونه دیاگرام ارتباط فضا (Space Relationship Diagram) و دیاگرام بلوکی (Block Diagram) رسم کنید و همانطور که گفتیم این نمودارها یک خروجی ایدهآل و تئوریک از تصمیمهای طرحریزی هستند اما تا یک طرح اجرایی و کاربردی فاصلهی زیادی دارند که این مسأله را در مراحل بعدی فاز اول بررسی خواهیم کرد.
نقطهی تداخل فازهای اول و سوم
اگر از دورهی طرحریزی ویکیتولید برای یادگیری استفاده میکنید، از توضیحات این باکس عبور کنید چون آن را در درسهای دیگر بررسی خواهیم کرد اما اگر میخواهید از مطالب برای اجرای پروژهی طرحریزی استفاده کنید در این نقطه، یعنی بعد از تشکیل دیاگرام ارتباط، باید به تداخل فازهای اول و سوم توجه داشته باشید.
مطابق SLP همهی اقدامات طرحریزی از کل به جزء انجام میشود، یعنی اول مکان کارخانه و بعد از آن طرح کلّی و جزئیات آن را تعیین میکنیم که این ترتیب در دورهی ویکیتولید تغییر کرده است و مکان کارخانه را در فاز سوم بررسی میکنیم.
ممکن است در حال طرحریزی مجدد یک کارخانهی فعال باشید یا از قبل سولهها و ساختمانها وجود داشته باشد و بخواهید طرح کارخانه را متناسب با آنها تنظیم کنید، در این حالت قاعدتاً مکان کارخانه از قبل تعیین شده است و حالا اقدامات فاز اول ادامهی آن محسوب میشود.
اما اگر مکانی از قبل وجود ندارد، بهتر است ابتدا خواستهها و نیازها را بسنجیم و متناسب با آنها مکانی را انتخاب کنیم که به خواستههایمان نزدیکتر باشد، مثلاً باید بدانیم که کارخانه به چه فضایی نیاز دارد و از چه بخشهایی تشکیل میشود و آرایش مطلوب آنها چگونه است و به این منظور تمام اقداماتی که در مراحل قبلی فاز اول انجام دادیم ضرورت خواهد داشت.
به این ترتیب، اگر مشغول انجام طرحریزی هستید بهتر است در این نقطه به دنبال تعیین مکان کارخانه باشید و بعد از آن سایر اقدامات مربوط به فاز اول را انجام دهید، چون بدون مشخص شدن مکان کارخانه و شرایط و محدودیتهای آن نمیتوانیم در مورد آرایش بخشها یا فضای مورد نیازشان به قطعیت برسیم. (ورود به فاز سوم طرحریزی)
قدم چهارم. تبدیل اقدامات طرحریزی به طرحهای کاربردی
زمانی میتوانیم فاز دوم را شروع کنیم که طرحبندی کلیّات کارخانه (فاز اول) به نتایج قطعی و نهایی رسیده باشد، چون طبیعتاً جزئیات هر بخش به شکل کلّی آن وابسته است و در صورت تغییر اجزای کلّی، جرئیات هم باید تغییر کنند و کاملاً منطقی است که برای پیشگیری از دوبارهکاری ابتدا در مورد کلیّات طرح به قطعیت برسیم.
حال این سؤال قابل طرح است که آیا دیاگرام ارتباط فضا میتواند نتیجهی نهایی و قطعی فاز اول باشد و با تکیه بر آن به طرحریزی جزئیات بپردازیم؟
با وجود اینکه دیاگرام ارتباط فضا تصویری از آرایش بخشهای کارخانه را به تصویر میکشد اما کاملاً تئوریک و ایدهآل است، به عبارتی تمام اقداماتی که تا این لحظه انجام دادیم جنبهی نظری داشتند و بسیاری از ملاحظات کاربردی در آنها لحاظ نشده است. پروژههای طرحریزی شبیه سؤالات امتحانی نیستند که با یک جواب ایدهآل کارمان را به پایان برسانیم، بلکه باید به نتایجی برسیم که کاربردی و قابل اجرا باشند و طبیعتاً چنین ملاحظاتی جنبهی تجربی و خلاقانه دارند تا بتوانیم شرایط کارخانه و محیط را در نظر بگیریم و طرح را با آنها هماهنگ کنیم.
برای تبدیل مجموعه اقدامات و تصمیمهای قبلی به طرحهای اجرایی درسی را آماده کردیم که حدّ فاصل بخش تئوری و کاربردی فاز اول طرحریزی است و کمک میکند تا با اعمال بعضی ملاحظات، تصویر اولیه و تئوریک دیاگرام ارتباط فضا را به یک طرح کاربردی و قابل اجرا تبدیل کنیم.
بهصورت کلّی ملاحظات تبدیل طرحاولیه به طرحهای کاربردی جنبهی تجربی و خلاقانه دارند و نمیتوانند در یک چهارچوب منظم و جامع ارائه شوند، با این حال در این درس سعی میکنیم که بخشی از عمومیترین و مهمترین ملاحظات را مرور کنیم.
اگر هدفتان از طرحریزی انجام پروژههای کاربردی است، مطالعهی این درس کاملاً ضرورت دارد و از نظر ما کلیدیترین درس دورهی طرحریزی است.
قدم پنجم. تهیهی طرحهای مختلف و انتخاب طرح نهایی
با کمک ملاحظاتی که در درس قبلی گفتیم حالا میتوانید از تصمیمها و برنامهریزیهایی که در فاز اول انجام دادید خروجی بگیرید، اما باید توجه داشته باشید که معمولاً در پروژههای طرحریزی به جای یک طرح مشخص، چند طرح مختلف ارائه میشود.
در مورد بسیاری از تصمیمها مثل شکل الگوی جریان مواد یا نحوهی قرارگیری بخشها یا شکل راهروها هیچوقت یک حالت مشخص و ایدهآل وجود ندارد که همان را انتخاب کنیم و به بهترین نتیجهی ممکن برسیم، بلکه میتوانیم از الگوهای مختلف جریان استفاده کنیم یا آرایش بخشها را به شکلهای مختلفی تنظیم کنیم و از آنجایی که تصمیمها به هم وابسته هستند و آثارشان به سادگی دیده نمیشود بهتر است که چند طرح از ایدهها و راهکارهای ظاهراً مناسب داشته باشیم تا نهایتاً با مقایسهی آنها طرح نهایی را انتخاب کنیم.
به همین علت معمولاً در پروژههای طرحریزی دو یا چند گروه کوچک به موازات هم روی ایدههای مختلف کار میکنند تا چند طرح مختلف ایجاد شود و معمولاً این ایدهها به واسطهی مواردی مثل زیر شکل میگیرند:
تغییر دادن فهرست بخشها
استفاده از الگوهای دیگر برای جریان مواد یا جهت جریان
تغییر نقاط ورود و خروج جریان
تغییر طرح راهروهای اصلی از نظر تعداد و موقعیت مکانی و جهت قرارگیری که البته باید بر اساس الگوهای جریان مواد و نقاط ورود و خروج جریان باشد.
تغییر محل قرارگیری بخشها از ساختمانی به ساختمان دیگر یا از طبقهای به طبقهی دیگر یا تغییر نحوهی قرارگیری آنها در کنار هم.
بزرگتر و کوچکتر کردن بخشها
“ملاحظاتی برای تنظیم طرحهای کاربردی” بررسی کردیم.
طراحی مرکزی و غیرمرکزی بخشهای مختلف که آن را درسدر ادامه برای اینکه بتوانید از فعالیتهای طرحریزی خروجی بگیرید درس مفصّلی آماده کردیم که از شما دعوت کنیم آن را مطالعه کنید:
وقتی طرحهای مختلف آماده شد، نوبت به مقایسهی آنها و انتخاب بهترین طرح میرسد که معیارهای مختلفی برای آن وجود دارد اما مهمترین موارد شامل ارزیابی وضعیت حملونقل در طرحها و مقایسهی هزینههای آنها است که در قالب دو درس بررسی میکنیم.
همچنین برای اینکه بتوانیم معیارهای غیرقابل اندازهگیری یا ترکیبی از پارامترهای کمّی و کیفی را در کنار هم مقایسه کنیم درس بیستوپنجم را به روش امتیازدهی وزندار (Weighted Factor Rating) اختصاص دادیم که یکی از رایجترین تکنیکهای مقایسهی طرحها است.
“شاخصهای پرکاربرد در ارزیابی طرحها” به درس مربوطه دسترسی داشته باشید.
به جز درسهای اخیر و روشهایی که برای ارزیابی و مقایسهی طرحها گفتیم، میتوانیم از شاخصها هم استفاده کنیم که بررسی آنها را به فاز دوم موکول کردیم چون معمولاً این شاخصها برای اندازهگیری پارامترهایی استفاده میشوند که بخشی از جزئیات طرح به حساب میآیند و فعلاً برای استفاده از آنها آماده نیستیم، با این حال در صورت تمایل میتوانید با کلیک رویفاز اول طرحریزی به پایان رسید؛ در ادامه میتوانید به برگهی راهنما یا سایرفازهای طرحریزی مراجعه کنید:
ورود به راهنمای طرحریزی