شما در حال خواندن درس راهنمای دیاگرام ارتباط (Relationship Diagram) هستید.
این درس مربوط به قسمت تعیین وابستگی بخشها است که هم در فاز اول و هم در فاز دوم دورهی طرحریزی کارایی دارد.
در درس قبلی با ساختاری برای ارزیابی وابستگی بخشها آشنا شدید.
همانطور که در برگهی تعیین ارتباط بخشها توضیح دادیم، اگر ارتباط بخشها فقط بر اساس جریان مواد شناسایی شده باشد از دیاگرام جریان (Flow Diagram) استفاده میکنیم اما اگر سایر عوامل بررسی شده باشند باید از دیاگرام ارتباط (Relationship Diagram) استفاده کنیم که در این درس با آن آشنا میشوید.
این دیاگرام پایه و اساس طرحهای دقیقتر کارخانه است چون موقعیت تقریبی بخشها را نشان میدهد و مساحت و شکل بخشها و فاصلهی آنها را هم در مراحل بعدی اعمال میکنیم تا به تصویر دقیقتری برسیم.
مطابق معمول یادآوری میکنیم که دیاگرام جریان برای به تصویر کشیدن ارتباط بخشها است و این بخشها میتوانند سولهها و ساختمانها و دپارتمانها یا ایستگاههای کاری و ماشینآلات و سایر المانهای موجود در یک دپارتمان باشند، لذا ممکن است از این دیاگرام فقط برای دپارتمانها استفاده کنیم یا اجزای یک یا چند دپارتمان را به تصویر بکشیم؛ با این حال اگر اولین بار است که این درس را میخوانید، احتمالاً در حال طرحریزی نواحی کلّی کارخانه هستید و به جزئیات کاری ندارید.
دیاگرام ارتباط بر اساس مقادیر شدت جریان
اگر وابستگی بخشها فقط بر اساس شدت جریان مواد تعیین شده باشد، علاوه بر ارزشهای توصیفی (A و E و I و O و U) به مقادیر کمّی جریان هم دسترسی داریم و منطقیتر است که آنها را هم به تصویر بکشیم.
معمولاً در این حالت از دیاگرام جریان استفاده میشود که از نظر موقعیت قرارگیری بخشها با روشی که بررسی کردیم مشابه است اما مقادیر ریاضی شدت جریان هم در آن درج میشود که برای انتخاب و طراحی تجهیزات انتقال ضروری است.
گاهی برای این حالت هم از دیاگرام ارتباط و شاخصهای توصیفی استفاده میکنند، هر چند که در کتاب SLP چنین کاری انجام نشده است.
اصول مهم برای ترسیم دیاگرام ارتباط
در SLP برای رسم دیاگرام جریان اصولی وجود دارد که بررسی را از آنها شروع میکنیم:
برای هر کدام از بخشها متناسب با کارکردی که دارد از یک علامت استفاده میکنیم.
برای هر بخش یک عدد یا حرف مشخص در نظر میگیریم.
بین هر دو بخش، خطوطی رسم میکنیم که تعدادشان متناسب با شدت وابستگی آنهاست.
استاندارد مشخصی برای انتخاب رنگ خطها و بخشها وجود دارد اما پیروی از آن اختیاری است.
در ادامه این اصول را بررسی میکنیم و پس از آن میتوانیم یک دیاگرام ارتباط رسم کنیم.
علامت بخشها در دیاگرام ارتباط
علائمی که در دیاگرام ارتباط استفاده میکنیم همان مواردی هستند که در درس نمودار فرایند جریان گفتیم اما چند علامت دیگر هم اضافه شده است.
دایرهها مطابق آنچه قبلاً بررسی کردیم نمایندهی عملیات هستند اما اگر بخواهیم از رنگها استفاده کنیم، عملیات مونتاژ و دمونتاژ با رنگ قرمز و سایر موارد با رنگ آبی نشان داده میشوند.
بخشهایی که مربوط به سیستمهای انتقال مواد هستند با علامتی نشان داده میشوند که دور آن کادر قرمز کشیدیم، مثلاً ممکن است یک خط نوار نقاله را بهعنوان بخش در نظر بگیریم و برای نمایش آن باید از این علامت استفاده کنیم.
گاهی به جای علامتی که مشخص کردیم از همان علامت جابهجایی مواد استفاده میشود، اما میتوانیم از علامت تعیین شده برای بخشهایی استفاده کنیم که مربوط به جابهجاییهای مواد توسط سیستمهای انتقال هستند و از علامت سوم برای بخشهای مربوط به جابهجایی بین واحدها یا دریافت و تحویل استفاده کنیم.
به این نکته هم توجه داشته باشید که منظور از فضاها یا تجهیزات خدمات و پشتیبانی مواردی مثل مانیتورینگ، اتاقهای نگهداری ابزار و سایر مواردی است که به فرایندهای عملیاتی کمک میکنند.
در بسیاری از منابع، بهجای اینکه بخشها را با این علامتها نشان دهند یک مستطیل رسم میکنند (شبیه دیاگرام جریان) و با وجودی که مطابق SLP نیست اما رواج دارد و غیرحرفهای محسوب نمیشود.
خطوط وابستگی و رنگهای آن
در دیاگرام جریان بهجای حروف A و E و I و O و U و X خطوطی را در میان بخشها رسم میکنیم که تعداد و رنگ آنها معنای مشخصی دارد:
تعداد خطوط معادل ارزش عددی کدهای توصیفی است که در درس قبلی گفتیم، مثلاً ارزش A برابر ۴ بود و در دیاگرام جریان برای نمایش آن چهار خط رسم میکنیم.
همانطور که گفتیم استفاده از رنگها اجباری نیست اما اگر قصد استفاده از آنها را دارید، ارتباط از نوع A با رنگ قرمز، E با رنگ نارنجی، I با رنگ سبز، O با رنگ آبی، X با رنگ قهوهای و XX با رنگ مشکلی نشان داده میشود.
اگر از علامتهای + و – برای حروف A و E و I و O استفاده کردهاید، برای علامت + از خط عادی و برای علامت – از خطچین استفاده کنید تا از یکدیگر تشخیص داده شوند، مثلاً A- با چهار خطچین (با همان رنگ قرمز) نشان داده میشود.
مراحل ترسیم دیاگرام ارتباط
برای رسم دیاگرام ارتباط لازم نیست حتماً از رویهی خاصی پیروی کنیم اما معمولاً ترسیم و موقعیتدهی بخشها از وابستهترین آنها (A) آغاز میشود و به نوبت بخشیهایی با وابستگی کمتر به آن اضافه میشوند.
ضمناً فرایند ترسیم کاملاً مبتنی بر آزمون و خطا است و ممکن است در مراحل بعدی از تصمیمهای قبلی منصرف شوید و تغییرات اساسی در نظر بگیرید.
در ادامه مثالی میزنیم که بر اساس نمودار ارتباط در درس قبلی تنظیم شده است، ابتدا نمودار را ببینید:
ترسیم را از بخشهایی شروع میکنیم که وابستگی آنها با A توصیف شده است.
حالا ارتباطاتی که با E توصیف شدهاند را اضافه میکنیم.
در مرحلهی بعدی ارتباطات مهم (I) را اضافه میکنیم.
همانطور که میبینید جای دپارتمانهای دو و چهار را تغییر دادیم و نهایتاً با اضافه شدن تمام بخشها و ارتباطات داریم:
توجه کنید که مطلوب نبودن ارتباط (X) الزاماً به معنای دور کردن بخشهای مربوطه نیست، بلکه گاهی میتوانیم با دیوارکشی یا ایزوله کردن بخشها شرایطی را فراهم کنیم که در نزدیکی هم قرار بگیرند.
اگر در نمودار بخشی وجود دارد که به تعداد زیادی از بخشهای دیگر متصل شده است، ممکن است لازم باشد که تعداد بیشتری از آن داشته باشید، مثلاً همهی کارکنان به سرویس بهداشتی نیاز دارند و این بخش با تعداد زیادی از بخشهای ارتباط دارد، پس میتوانیم تعداد بیشتری از آن در نظر بگیریم.
نکتهی بعدی که معمولاً رعایت نمیشود اندازهی خطهاست.
گاهی دوری یا نزدیکی بخشها بر اساس پارامتر خاصی تعیین میشود که بهصورت خطی با ارزشهای توصیفی ارتباط دارد، در این شرایط که به ندرت پیش میاید باید طول خطوط قرمز را مبنا قرار دهید و به ترتیب طول خطوط نارنجی از ۱٫۵ تا ۲ برابر خطوط قرمز، طول خطوط سبز از ۲ تا ۳ برابر مبنا و طول خطوط آبی بیشتر از ۴ برابر مبنا باشد.
در مثالی که بررسی کردیم چنین شرایطی وجود نداشت اما فاصلهها را رعایت کردیم تا منظورمان مشخص باشد. (برای همین خطوطمان شیبدار شد)
ضمناً اگر در همین مرحله فاصلهی تقریبی بخشها را میدانید باید آن را در نظر بگیرید، مثلاً اگر فاصلهی بخشهای اول و دوم حدوداً ۴۰ متر و بخشهای هفتم و هشتم حدوداً ۱۰ متر است، باید طول خطهایی که بین آنها رسم میکنید با همین نسبت همخوانی داشته باشند.
همچنین برای اینکه کارمان دقت بیشتری داشته باشد، با اینکه اغلب ضروری ندارد، باید قاعدهی مشخصی برای رسم خطوط داشته باشیم تا اندازهها قابل قیاس باشند، مثلاً همهی خطوط را بهصورت مرکز تا مرکز رسم کنیم یا اگر بخشها را بهصورت مستطیل نمایش میدهیم (بر خلاف توصیهی موتر که استفاده از علامتها را پیشنهاد میکند) کوتاهترین فاصله بین محیط خارجی آنها را بهعنوان فاصله در نظر بگیریم.
بهصورت کلّی و با احترام به آقای موتر نیازی نیست که حساسیت زیادی در مورد اندازهها داشته باشید، چون هنوز فاصلهها را اعمال نکردیم و در آینده به تغییرات زیادی نیاز است.
هدف از استقرار محصولی این است که یک محصول مشخص با کمترین هزینه و در کوتاهترین زمان ممکن تولید شود.
برای رسیدن به این اهداف نیازمند تجهیزات سفارشی و رعایت ترتیب خاصی میان ایستگاههای کاری هستیم، پس چنین ساختاری برای تولید محصولات متنوع مناسب نیست و زمانی از آن استفاده میکنیم که تنوع محصولات کم و تیراژ تولیدشان زیاد باشد.
بهصورت کلی، تنوع و تیراژ مهمترین عوامل تعیین استقرارهای کلاسیک هستند، اما ویژگیهایی که در ادامه گفته میشود هم میتوانند روی انتخابمان تأثیرگذار باشد.
اگر فضای محیط از قبل تعیین شده باشد چگونه دیاگرام را ترسیم کنیم؟
از آنجایی که موقعیت تقریبی بخشها در دیاگرام ارتباط نمایش داده میشود، گاهی که فضا از قبل وجود دارد و محدودیت داریم ممکن است با چالش روبهرو شویم.
خیلی اوقات برای رسم دیاگرام جریان، محدودیتهای فضای موجود را در نظر نمیگیرند و این کار را به زمانی موکول میکنند که دیاگرام فضاها رسم میشود؛ با این حال میتوانید فضای موجود را به صورت دوبعدی رسم کنید و موقعیت تقریبی بخشها را طوری تنظیم کنید که با آن سازگار باشد.
درسی که خواندید یکی از زیرمجموعههای تشخیص ارتباط بخشهای کارخانه بود، در ادامه میتوانید یکی از مسیرهای زیر را انتخاب کنید:
بازگشت مجدد به برگهی تعیین میزان ارتباط بخشهای کارخانه
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.