شما در حال خواندن نقطه‌ سربه‌سر در تعیین مکان کارخانه هستید.

این درس مربوط به فاز سوم دوره‌ی طرح‌ریزی است.

نقطه‌ی سربه سر در تعیین مکان کارخانه

نقطه‌ی سربه‌سر روشی پرکاربرد برای تصمیم‌گیری در مسائل مختلف است، مثلاً در اولین در‌س‌های فاز اول از کاربرد آن برای تعیین شیوه‌ی استقرار گفتیم یا برای تصمیم‌گیری در مورد ساختن یا برون‌سپاری قطعات و انتخاب ماشین‌آلات و بسیاری از موضوعات دیگر می‌توانیم از آن استفاده کنیم و حالا هم می‌خواهیم با کمک آن در مورد تعیین مکان کارخانه تصمیم‌ بگیریم.

از آن‌جایی که در دوره‌ی طرح‌ریزی هستید و قبلاً در همین دوره از روش نقطه‌ی سر‌به‌سر صحبت کردیم، در این درس وارد جزئیات ابتدایی آن نمی‌شویم و فقط در قالب مثال کاربردش برای انتخاب مکان کارخانه را بررسی می‌کنیم.

اگر مطالب قبلی را به ترتیب مطالعه نکردید و اولین بار است که با روش نقطه‌ی سربه‌سر روبه‌رو می‌شوید، بهتر است برای درک بهتر آن از مطالب زیر شروع کنید:


ابتدا درس هزینه‌های ثابت و متغیر را از بخش مربوط به مفاهیم پایه بخوانید چون روش نقطه‌ی سربه‌سر مبتنی بر آن‌ها است.

به درس تعیین وضعیت کلی استقرار مراجعه کنید و بخش دوم آن با عنوان “نقطه‌ی سربه‌سر یا نمودار هزینه-مقدار” را بخوانید.

برای انتخاب مکان کارخانه با روش نقطه‌ی سربه‌سر به چه اطلاعاتی نیاز داریم؟

۱- فهرستی از چند مکان مختلف

در این درس می‌خواهیم روش نقطه‌ی سربه‌سر را برای مقایسه‌ی چند مکان مختلف استفاده کنیم تا نهایتاً مقرون به‌صرفه‌ترین مکان از نظر هزینه‌ها تعیین شود.

۲- فهرست هزینه‌های ثابت کارخانه برای استقرار در هر کدام از مکان‌های پیشنهادی

استقرار کارخانه در اماکنی که انتخاب کردیم شامل هزینه‌های ثابت متفاوتی می‌شود که باید فهرست آن‌ها را تهیه کنیم، مثلاً قیمت زمین یا هزینه‌های تأسیس ساختمان‌ها و سوله‌ها یا حقوق ثابت کارگران در هر کدام از این مناطق می‌تواند متفاوت باشد که برای استفاده از روش نقطه‌ی سربه‌سر باید از آن‌ها مطلع باشیم.

۳- فهرست هزینه‌های متغیر کارخانه برای استقرار در هر کدام از مکان‌های پیشنهادی

برای اطلاع از هزینه‌های متغیر باید ظرفیت تولید کارخانه مشخص باشد تا بر اساس آن مجموع این هزینه‌ها را محاسبه کنیم، ضمن این‌که احتمالاً مواردی مثل قیمت خرید مواد اولیه یا هزینه‌های مصرف انرژی یا هزینه‌های حمل‌ونقل در اماکن انتخاب شده متقاوت است و باید آن‌ها را بدانیم تا مبنایی برای ارزیابی گزینه‌ها با روش نقطه‌ی سربه‌سر باشد.

محاسبه‌ی هزینه‌ی کل بر اساس هزینه‌های ثابت و متغیر

بیشتر دوستانی که این درس را می‌خوانند از قبل با روش نقطه‌ی سربه‌سر آشنا هستند، با این حال برای این‌که نیازی به مرور درس‌های قبلی نداشته باشید، در همین قسمت مجدداً روش نوشتن هزینه‌ی کل بر اساس هزینه‌های ثابت و متغیر را نوشتیم:

هزینه‌های متغیر تابع مقدار تولید هستند، پس داریم:

با جاگذاری هزینه‌های متغیر در رابطه‌ی اول داریم:

در رابطه‌ی بالا، هزینه‌ی کل بر مبنای Q یا همان ظرفیت تولید نوشته شده است و به آن رابطه‌ی ظرفیت-هزینه هم گفته می‌شود.

چطور از تحلیل نقطه‌ی سربه‌سر برای مقایسه‌ی گزینه‌ها استفاده می‌کنیم؟

برای این‌کار باید مراحل زیر انجام شود:


برای هر کدام از گزینه‌ها (اماکن پیشنهادی) هزینه‌های ثابت و متغیر را محاسبه می‌کنیم.

نمودار هزینه‌ی کل را برای هر کدامشان رسم می‌کنیم.

از مقایسه‌ی نمودارها مشخص می‌شود که متناسب با ظرفیت تولید مورد نظرمان، هزینه‌ی کل در کدام مکان کمتر است.

در ادامه این مراحل را در قالب مثال بررسی می‌کنیم.

فرض کنید که اطلاعات زیر در اختیارمان قرار گرفته است و می‌خواهیم بهترین گزینه را از نظر هزینه‌های مربوط به سال اول شناسایی کنیم، یعنی می‌خواهیم مکانی انتخاب شود که در سال اول کمترین هزینه را داشته باشد.

نمودار هزینه مقدار را برای این سه موقعیت مکانی رسم می‌کنیم:

همانطور که مشاهده می‌کنید اگر بخواهیم در سال اول ۴۰۰ واحد محصول تولید کنیم، موقعیت مکانی شماره‌ی ۱ (خط سبز) پایین‌تر از بقیه‌ نمودارها قرار می‌گیرد و هزینه‌ی آن کم‌تر است.

اگر بخواهیم از ۴۰۰ تا ۱۳۳۳ واحد تولید کنیم، مکان دوم (خط آبی) در اولویت قرار می‌گیرد و برای تولید بیشتر از  ۱۳۳۳ واحد، مکان شماره‌ی سه کم‌‌ترین هزینه را خواهد داشت.

اما نقاط تلاقی (اعداد ۴۰۰ و ۱۳۳۳) را چگونه باید پیدا کنید؟ برای این کار کافیست رابطه‌ی هزینه‌ها را با هم مساوی قرار دهید تا محل برخوردشان محاسبه شود، مثلاً اگر رابطه‌ی هزینه‌ی کل برای مکان‌های اول و دوم را برابر قرار دهیم به Q=400 می‌رسیم:

البته توجه داشته باشید که تحلیل یک ساله منطقی به‌نظر نمی‌رسد چون معمولاً سودآوری کارخانه در درازمدت معنا پیدا می‌کند و احتمالاً تحلیل هزینه‌ها برای ۵ سال یا ۱۰ سال اول کاربردی‌تر است، همچنین مشابه همین تحلیل را می‌توانیم برای بازه‌های زمانی دیگری مثلاً از سال دوم تا دوازدهم انجام دهیم تا شامل هزینه‌های سرمایه‌گذاری (مثل خرید زمین و تأسیس کارخانه) نباشد.

بدیهی است که در این بخش نمی‌توانیم بازه‌ی زمانی مشخصی برای تحلیل پیشنهاد کنیم و همه‌ی این انتخاب‌ها به تصمیم‌ها و برنامه‌های شما بستگی دارد که اهداف‌تان برای چه مدت زمانی تنظیم شده باشد، مثلاً شاید هزینه‌های سرمایه‌گذاری طرح برایتان مهم نباشد و ترجیح دهید به کلّی آن‌ها را در نظر نگیرید یا بخواهید آن‌ها را هم لحاظ کنید و ببینید با در نظر گرفتن آن‌ها کدام مکان در یک بازه‌ی ۵ ساله هزینه‌های کمتری دارد.

همچنین گاهی ترجیح می‌دهیم که به جای هزینه‌ها، سود را مبنا قرار دهیم و بررسی کنیم که استقرار کارخانه در کدام مکان سودآوری بیشتری دارد؛ برای این‌کار می‌توانیم به‌سادگی از رابطه‌ی زیر به جای رابطه‌ی هزینه‌ها استفاده کنیم:

در این حالت نمودارهایی که رسم می‌شود بر اساس رابطه‌ی بالا خواهد بود و سایر مراحل کاملاً مشابه مثال است.

درسی که خواندید برای فاز سوم طرح‌ریزی (انتخاب مکان کارخانه) بود، در ادامه می‌توانید یکی از مسیرهای زیر را انتخاب کنید:


بازگشت به فاز سوم طرح‌ریزی  (انتخاب مکان کارخانه)

ورود به فاز اول طرح‌ریزی (طرح‌بندی کلیّات)

ورود به فاز دوم طرح‌ریزی (طرح‌بندی جزئیات)

بازگشت به راهنمای دوره‌ی طرح‌ریزی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *