شما در حال خواندن هفتاد و چهارمین نوشته (نگاهی به بیفایدهترین تلاشها برای باهوش به نظر رسیدن) از مجموعهی نبض تولید هستید.
همه ما دوست داریم باهوشتر از آن چه هستیم به نظر برسیم. اما همانطور که تلاش برای زیبا شدن، خیلیها را زیر تیغ جراحی برده و تلاش برای ثروتمند به نظر رسیدن، خیلیها را روانه زندان کرده است، تلاش برای باهوش به نظر رسیدن نیز میتواند پیامدهای نامطلوبی داشته باشد. یکی از غیرمنصفانهترین پیامدها این است که بسیاری از رفتارهای ما نه تنها نشان از ذکاوتمان ندارند، که اتفاقاً مصداق بارزی از کمخردی به حساب میآیند. در ادامه بنا به نظرات و تجربیات شخصی، تعدادی از این نوع رفتارها را فهرست خواهم کرد.
۱. اگر میدانیم شخصی بلوف میزند، دروغ میگوید یا حقیقتی را پنهان میکند، اشاره به این موضوع لزوماً هوشمندانه نیست. بعضی از ما تصور میکنیم اگر به دیگران بفهمانیم که متوجه واقعیت نداشتن صحبتشان شدهایم، ذکاوتمان عیان میشود و حساب کار دستشان میآید. اما آدم باهوش، بیجهت با رنجاندن و سخت گرفتن به دیگران، خود را از ارتباط موثر با آنها محروم نمیکند.
۲. نقد کردن بیش از حد دیگران و ایراد گرفتن از رفتارهایشان بیش از آن که هوشمندانه باشد، غر زدن و تلاش برای جلب توجه است. جایگاه ما با پایین کشیدن و زیر سوال بردن دیگران ارتقا نمییابد. اگر ثابت کنیم دیگران نمیفهمند و عرضه ندارند، بدین معنا نیست که درک بالا و توانمندی زیادی داریم. اتفاقاً توجه بیش از حد به حرفها و رفتارهای دیگران نشان میدهد که موضوع مهمتری برای فکر کردن نداریم و بخش زیادی از ذهنمان با مسائل کماهمیت درگیر است.
۳. تلاش برای اظهار نظر در مورد همه مسائل و پاسخ دادن به همه سوالات، نشانه باهوش بودن نیست. از یک سو هیچ انسانی در همه حوزهها متخصص نیست. از سوی دیگر، یک متخصص واقعی به اندازهای در میدان عمل اظهار نظر کرده که دیگر لازم نیست از هر موقعیتی برای اثبات توانمندیهایش استفاده کند. البته برخورداری از قدرت حل مساله و پاسخ به سوالات پیچیده حتماً نشانهای از هوش و درایت است؛ اما کسی که عطش پاسخ به سوالات سطحی و مناظره با افراد غیر متخصص را دارد، احتمالاً در حل مسائل جدی و پیچیده ناکام بوده و مسالهی مهمتری برای حل کردن نیافته است.
۴. تکهپرانی و حاضر جوابی، ارتباطی با هوش و ذکاوت ندارد. متاسفانه گاه آدمهایی که حرف خود را با کنایه میزنند و نظرشان را با بیادبی اظهار میکنند، زرنگ مینامند و جماعتی را به اشتباه میاندازند. درست است که بسیاری از افراد در برابر آدمهای بیادب و گستاخ کوتاه میآیند و از بحث با آنها خودداری میکنند، اما آدم باهوش راههای کمهزینه و مناسبتری برای مذاکره مییابد و تن به لودگی نمیدهد.
۵. کسی که آگاهانه کارهای خود را به دیگران تحمیل میکند و مسئولیت را نمیپذیرد، شاید کلاش و بیمسئولیت باشد اما باهوش نیست. کلاهبرداری که از اعتماد دیگران سو استفاده میکند، نتوانسته است راه مناسبتری برای کسب درآمد پیدا کند. کسی که با دوستان خود ساندویچ میخورد و دنگ خود را نمیدهد، به قدری باهوش نبوده که اعتبارش را به بهای ساندویچ از دست ندهد. مردی که به بهانه ازدواج با خانمها ارتباط میگیرد و رهایشان میکند، هوش کافی برای داشتن یک رابطه سالم را ندارد. لذا نباید بپذیریم که بعضیها باهوشند اما هوش خود را در راه غلط استفاده میکنند، چرا که این افراد در واقع به دلیل فقدان هوش کافی قادر نیستند از راه درست به خواستهشان برسند.
۶. آدم باهوش معمولاً خودش را باهوش خطاب نمیکند؛ چرا که دیگران انتظار زیادی از آدمهای باهوش دارند و بر آنها سخت میگیرند. آنها انتظار دارند که آدمهای باهوش برای هر سوال، پاسخی بیابند. آنها اشتباهات کوچک آدمهای باهوش را بزرگ میشمارند. این افراد بابت هر سوال سادهای که از آنها پرسیده میشود، نگرانند و دائم تلاش میکنند از تصویر ذهنی که دیگران از آنها ساختهاند مراقبت کنند. پس آدمی که واقعاً باهوش است، چرا باید خود را در چنین شرایط مشقتباری قرار دهد؟
۷. آدم باهوش لزوماً کارآفرین و مدیر نیست، بلکه شاید یک کارمند یا دانشجوی ساده باشد. شاید تصور کنیم که چون باهوشیم، باید حتما کارهای خارقالعاده انجام دهیم. گاهی هم تصور میکنیم چون کسی به جایگاه اجتماعی خوبی دست یافته یا به ثروت رسیده، حتماً باهوش است. اما آدمهای باهوش مثل همه آدمها ممکن است ترجیحات منحصر به فردی داشته باشند و پول زیاد را موفقیت ندانند. ضمن این که آدم باهوش قرار نیست از همه بهتر عمل کند و به چیزهای بیشتری برسد، چون ویژگیهای دیگر مثل امید، تلاش، صبر و تابآوری نیز در دستیابی به خواستهها موثرند و هوش زیاد نسبت به آنها امتیاز ویژهای به حساب نمیآید.
چند سالی است که بیشتر ساعات عمرم با روایت از تولید میگذرد و زمان کمتری برای حرفهای دیگر میماند. نبض تولید را بهانه کردهام برای نوشتن از حرفهایی که معمولاً ناگفته میمانند. ارادتمندتان، میلاد اسمعیلی.