شما در حال خواندن چهل و پنجمین نوشته (امروز نبض تولید یک ساله شد) از مجموعه‌ی نبض تولید هستید.

نبض تولید یک ساله شد

یک سال هر هفته برای نبض تولید نوشتم، جز هفته‌هایی که از سرفصل‌های ویکی‌تولید عقب ماندم و چاره‌ای جز اولویت‌ دادن به آن‌ها نداشتم. چقدر طولانی بود این یک سال، چرا می‌گویند به چشم بر هم زدنی می‌گذرد؟ سیصد و شصت و پنج روز گذشت.

قدردان همراهی‌تان هستم. می‌دانم نویسنده‌ی قابلی نبوده‌ام که بر قطار کلماتم سوار شده باشید و اگر همراه مانده‌اید، دلیلی جز رفاقت و حمایت ندارد. به لطف شما، امروز آسوده خاطرم که انگیزه‌هایم برای تاسیس ویکی‌تولید درست بود، وگرنه چرا ضعف‌ها را نادیده گرفتید و لطف‌ بی‌دریغتان را نثارم کردید؟

با وجود حمایت‌های بی‌دریغ‌تان، وقت آن است که از تجربیات اخیر درس بگیرم و مشکلات را اصلاح کنم تا یادداشت‌های بهتری بنویسم و تجربه‌ی بهتری از مطالعه‌ی آن‌ها داشته باشید. به این منظور، ایرادات این یک سال را به همراه تغییرات جدید می‌نویسم. لطفا بخوانید و نظرتان را اعلام کنید.

۱. کار چند هفته‌ای و انتشار هفتگی 

بر خلاف تصورات اولیه‌ام، نوشته‌های نبض تولید به صرف زمان و انرژی زیادی نیاز دارد. اوایل با دوستان نویسنده‌ام مشورت کردم و نظرشان این بود که تنظیم نوشته‌های کوتاه و غیرتخصصی نهایتاً یک الی دو ساعت طول می‌کشد، حال آن که این زمان برای من به مراتب بیشتر بوده است‌. از سوی دیگر، اصلی‌ترین هدف من ایجاد محتویات تخصصی ویکی‌تولید است و چنان در این هدف غرق شده‌ام که اگر لازم باشد تا پایان عمر، حرفی از موضوعات دیگر نمی‌زنم.

اوایل در تعارض میان محدودیت زمانی و رعایت زمان‌بندی نبض تولید، یادداشت‌ها را با وجود خام بودن منتشر می‌کردم و حال و هوایم آن طور که باید در بستر کلمات جان نمی‌گرفت. کمی بعد رویه را تغییر دادم و هفتگی بودن انتشار را کمتر جدی گرفتم تا یادداشت‌ها باب میلم باشند و رفع تکلیف نکرده باشم.

برای رسمی‌تر شدن این رویه، عبارت “انتشار هفتگی” را از یادداشت‌ها حذف کردم تا نبض تولید به جای یک “هفته‌نامه” بدقول به “گاهنامه” تبدیل شود. با این حال، نگران وقفه‌های طولانی نباشید. نوشتن در نبض تولید برایم لذت‌بخش است و به این سادگی‌ها از آن دست نمی‌کشم.

۲. نامعلوم بودن شیوه‌ی ارتباط برای کاربران جدید 

صحبت دوستانه و اظهار نظر زمانی معنا پیدا می‌کند که دو سویه باشد، اما در یادداشت‌های نبض تولید جایی برای ثبت نظرات وجود ندارد. دلیل این اتفاق، همان سهمیه‌ی محدود یادداشت‌ها در صرف زمان است. نمایش عمومی نظرات، باعث گفت‌وگوهای بیشتری می‌شود که مدیریت آن‌ها زمان‌بر است. لذا برای دو سویه شدن ارتباط از مخاطبان خواستم که نظراتشان را در برگه‌ی “ارتباط با ما” ثبت کنند.

با این حال بسیاری از کاربران تصادفاً (مثلاً از طریق گوگل) به مطالب دسترسی پیدا می‌کنند و راه ارتباط را نمی‌دانند. از طرفی، خروج از برگه‌ی یادداشت‌ها و مراجعه به برگه‌ی “ارتباط با ما” توجیه‌پذیر نیست و یاد اداره‌جات دولتی را زنده می‌کند. به همین علت ضمن عذرخواهی از رویه‌ی اشتباه گذشته، از امروز می‌توانید نظرات‌ خصوصی خود را مستقیماً زیر یادداشت‌ها ثبت کنید. همچنین به مرور، تعدادی از نظرات سازنده را به صورت عمومی منتشر می‌کنم تا دیگران هم از آن‌ها بهره‌مند شوند.

۳. گفتم از تولید نمی‌نویسم؟ جدی نگیرید

قبل از شروع نبض تولید، آنقدر از تولید نوشته بودم که حس می‌کردم قابلیت حرف زدن از موضوعات دیگر را از دست داده‌ام، پس تصمیم گرفتم ‌که لاأقل در نبض تولید از موضوعات دیگر بنویسم. نوشته‌ها را خوانده‌اید؟ پرونده‌ی کاملی برای مطالعات روانشناسی است. “بهانه نگیر، تولید کن” عنوان اولین یادداشت در مجموعه‌ای است که قرار بود در مورد تولید نباشد و  بعد از یک سال عنوان آخرین نوشته این است: “شهرزادی می‌خواهیم برای هزار و یک شب تولید”.

خوب یا بد، باید پذیرفت که حدسم درست بود و اول و آخر تمام حرف‌هایم به تولید می‌رسد. خداوند به خانواده و دوستانم صبر بیشتری عطا کند. هیچ کس اندازه‌ی آن‌ها در مراودات روزمره، از مبانی خط تولید و ماشین‌آلات و مشکلات صنعت باخبر نشده است.

برای سال جدید، آبرومندانه‌تر است که برای نوشته‌هایم محدودیتی قائل نباشم و هر آن چیزی که با سرفصل‌های ویکی‌تولید همخوانی ندارد در این مجموعه بنویسم. البته کماکان تلاشم این است که صحبتم از کافه و پرندگان و ازدواج به گفتمان تولید تبدیل نشود، اما حرفم را جدی نگیرید، احتمالا می‌شود.

حالا که یادداشتم را می‌خوانید، تمام تغییرات این فهرست را اعمال کرده‌ام و لبخند بر لب، احساس می‌کنم که نبض تولید جذاب‌تر شده است. امیدوارم سال آینده از تصمیم‌های امسال خنده‌ام نگیرد و جای اشکالات، به دستاوردهایمان اشاره کنم.

به امید روزی که عملکردم با آرزوهایم هماهنگ شده باشد.

دوم اسفند ۱۴۰۰

چند سالی است که بیشتر ساعات عمرم با روایت از تولید می‌گذرد و زمان کم‌تری برای حرف‌های دیگر می‌ماند. نبض تولید را بهانه کرده‌ام برای نوشتن از حرف‌هایی که معمولاً ناگفته می‌مانند. ارادتمندتان، میلاد اسمعیلی.

شمارهعنوان
نوشته‌ی هفتاد و یکممشغله‌های بیهوده و حل مساله
نوشته‌ی هفتادمفرض‌های من افکارم را می‌سازند
نوشته‌ی شصت‌ونهمامروز می‌گذرد، اما هدف اصلی پابرجاست
نوشته‌ی شصت‌وهشتممی‌توانیم پازل را خودمان تکمیل کنیم
نوشته‌ی شصت‌وهفتمچرا مطالب حقوقی را سخت می‌نویسند؟
نوشته‌ی شصت‌وششمببخشید! ایده شما جواب نمی‌دهد
نوشته‌ی شصت‌وپنجممقاومت می‌کنیم، صبر ایوب داریم
نوشته‌ی شصت‌وچهارمبوی کتاب یا کیفیت دیجیتال؟
نوشته‌ی شصت‌وسومدر مشاوره تولید چه خدماتی ارائه می‌شود؟
نوشته‌ی شصت‌ودومچرا از اشتباهات خود درس نمی‌گیریم؟
نوشته‌ی شصت‌ویکمگاهی پیشگیری از مسأله مهم‌تر از حل مساله است
نوشته‌ی شصتمچند ساعت کار مناسب است؟
نوشته‌ی پنجاه‌ونهمتبریک عید و برنامه‌های سال 1402
نوشته‌ی پنجاه‌وهشتمدستاوردهای کوچک، ساختمان موفقیت را می‌سازند
نوشته‌ی پنجاه‌وهفتممطالعات توجیه‌پذیری، فرمالیته یا ضروری؟
نوشته‌ی پنجاه‌وششمنگران و کارآفرین، هیچ کاره و همه کاره
نوشته‌ی پنجاه‌وپنجمملاحظاتی برای تعریف مساله و بنا نهادن خِشت اول
نوشته‌ی پنجاه‌وچهارمآیا خودروسازان داخلی می‌توانند با خارجی‌ها رقابت کنند؟
نوشته‌ی پنجاه‌وسومویکی‌تولید رایگان شد تا به فکر اختراع چرخ نباشند
نوشته‌ی پنجاه‌ودومآیا همه چیز به هم ربط دارد؟
نوشته‌ی پنجاه‌ویکمکارمان هر چه باشد، از آن خرده می‌گیرند
نوشته‌ی پنجاهمآیا بدون دیگران هم می‌توانیم؟
نوشته‌ی چهل‌ونهمرشدمان قشنگ اما دردناک است
نوشته‌ی چهل‌وهشتمحل مسائل پیچیده با ساده‌ترین راهکارها
نوشته‌ی چهل‌وهفتمباید صبور بمانیم تا بهار برسد
نوشته‌ی چهل‌وششمجایگاه اجتماعی و اصل برابری
نوشته‌ی چهل‌وپنجمامروز نبض تولید یک ساله شد
نوشته‌ی چهل‌وچهارمشهرزادی می‌خواهیم برای هزار و یک شب تولید
نوشته‌ی چهل‌وسومنیازها و انگیزه‌های کارآفرینی بر اساس مدل مازلو
نوشته‌ی چهل‌ودومآمده بودند شکارچی باشند
نوشته‌ی چهل‌ویکمخودت را دوست داشته باش
نوشته‌ی چهلمدوست دارند شبیه آن کسب و کار موفق باشند
نوشته‌ی سی‌ و نهمبهترین زمان کارآفرینی، چند سالگی است؟
نوشته‌ی سی‌ و هشتمبا علاقه شروع کن، منطق باشد برای بعد
نوشته‌ی سی‌ و هفتماز کافه‌هایشان یاد بگیریم
نوشته‌ی سی‌ و ششمبا چند قطره باران سیل نمی‌آید؟
نوشته‌ی سی‌ و چهارماز نو شروع می‌شود، مگر از نو شروع کنی
نوشته‌ی سی‌ و سومقهرمان کدام داستان ماندگار اهل سازش بوده است؟
نوشته‌ی سی‌ و دومهمه چیز با هم نمی‌شود
نوشته‌ی سی‌ و یکمتندی می‌کنم، آرام می‌گیری
نوشته‌ی سی‌اممدت‌ها استراحت نکرده بود
نوشته‌ی بیست و نهمققنوس در راه است
نوشته‌ی بیست و هشتمآشغال‌ها را دور بریزید و دور بزنید
نوشته‌ی بیست و هفتمساختن، زمین خالی می‌خواهد
نوشته‌ی بیست و ششمپنج ایده برای ارائه خدمات مهندسی در اینترنت
نوشته‌ی بیست و پنجمیادگار امروز برای کافه‌نشینی آینده
نوشته‌ی بیست و چهارممشاوره‌ی مصلحتی
نوشته‌ی بیست و سومقهرمانان غیرخاکی
نوشته‌ی بیست و دومموفقیت با آموزش موفقیت
نوشته‌ی بیست و یکممهندسان واقعی را بشناسیم
نوشته‌ی بیستماسیر جزئیات نشویم تا به اصل برسیم
نوشته‌ی هجدهمایستاده تشویق کنید
نوشته‌ی هفدهمنکاتی در مورد تولید (3)
نوشته‌ی شانزدهمنکاتی در مورد تولید (2)
نوشته‌ی پانزدهمنکاتی در مورد تولید (1)
نوشته‌ی چهاردهمکمی آن‌طرف‌تر از دغدغه‌هایمان
نوشته‌ی سیزدهمنبوغ دیوانگان
نوشته‌ی دوازدهماز غروب نترس تا طلوع کنی
نوشته‌ی یازدهمچرا نمی‌گذارند پرواز کنم؟
نوشته‌ی دهمخوب باشید، ممنونم.
نوشته‌ی نهمپس با آسانی دشواری است
نوشته‌ی هشتمهمین لحظات را زندگی کنیم
نوشته‌ی هفتممسیر دیگران ما را به مقصد نمی‌رساند
نوشته‌ی ششمارزشمندیم و تمام
نوشته‌ی پنجمگاهی پایین آمدن سخت‌تر است
نوشته‌ی چهارمکدام عاشقی انقدر چشم‌پوشی می‌کند؟
نوشته‌ی سومرام نمی‌شود که نمی‌شود
نوشته‌ی دومپیاده‌ای؟ من هم مثل تو
نوشته‌ی اولبهانه نگیر، تولید کن

 بازگشت به صفحه نخست