شما در حال خواندن بیست و یکمین نوشته (مهندسان واقعی را بشناسید) از مجموعهی نبض تولید هستید.
با اینکه دانشجویان مهندسی از همان ترمهای اول همدیگر را مهندس خطاب میکنند اما در واقع فقط دانش فنّی و ابزارهای مهندسی را یاد میگیرند که برای مهندس شدن کافی نیست و حتی سابقهی کار هم از کسی مهندس نمیسازد چون بیشتر فعالان صنعت تنها مجریان نظرات دیگران هستند و هیچوقت با چالشهای مهندسی مواجه نمیشوند.
شاید برایتان جالب باشد که مهندسان واقعی، انسانهای جذاب و کاریزماتیک و بسیار نادری هستند که شخصاً تعداد انگشتشماری از آنها را ملاقات کردهام اما سؤال اینجاست که چه معیاری برای شناسایی آنها وجود دارد؟ برای پاسخ به این سؤال میتوانیم به کتابها و منابع زیادی مراجعه کنیم که انشالله در آینده تعدادی از مشهورترین آنها را در قالب یک مجموعهی آموزشی بررسی میکنیم (در پایان ۱۴۰۰ یا اوایل ۱۴۰۱) اما حالا که فرصت پرداختن به جزئیات نیست صرفاً به سه ملاک بارز اشاره میکنم که بدون آنها کسی مهندس نمیشود.
ویژگی اول: مهارت تعریف مسأله
موانع و فشارها و ناراحتیها در نظر اکثریت افراد نوعی مشکل مبهم و در هم تنیده به حساب میآیند و به همین علت عباراتی شبیه مشکل ازدواج، مشکل اعتیاد یا مشکل تأمین مواد اولیه سهم زیادی از محاورات روزمره و مطالب رسانهها را به خود اختصاص دادهاند اما نظام فکری “مهندسان واقعی” متفاوت است طوری که سریعا از مشکلات عبور و آنها را به یک یا چند مسألهی روشن تبدیل میکنند. به عنوان مثال، مهندسی که با مشکل ازدواج دستوپنجه نرم میکند به جای انفعال و مقصر کردن زمین و زمان، احتمالاً از این سؤال شروع میکند که دقیقاً چه موانعی برای ازدواجش وجود دارد؟ بیکاری؟ بیپولی؟ نبودن آدم مناسب؟ با همین سؤالات، مشکل ازدواج به سه مسألهی نسبتاً شفاف اشتغال و تمکن مالی و پیدا کردن شریک زندگی تبدیل میشود، اما بیکاری را چگونه حل میکند؟ چه نوع کاری مناسب است؟ چقدر درآمد برای تشکیل خانواده نیاز است؟ چه فرصتهایی دارد؟ طرح و پاسخ هر کدام از این سؤالات باعث میشود که مشکل اولیه به مسائل دقیقتری تقسیم شود.
میدانم مثالی که زدم ساده بود و خیلیها میگویند خودمان تا حدی این کار را انجام میدهیم اما مسالهی اصلی کیفیت انجام کار است، چقدر مسائل را دقیق و شفاف و کاربردی تعریف میکنید؟ متاسفانه در نظام آموزشی رشتههای مهندسی همیشه مسائل برای دانشجویان تعریف میشود و آنها فقط جواب را پیدا میکنند اما در شرایط واقعی (خواه در زندگی شخصی و خواه در موضوعات کاری) هیچ مسألهی از پیش تعریف شدهای وجود ندارد و خودمان باید مشکلات غیرقابل حل را به مسائل حل شدنی تبدیل کنیم.
دقیقاً یکی از جذابیتهای مهندسان واقعی همین است که قابلیت زیادی در تجزیهوتحلیل مشکلات دارند و طوری مسائل را تعریف میکنند که به سادگی راهکارهای زیادی به ذهن میرسد و همین رویکرد باعث میشود که مشاوران خوبی برای شرایط دشوار باشند و همیشه به آنها امیدوار باشیم.
ویژگی دوم: حل مسائل با تکیه بر روشهای مهندسی
مسائلی که در فضای آموزشی طرح میشوند معمولاً جواب مشخصی دارند و دانشجویان یاد میگیرند که پارامترهای مساله را در روابط ریاضی جاگذاری کنند تا پاسخ محاسبه شود، مثل محاسبات تیر یک سرگیردار و تعیین چیدمان تسهیلات بر اساس جابهجایی و طراحی فنر مارپیچ با مشخصات معین، اما بیشتر مسائل واقعی چنین پاسخ دقیقی ندارند.
یکی از ویژگیهای بارز مهندسان واقعی این است که از فرایندهای سیستماتیک مشخصی برای حل مسائل استفاده میکنند و معمولا در مسائل دشوار با آزمون و خطا و یادگیری از اشتباهات قبلی به راهکار مناسب دست پیدا میکنند و علاوه بر این ذهنشان به ابزارهایی مثل تفکر خارج از چهارچوب و نگاه سیستمی و تجسم خلاق مجهز است که اکثریت آدمها چنین قابلیتی ندارند؛ صحبت از تفکر مهندسی نیازمند پرداختن به جزئیاتی است که با حالوهوای نوشتههای هفتگی سازگار نیست اما اگر علاقمند هستید میتوانید به کتابهای زیر مراجعه کنید:
۱٫ کتاب Thinking Like an Engineer از Elizabeth Stephan و سایر نویسندگان
۲٫ کتاب The Art of Doing Science and Engineering از Richard W.Hamming
۳٫ کتاب Applied Minds: How Engineers Think از Guruprasad Madhavan
ویژگی سوم: جسارت و شجاعت
راهکاری که برای مسائل ارائه میشود الزاماً به نتیجه نمیرسد و گاهی مسیر آزمون و خطا به صرف زمان و هزینهی قابل توجهی نیاز دارد که معمولا ارائهدهندهی راهکار را مسئول آن میدانند.
کارشناسی که جسارت و اعتماد به نفس کافی نداشته باشد معمولا از پروژههای حساس کنار میکشد تا اعتبار و جایگاهش محفوظ بماند و اگر هم کاری را شروع کند و راهکار ارائه شده نتیجهبخش نباشد، جرات پذیرش اشتباه و ادامهی کار را ندارد تا بار مسئولیت سنگین نشود و از همه مهمتر اعتماد به نفس ارائهی پیشنهادات خلاقانه و خارج از چهارچوب را ندارد چون شاید با مخالفت دیگران همراه شود.
برای همین است که میگویم مهندسان واقعی نادر هستند؛ آنها به توانایی خود باور دارند و مسئولیت را قبول میکنند تا حتما به نتیجه برسند و اگر جایی اشتباه کنند از آن شانهخالی نمیکنند چون به شایستگی خود باور دارند و نتیجهی چنین رویکردی را میتوانید در طراحی شاتلهای فضایی پیگیری کنید که بسیاری از آنها با صرف هزینههای چند میلیارد دلاری پرواز نکردند یا تخریب شدند اما مهندسان پروژه دست از کار نکشیدند و اشتباهات را جبران کردند تا بالاخره اهدافشان محقق شد.
چند سالی است که بیشتر ساعات عمرم با روایت از تولید میگذرد و زمان کمتری برای حرفهای دیگر میماند. نبض تولید را بهانه کردهام برای نوشتن از حرفهایی که معمولاً ناگفته میماند. ارادتمندتان، میلاد اسمعیلی.