شما در حال خواندن سی‌ونهمین نوشته (بهترین زمان کارآفرینی چند سالگی است؟) از مجموعه‌ی نبض تولید هستید، این مجموعه به‌صورت هفتگی به‌روزرسانی می‌شود.

بهترین زمان کارآفرینی چند سالگی است؟

خیلی‌ها این سؤال اشتباه را می‌پرسند که: بهترین زمان کارآفرینی چند سالگی است؟ اما پرسیدن این سؤال چه دردی را دوا می‌کند؟ به فرض، کسی چهل ساله باشد و بگوییم چهل سالگی بهترین زمان کارآفرینی است، این حرف چه تاثیری در او دارد؟ آیا انگیزه‌ای نداشته است و حالا با این حرف انگیزه می‌گیرد؟ یا اگر سی ساله بود تا چهل سالگی منتظر می‌ماند تا بهترین زمان کارآفرینی فرا برسد؟ البته سؤال پرسیدن، کار پسندیده‌ای است. خیلی‌ها سوال می‌کنند و خیلی‌های دیگر مشتاقانه جواب می‌دهند. برای همین است که یکی می‌گوید بیست سالگی بهترین زمان کارآفرینی است، دیگری سی‌سالگی را بهتر می‌داند و آن یکی چهل‌سالگی. اما دلیل این همه تعارض در پاسخ‌ها چیست؟ ساده است! سوالِ اشتباه، پاسخ درست و درمانی ندارد و می‌تواند پاسخ‌های بی‌اساس زیادی داشته باشد. در ادامه‌ی این یادداشت، ابتدا توضیح می‌دهم که چرا پرسیدن از بهترین سن کارآفرینی اشتباه است و سپس تلاش می‌کنم تا سؤال بهتری را با آن جایگزین کنم.

کارآفرینی، شبیه ماشین خریدن یا مسافرت رفتن نیست که در محدوده‌ی زمانی مشخصی انجام شود و به پایان برسد. در نتیجه وقتی می‌گویند: “بیست سالگی (یا هر سن دیگری) بهترین زمان کارآفرینی است”، معلوم نیست از کدام مرحله‌ی کارآفرینی صحبت می‌کنند. آیا منظورشان این است که ایده‌ی اولیه‌ی کسب‌وکار باید در بیست سالگی به ذهن افراد برسد، یا زمان اجرای ایده یا احیاناً به بلوغ رسیدن کار را در نظر گرفته‌اند؟ واقعیت این است که شاید ایده‌ای در شانزده سالگی به ذهن‌مان برسد و پس از سال‌ها پردازش، در سی سالگی آن را اجرا کنیم. حال آن که شاید در سال‌های اول موفق نباشیم و به تدریج با یادگیری از شکست‌ها و کسب تجربیات بیشتر در چهل سالگی به یک کارآفرین موفق تبدیل شویم (هر چند که موفقیت هم تعریف دقیق و مشخصی ندارد). با این اوصاف، موفقیت در کارآفرینی یک فرایند مستمر و احتمالاً طولانی است که آغاز و پایان مشخصی ندارد، پس چگونه می‌توانیم آن را مقارن با سن خاصی بدانیم؟

سؤال دیگری که به ذهن می‌رسد این است که اساساً سن چه ویژگی خاصی دارد که احتمال موفقیت در کارآفرینی را به آن مربوط می‌دانند؟ می‌دانیم که در بعضی مطالعات، پاره‌ای از ویژگی‌های افراد را بر اساس سن و سال پیش‌بینی می‌کنند، مثلاً اکثر هفت ساله‌ها به مدرسه می‌روند یا بعضی بیماری‌ها در سنین خاص رایج‌تر هستند و در چنین مواردی، سن ارتباط معناداری با پارامترها دارد. اما آیا ویژگی‌های موثر در کارآفرینی هم می‌توانیم با معیار سن و سال پیش‌بینی کنیم؟

برای رسیدن به پاسخ، بهتر است ویژگی‌های فردی را به دو گروه ذاتی و اکتسابی تقسیم کنیم. ویژگی‌های ذاتی (مثل تفکر خارج از چهارچوب و انعطاف‌پذیری) به ندرت با گذر زمان تغییر می‌کنند و نمی‌توانیم ادعا کنیم که وضعیت‌شان با بالغ‌تر شدن بهتر می‌شود. از سوی دیگر، ویژگی‌های اکتسابی می‌توانند به مرور زمان ایجاد یا تقویت شوند، اما پیچیدگی‌های زندگی امروز باعث شده است که سن افراد، معیار دقیق و کاملی برای ارزیابی وضعیت این ویژگی‌ها نباشد. مثلاً در شرایط معمول انتظار می‌رود که قدرت مالی و تجربیات افراد در چهل سالگی از هفده‌ سالگی بیشتر باشد، اما این یک قاعده‌ی همیشگی نیست و چهل ساله‌های زیادی هستند که وضعیت مالی مناسب، یا تجربه‌ی کاری مفیدی ندارند‌. همچنین ده‌ها پارامتر دیگر مثل برخورداری از ارتباطات مؤثر، وقت کافی یا انگیزه‌ی بالا در کارآفرینی مؤثر هستند که وضعیت‌شان الزاماً با افزایش سن بهتر نمی‌شود.

گذشته از ویژگی‌های فردی، عوامل محیطی مثل تسهیلات بانکی، سیاست‌های مالیاتی دولت، تعرفه‌های گمرکی یا رویه‌ی صدور مجوزها به شدت در موفقیت کارآفرینان تأثیرگذار هستند، اما بدیهی است که ارتباطی با سن افراد ندارند. به عبارت دیگر، الزاماً در بیست سالگی یا سی سالگی، شرایط محیط به نفع کسب‌وکارمان تغییر نمی‌کند و این خود ما هستیم که باید فارغ از سن و سال، فرصت‌های مناسب را شناسایی کنیم و برای استفاده از آن‌ها قدم برداریم.

با این تفاصیل منطقی‌تر است که جای مبنا قرار دادن سن افراد برای پیش‌بینی ویژگی‌هایشان، مستقیماً ویژگی‌های فردی و شرایط زندگی‌شان را مبنا قرار دهیم و این سوال را جایگزین کنیم که موفقیت در کارآفرینی به چه شرایط محیطی و ویژگی‌های فردی نیاز دارد؟ این سوال به اندازه‌ی سؤال قبلی (سن مناسب برای کارآفرینی) جذاب نیست، اما پاسخ‌های منطقی و معتبر زیادی برای آن ارائه شده است که می‌توانید آن‌ها را در ویکی‌تولید و بسیاری از منابع دیگر پیدا کنید.‌ (برای این کار از کلیدواژه‌هایی مثل ویژگی‌های شخصیت کارآفرین یا پارامترهای محیطی مؤثر در کارآفرینی استفاده کنید)

میلاد اسمعیلی هستم.

اگر مخاطب ویکی‌تولید باشید، من را با فایل‌های صوتی و نوشته‌های تخصصی در حوزه‌ی تولید می‌شناسید.

تصمیم گرفتم کمی حرف‌های غیرتولیدی بزنم و راستش را بخواهید برای کمک به مخاطبان نیست! من در سال‌های اخیر زمان زیادی را صرف نوشته‌های تخصصی کردم و از شبکه‌های اجتماعی و جلسات حضوری دور بودم، برای همین حرف‌های دوستانه‌ی زیادی نگفته مانده است که علاقمندم در مجموعه‌ی نبض تولید با شما در میان بگذارم.

امیدوارم حاصل این اقدام کوچک، ارتباط نزدیک‌تر و صمیمانه‌تر با شما عزیزان باشد.

شمارهعنوان
نوشته‌ی هفتاد و پنجمبا این سکو بهتر می‌توانیم احساسات و رفتارهای خود را کنترل کنیم
نوشته‌ی هفتاد و چهارمنگاهی به بی‌فایده‌ترین تلاش‌ها برای باهوش به نظر رسیدن
نوشته‌ی هفتاد و سوممی‌کارم تا شاید گنجی نهفته در خاک شود
نوشته‌ی هفتاد و دومهنر زنبور شدن
نوشته‌ی هفتاد و یکممشغله‌های بیهوده و حل مساله
نوشته‌ی هفتادمفرض‌های من افکارم را می‌سازند
نوشته‌ی شصت‌ونهمامروز می‌گذرد، اما هدف اصلی پابرجاست
نوشته‌ی شصت‌وهشتممی‌توانیم پازل را خودمان تکمیل کنیم
نوشته‌ی شصت‌وهفتمچرا مطالب حقوقی را سخت می‌نویسند؟
نوشته‌ی شصت‌وششمببخشید! ایده شما جواب نمی‌دهد
نوشته‌ی شصت‌وپنجممقاومت می‌کنیم، صبر ایوب داریم
نوشته‌ی شصت‌وچهارمبوی کتاب یا کیفیت دیجیتال؟
نوشته‌ی شصت‌وسومدر مشاوره تولید چه خدماتی ارائه می‌شود؟
نوشته‌ی شصت‌ودومچرا از اشتباهات خود درس نمی‌گیریم؟
نوشته‌ی شصت‌ویکمگاهی پیشگیری از مسأله مهم‌تر از حل مساله است
نوشته‌ی شصتمچند ساعت کار مناسب است؟
نوشته‌ی پنجاه‌ونهمتبریک عید و برنامه‌های سال 1402
نوشته‌ی پنجاه‌وهشتمدستاوردهای کوچک، ساختمان موفقیت را می‌سازند
نوشته‌ی پنجاه‌وهفتممطالعات توجیه‌پذیری، فرمالیته یا ضروری؟
نوشته‌ی پنجاه‌وششمنگران و کارآفرین، هیچ کاره و همه کاره
نوشته‌ی پنجاه‌وپنجمملاحظاتی برای تعریف مساله و بنا نهادن خِشت اول
نوشته‌ی پنجاه‌وچهارمآیا خودروسازان داخلی می‌توانند با خارجی‌ها رقابت کنند؟
نوشته‌ی پنجاه‌وسومویکی‌تولید رایگان شد تا به فکر اختراع چرخ نباشند
نوشته‌ی پنجاه‌ودومآیا همه چیز به هم ربط دارد؟
نوشته‌ی پنجاه‌ویکمکارمان هر چه باشد، از آن خرده می‌گیرند
نوشته‌ی پنجاهمآیا بدون دیگران هم می‌توانیم؟
نوشته‌ی چهل‌ونهمرشدمان قشنگ اما دردناک است
نوشته‌ی چهل‌وهشتمحل مسائل پیچیده با ساده‌ترین راهکارها
نوشته‌ی چهل‌وهفتمباید صبور بمانیم تا بهار برسد
نوشته‌ی چهل‌وششمجایگاه اجتماعی و اصل برابری
نوشته‌ی چهل‌وپنجمامروز نبض تولید یک ساله شد
نوشته‌ی چهل‌وچهارمشهرزادی می‌خواهیم برای هزار و یک شب تولید
نوشته‌ی چهل‌وسومنیازها و انگیزه‌های کارآفرینی بر اساس مدل مازلو
نوشته‌ی چهل‌ودومآمده بودند شکارچی باشند
نوشته‌ی چهل‌ویکمخودت را دوست داشته باش
نوشته‌ی چهلمدوست دارند شبیه آن کسب و کار موفق باشند
نوشته‌ی سی‌ و نهمبهترین زمان کارآفرینی، چند سالگی است؟
نوشته‌ی سی‌ و هشتمبا علاقه شروع کن، منطق باشد برای بعد
نوشته‌ی سی‌ و هفتماز کافه‌هایشان یاد بگیریم
نوشته‌ی سی‌ و ششمبا چند قطره باران سیل نمی‌آید؟
نوشته‌ی سی‌ و چهارماز نو شروع می‌شود، مگر از نو شروع کنی
نوشته‌ی سی‌ و سومقهرمان کدام داستان ماندگار اهل سازش بوده است؟
نوشته‌ی سی‌ و دومهمه چیز با هم نمی‌شود
نوشته‌ی سی‌ و یکمتندی می‌کنم، آرام می‌گیری
نوشته‌ی سی‌اممدت‌ها استراحت نکرده بود
نوشته‌ی بیست و نهمققنوس در راه است
نوشته‌ی بیست و هشتمآشغال‌ها را دور بریزید و دور بزنید
نوشته‌ی بیست و هفتمساختن، زمین خالی می‌خواهد
نوشته‌ی بیست و ششمپنج ایده برای ارائه خدمات مهندسی در اینترنت
نوشته‌ی بیست و پنجمیادگار امروز برای کافه‌نشینی آینده
نوشته‌ی بیست و چهارممشاوره‌ی مصلحتی
نوشته‌ی بیست و سومقهرمانان غیرخاکی
نوشته‌ی بیست و دومموفقیت با آموزش موفقیت
نوشته‌ی بیست و یکممهندسان واقعی را بشناسیم
نوشته‌ی بیستماسیر جزئیات نشویم تا به اصل برسیم
نوشته‌ی هجدهمایستاده تشویق کنید
نوشته‌ی هفدهمنکاتی در مورد تولید (3)
نوشته‌ی شانزدهمنکاتی در مورد تولید (2)
نوشته‌ی پانزدهمنکاتی در مورد تولید (1)
نوشته‌ی چهاردهمکمی آن‌طرف‌تر از دغدغه‌هایمان
نوشته‌ی سیزدهمنبوغ دیوانگان
نوشته‌ی دوازدهماز غروب نترس تا طلوع کنی
نوشته‌ی یازدهمچرا نمی‌گذارند پرواز کنم؟
نوشته‌ی دهمخوب باشید، ممنونم.
نوشته‌ی نهمپس با آسانی دشواری است
نوشته‌ی هشتمهمین لحظات را زندگی کنیم
نوشته‌ی هفتممسیر دیگران ما را به مقصد نمی‌رساند
نوشته‌ی ششمارزشمندیم و تمام
نوشته‌ی پنجمگاهی پایین آمدن سخت‌تر است
نوشته‌ی چهارمکدام عاشقی انقدر چشم‌پوشی می‌کند؟
نوشته‌ی سومرام نمی‌شود که نمی‌شود
نوشته‌ی دومپیاده‌ای؟ من هم مثل تو
نوشته‌ی اولبهانه نگیر، تولید کن