شما در حال خواندن سیوهفتمین نوشته (چرا صنعت تولید در سکوت فرو رفته است؟) از مجموعهی نبض تولید هستید.
صنعت تولید ایران امروز با پدیدهای روبروست که میتوان آن را “سکوت دانش” نامید. در حالی که دنیای کسبوکار با سرعتی شگفتانگیز در حال تحول است، بخش تولید ما همچنان در سکوتی معنادار به سر میبرد. این سکوت نه از سر آرامش، بلکه نشاندهنده عدم جریان دانش و تجربه میان فعالان این حوزه است.
نگاهی به فضای پرشور کسبوکارهای نوین نشان میدهد که چگونه میتوان از طریق اشتراک دانش به موفقیتهای بزرگ دست یافت. در این فضا، رقابت جای خود را به همکاری داده است. صاحبان کسبوکارهای دیجیتال به خوبی دریافتهاند که رشد واقعی زمانی رخ میدهد که دانش و تجربه در جریان باشد. آنها در جلسات هفتگی خود، از چالشها و شکستهایشان میگویند، راهحلهای خود را به اشتراک میگذارند و حتی بخشی از دستاوردهای فنیشان را به صورت رایگان در اختیار دیگران قرار میدهند.
جامعه حقوقی نیز نمونهای درخشان از قدرت یادگیری جمعی است. وکلا و حقوقدانان با وجود رقابت حرفهای، شبکهای قدرتمند از دانش و تجربه ایجاد کردهاند. آنها در انجمنهای تخصصی خود، پروندههای پیچیده را به بحث میگذارند، از تجربیات یکدیگر میآموزند و در مواجهه با چالشهای حقوقی، از خرد جمعی بهره میبرند. این همکاری نه تنها به رشد فردی آنها کمک میکند، بلکه کل جامعه حقوقی را ارتقا میبخشد.
اما چرا فضای تولید از این پویایی فاصله گرفته است؟ مشاهدات میدانی تصویر روشنی از ریشههای این انزوا به دست میدهد.
نخست آنکه در فضای تولید، نوعی ترس عمیق از افشای اسرار تولید حاکم است. تولیدکنندگان چنان با وسواس از فرمولها و روشهای تولید خود محافظت میکنند که گویی گنجی را در خزانه پنهان کردهاند. این در حالی است که در دنیای پرشتاب امروز، مزیت رقابتی نه در پنهانکاری، بلکه در توانایی نوآوری مداوم و انطباق سریع با تغییرات بازار نهفته است.
از سوی دیگر، برخلاف حوزههای دیجیتال و حقوقی که از بسترهای تخصصی متعددی برای تبادل دانش و تجربه برخوردارند، صنعت تولید از فقدان چنین پلتفرمهایی رنج میبرد. انجمنهای صنفی موجود نیز به جای تمرکز بر اشتراک دانش و ارتقای توانمندیهای اعضا، عمدتاً درگیر کشمکشهای اداری و مسائل بوروکراتیک شدهاند.
مسئله دیگر، شکاف نسلی در مدیریت واحدهای تولیدی است. بسیاری از این واحدها همچنان با همان شیوههای سنتی مدیریت میشوند و مدیران آنها، که اغلب از نسل قدیم هستند، درک درستی از مفاهیم نوین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی ندارند.
برای عبور از این وضعیت، راهکارهای متعددی قابل تصور است. اما چالش اصلی نه در نبود راهکار، بلکه در فقدان اراده جمعی برای تغییر این وضعیت نهفته است. سالهاست که از ضرورت تعامل و همکاری در فضای تولید سخن میگوییم، اما همچنان در حصار دیوارهای بلند بیاعتمادی و انزوا گرفتار ماندهایم.
اکنون زمان آن رسیده که دلسوزان صنعت، از سیاستگذاران و مدیران ارشد گرفته تا پیشکسوتان و صاحبنظران این حوزه، با درک عمیق اهمیت این موضوع، گامهای عملی برای تغییر این فرهنگ بردارند. آنها میتوانند با ایجاد بسترهای قانونی و حمایتی مناسب، تشویق همکاریهای بینبنگاهی، و طراحی مشوقهای مؤثر برای تبادل دانش و تجربه، زمینه را برای شکلگیری اکوسیستمی پویا و یادگیرنده فراهم کنند. تنها در سایه چنین تلاش جمعی و هدفمندی است که میتوان امیدوار بود فضای تولید از این رخوت و انزوا رها شود و به جایگاه شایسته خود در اقتصاد دانشبنیان دست یابد.
در گذر زمان، تلاش میکنم روایتگر تولید باشم؛ قلمم را با ناگفتهها آشنا کردهام تا شاید بتوانم از دل صنعت، داستانهای کمتر شنیده شده را بازگو کنم. اینجا میلاد اسمعیلی، در تلاش برای روایت لحظههای پیوند صنعت و انسان.