شما در حال خواندن پنجاه و یکمین یادداشت (کارمان هر چه که باشد از آن خرده میگیرند) از مجموعهی نبض تولید هستید.
در دنیای امروز، مفهوم “کار” به موضوعی پیچیده و چندوجهی تبدیل شده است. برخی افراد علیرغم تلاش و فعالیت مستمر، از دید جامعه بیکار محسوب میشوند، در حالی که عدهای دیگر با حداقل فعالیت، تصویری از یک فرد پرمشغله را به نمایش میگذارند. این تناقض نه از قضاوت نادرست دیگران، بلکه از تفاوت بنیادین در درک مفهوم اشتغال نشأت میگیرد.
در فرهنگ سنتی جامعه، تصویر غالب از اشتغال همچنان محدود به حضور در سازمانهای رسمی، پوشیدن لباس اداری و دریافت حقوق ماهیانه است. این دیدگاه چنان ریشهدار است که حتی موفقیتهای چشمگیر در حوزههای نوین کسبوکار، مانند تجارت مستقل یا تولید محتوای دیجیتال، در نگاه سنتیگرایان ارزش چندانی ندارد. این در حالی است که بسیاری از کارآفرینان و متخصصان مستقل، ساعات طولانیتر و با شدت بیشتری نسبت به کارمندان سنتی فعالیت میکنند.
تجربه شخصی در راهاندازی پروژههای نوآورانه نشان میدهد که چالش اصلی نه در انجام کار، بلکه در مواجهه با دیدگاههای محدودکننده جامعه است. زمانی که فردی با اشتیاق و تعهد کامل، مسیری متفاوت از الگوهای رایج را برمیگزیند، باید آمادگی مواجهه با موجی از تردیدها و مخالفتها را داشته باشد. این مقاومتها گاه چنان قدرتمند است که میتواند اراده قویترین افراد را نیز به چالش بکشد.
با گذر زمان و کسب تجربه، درک عمیقتری از ریشههای این اختلاف نظرها حاصل میشود. افرادی که تجربه بحرانهای اقتصادی را دارند، با نگرانی از ناپایداری مشاغل آزاد سخن میگویند و امنیت شغلی را در اولویت قرار میدهند. این دیدگاه اگرچه محافظهکارانه به نظر میرسد، اما برخاسته از تجربیات واقعی و دغدغههای معتبر است. در مقابل، نسل جدید کارآفرینان و نوآوران، با پذیرش آگاهانه ریسکهای موجود، در جستجوی تحقق رویاهای بزرگتر هستند.
نکته قابل تأمل این است که معیار موفقیت در کار صرفاً نباید به میزان درآمد یا امنیت شغلی محدود شود. برای بسیاری از افراد، معنای کار فراتر از جنبههای مادی است و با ارزشهای شخصی، اهداف زندگی و رضایت درونی گره خورده است. در این میان، تحمیل معیارهای یکسان برای ارزیابی موفقیت شغلی، نه تنها غیرمنطقی است، بلکه میتواند مانعی جدی در مسیر شکوفایی استعدادها و نوآوریهای فردی باشد.
در نهایت، آنچه اهمیت دارد، همسویی انتخاب شغلی با اهداف، ارزشها و چشمانداز شخصی است. هر فرد باید بتواند مستقل از فشارهای اجتماعی و قضاوتهای بیرونی، مسیر حرفهای خود را انتخاب کند. این استقلال در تصمیمگیری، نه تنها به رشد فردی کمک میکند، بلکه میتواند منشأ نوآوریها و پیشرفتهای اجتماعی باشد. پس شاید زمان آن رسیده که به جای قضاوت یکدیگر بر اساس معیارهای سنتی، تنوع در مسیرهای شغلی را به رسمیت بشناسیم و از آن استقبال کنیم.
در گذر زمان، تلاش میکنم روایتگر تولید باشم؛ قلمم را با ناگفتهها آشنا کردهام تا شاید بتوانم از دل صنعت، داستانهای کمتر شنیده شده را بازگو کنم. اینجا میلاد اسمعیلی، در تلاش برای روایت لحظههای پیوند صنعت و انسان.