شما در حال خواندن سیامین یادداشت (مدتها استراحت نکرده بود) از مجموعهی نبض تولید هستید.
در تاریخ ورزش، لحظاتی وجود دارد که فراتر از یک پیروزی ساده، روایتگر داستان غلبهی انسان بر محدودیتهای خویش است. یازدهم مهر ۱۴۰۰، حسن یزدانی چنین حماسهای را رقم زد؛ پیروزیای که نه فقط در تشک کشتی، بلکه در نبرد با محدودیتهای ذهن انسان به دست آمد.
پیش از این مسابقه، تیلور سه بار یزدانی را شکست داده بود. آخرین شکست در المپیک توکیو، عمیقترین زخم را بر روح این قهرمان گذاشت. برای ورزشکاری در اوج که تمام زندگیاش را وقف پیروزی کرده، مدال نقره تسکیندهنده نیست. یزدانی با این واقعیت تلخ روبرو شده بود که حریفی دارد که به ظاهر از او برتر است.
اما آن چه در فینال جام جهانی ۲۰۲۱ دیدیم، نمایش متفاوتی بود. یزدانی که پیش از این محتاط و تدافعی میجنگید، این بار با استراتژی کاملاً هجومی به میدان آمد. او نه تنها تکنیکهای برتر، بلکه ارادهای فولادین را به نمایش گذاشت. این مبارزه نشان داد که در فاصلهی کوتاه پس از المپیک، یزدانی نه فقط بدنش، بلکه ذهنش را بازسازی کرده بود.
فریادهای پیروزی یزدانی پس از مسابقه، بازتاب رهایی از بندی بود که سه شکست متوالی بر روح و روانش تحمیل کرده بود. این پیروزی ثابت کرد که گاهی محدودیتهای ما نه در تواناییهای فیزیکی، بلکه در باورهایمان ریشه دارد.
این مسابقه درسی فراتر از ورزش به ما آموخت: هیچ شکستی، هر چقدر هم تکرار شود، نمیتواند سرنوشت نهایی را رقم بزند. مهم نیست چند بار زمین میخوریم؛ مهم این است که هر بار با ارادهای قویتر برمیخیزیم.
در گذر زمان، تلاش میکنم روایتگر تولید باشم؛ قلمم را با ناگفتهها آشنا کردهام تا شاید بتوانم از دل صنعت، داستانهای کمتر شنیده شده را بازگو کنم. اینجا میلاد اسمعیلی، در تلاش برای روایت لحظههای پیوند صنعت و انسان.