شما در حال خواندن هفتمین یادداشت (مسیر دیگران ما را به مقصد نمی‌رساند) از مجموعه‌ی نبض تولید هستید.

مسیر دیگران ما را به مقصد نمی‌رساند - نبض تولید

در طول سال‌های گذشته، گفتگوهای بسیاری با افراد مختلف داشته‌ام. از دانشجوی جوانی که در کافه دانشگاه با اشتیاق از رؤیاهایش می‌گفت، تا مدیر میانسالی که در اتاق شیک دفترش، با نگاهی خسته به گذشته‌اش می‌نگریست. یک نکته در تمام این گفتگوها مشترک بود: همه خود را به نوعی خاص و منحصر به فرد می‌دانستند.

حتی آن دختر جوانی که در پارک محله با صدایی آرام از عدم اعتماد به نفسش می‌گفت، معتقد بود تجربیات و احساساتش کاملاً منحصر به خودش است. انگار هر کدام از ما، گنجینه‌ای پنهان در درون خود داریم که فقط خودمان از ارزش واقعی آن آگاهیم.

اگر شنونده پادکست‌های قدیمی من باشید، حتماً به یاد دارید که چقدر روی این موضوع تأکید می‌کردم. بارها و بارها، با شور و اشتیاق، از منحصر به فرد بودن هر انسان و استعدادهای ویژه‌اش صحبت کرده‌ام. اما امروز، چیزی ذهنم را به شدت مشغول کرده است.

تصور کنید در یک نمایشگاه هنری قدم می‌زنید. هر تابلو، هر مجسمه، اثری یکتاست. اما ناگهان متوجه می‌شوید که بسیاری از بازدیدکنندگان، به جای لذت بردن از اثر خودشان، سعی می‌کنند از روی آثار دیگران کپی کنند. این دقیقاً همان چیزی است که در جامعه می‌بینیم.

به یاد می‌آورم اوایل دهه ۹۰ را. آن روزها، انگار همه از “دلالی” صحبت می‌کردند. در هر جمعی که وارد می‌شدم، از کافه‌های شلوغ گرفته تا مهمانی‌های خانوادگی، بحث اصلی این بود. “فلانی با دلالی پولدار شده!”، “دلالی سرمایه زیادی نمی‌خواد!”، این جملات را بارها و بارها می‌شنیدم.

کمی بعد، با رونق گرفتن شبکه‌های اجتماعی، داستان عوض شد. حالا همه می‌خواستند یک شخصیت مشهور آنلاین باشند. دوستی داشتم که شب و روز تلاش می‌کرد تا مثل فلان اینفلوئنسر معروف شود. ساعت‌ها وقت می‌گذاشت تا عکس‌هایش را دقیقاً شبیه او کند، حتی لحن صحبت کردنش را هم تقلید می‌کرد.

و بعد، نوبت به تب و تاب سکه و طلا و بورس رسید. یادم می‌آید یک شب، در یک دورهمی دوستانه، آقایی با هیجان از سودی که در بورس کرده بود صحبت می‌کرد. فردای آن روز، نیمی از دوستان به سمت بازار بورس هجوم بردند، بدون اینکه حتی اطلاعات اولیه‌ای داشته باشند.

البته، نمی‌توان انکار کرد که برخی در این مسیرها به موفقیت می‌رسند. مثل آن همکلاسی قدیمی که واقعاً در دنیای شبکه‌های اجتماعی درخشید. اما او استعداد ذاتی در ارتباطات و سرگرم کردن مردم داشت. برای اکثر ما، این مسیرها فقط اتلاف وقت و انرژی است.

تصور کنید یک نقاش با استعداد را که به جای خلق اثر خودش، سعی می‌کند دقیقاً مثل یک مهندس عمل کند. یا یک موسیقیدان که تلاش می‌کند در بازار بورس موفق شود. این دقیقاً همان اشتباهی است که بسیاری از ما مرتکب می‌شویم.

حقیقت این است که هر کدام از ما، مانند یک اثر هنری منحصر به فرد هستیم. استعدادها و توانایی‌های ما، مانند رنگ‌های خاص روی یک بوم نقاشی است. وقتی در مسیر درست خودمان قدم برمی‌داریم، نه تنها عملکرد بهتری خواهیم داشت، بلکه با لذت و اشتیاق بیشتری به سمت اهدافمان حرکت می‌کنیم.

پس بیایید به جای دنبال کردن کورکورانه موج‌های زودگذر موفقیت، به درون خودمان نگاه کنیم. آن گنجینه پنهان را کشف کنیم و مسیر منحصر به فرد خودمان را بسازیم. شاید این مسیر، پر از چالش و ناشناخته باشد، اما مطمئناً پاداش آن، رضایتی عمیق و موفقیتی پایدار خواهد بود.

در پایان، از خودمان بپرسیم: آیا در حال خلق شاهکار زندگی خودمان هستیم، یا فقط در حال کپی کردن از دیگران؟ پاسخ به این سؤال می‌تواند آغاز یک سفر هیجان‌انگیز به سوی کشف و شکوفایی استعدادهای حقیقی‌مان باشد.

در گذر زمان، تلاش می‌کنم روایتگر تولید باشم؛ قلمم را با ناگفته‌ها آشنا کرده‌ام تا شاید بتوانم از دل صنعت، داستان‌های کمتر شنیده شده را بازگو کنم. اینجا میلاد اسمعیلی، در تلاش برای روایت لحظه‌های پیوند صنعت و انسان.

آن چه خواندید، یادداشت شماره 67 از مجموعه نبض تولید بود. فهرست کامل یادداشت‌های این مجموعه به ترتیب از جدید به قدیم عبارتند از:

75- با این سکو بهتر می‌توانیم احساسات و رفتارهای خود را کنترل کنیم
74- نگاهی به بی‌فایده‌ترین تلاش‌ها برای باهوش به نظر رسیدن
73- می‌کارم تا شاید گنجی نهفته در خاک شود
72- هنر زنبور شدن
71- مشغله‌های بیهوده و حل مساله
70- فرض‌های من افکارم را می‌سازند
69- امروز می‌گذرد، اما هدف اصلی پابرجاست
68- می‌توانیم پازل را خودمان تکمیل کنیم
67- چرا زبان حقوقی دشوار است؟
66- ببخشید! ایده شما جواب نمی‌دهد
65- مقاومت می‌کنیم، صبر ایوب داریم
64- بوی کتاب یا کیفیت دیجیتال؟
63- در مشاوره تولید چه خدماتی ارائه می‌شود؟
62- هشت سوگیری شناختی که ذهن ما را فریب می‌دهند
61- گاهی پیشگیری از مسأله مهم‌تر از حل مساله است
60- چند ساعت کار مناسب است؟
59- تبریک عید و برنامه‌های سال 1402
58- دستاوردهای کوچک، ساختمان موفقیت را می‌سازند
57- مطالعات توجیه‌پذیری، فرمالیته یا ضروری؟
56- نگران و کارآفرین، هیچ کاره و همه کاره
55- ملاحظاتی برای تعریف مساله و بنا نهادن خِشت اول
54- آیا خودروسازان داخلی می‌توانند با خارجی‌ها رقابت کنند؟
53- ویکی‌تولید رایگان شد تا به فکر اختراع چرخ نباشند
52- آیا همه چیز به هم ربط دارد؟
51- کارمان هر چه باشد، از آن خرده می‌گیرند
50- آیا بدون دیگران هم می‌توانیم؟
49- رشدمان قشنگ اما دردناک است
48- حل مسائل پیچیده با ساده‌ترین راهکارها
47- باید صبور بمانیم تا بهار برسد
46- جایگاه اجتماعی و اصل برابری
45- امروز نبض تولید یک ساله شد
44- شهرزادی می‌خواهیم برای هزار و یک شب تولید
43- انگیزه‌های کارآفرینی بر اساس مدل مازلو
42- آمده بودند شکارچی باشند
41- خودت را دوست داشته باش
40- دوست دارند شبیه آن کسب و کار موفق باشند
39- بهترین زمان کارآفرینی، چند سالگی است؟
38- با علاقه شروع کن، منطق باشد برای بعد
37- چرا صنعت تولید در سکوت فرو رفته است؟
36- رفتارهای کوچک، پیامدهای بزرگ
35- نقش بانوان در صنعت و مهندسی
34- از نو شروع می‌شود، مگر از نو شروع کنی
33- قهرمان کدام داستان ماندگار اهل سازش بوده است؟
32- همه چیز با هم نمی‌شود
31- تندی می‌کنم، آرام می‌گیری
30- مدت‌ها استراحت نکرده بود
29- ققنوس در راه است
28- آشغال‌ها را دور بریزید و دور بزنید
27- ساختن، زمین خالی می‌خواهد
26- پنج ایده برای ارائه خدمات مهندسی در اینترنت
25- یادگار امروز برای کافه‌نشینی آینده
24- مشاوره‌ی مصلحتی
23- قهرمانان غیرخاکی
22- موفقیت با آموزش موفقیت
21- مهندسان واقعی را بشناسیم
20- اسیر جزئیات نشویم تا به اصل برسیم
19- جای تخریب عمارت دیگران، خانه بسازیم
18- ایستاده تشویق کنید
17- نکاتی در مورد تولید (3)
16- نکاتی در مورد تولید (2)
15- نکاتی در مورد تولید (1)
14- کمی آن‌طرف‌تر از دغدغه‌هایمان
13- نبوغ دیوانگان
12- از غروب نترس تا طلوع کنی
11- چرا نمی‌گذارند پرواز کنم؟
10- خوب باشید، ممنونم.
9- پس با آسانی دشواری است
8- همین لحظات را زندگی کنیم
7- مسیر دیگران ما را به مقصد نمی‌رساند
6- ارزشمندیم و تمام
5- گاهی پایین آمدن سخت‌تر است
4- کدام عاشقی انقدر چشم‌پوشی می‌کند؟
3- رام نمی‌شود که نمی‌شود
2- پیاده‌ای؟ من هم مثل تو
1- بهانه نگیر، تولید کن

 بازگشت به صفحه نخست