شما در حال خواندن نقشه ذهنی (Mind Map) از کارگاه ایده هستید.
به طور غیررسمی از صدها سال قبل روشهایی شبیه نقشه ذهنی به کار میروند و بوزان ادعا کرده است که افرادی مثل داوینچی و اینشتین از آن استفاده میکردند، امروز هم این ابزار کاربرد زیادی دارد و رایج است.
یاد گرفتن نقشه ذهنی آسان است و حتی به تمرین زیادی احتیاج ندارد اما برای رسمیت بخشیدن و تبدیل آن به یک ابزار کاربردی، بعد از خواندن این درس هر چه زودتر برای یک مسالهی واقعی از آن استفاده کنید.
نقشه ذهنی (نگاشت ذهنی) چیست؟
نقشه ذهنی، نگاشت ذهنی یا نگاشت مغزی همگی ترجمهی Mind Map هستند و به استفاده از این ابزار، Mind Mapping یا ترسیم نقشه ذهنی گفته میشود و در توصیف آن میتوان گفت:
ابزاری تصویری برای منظم کردن و طبقهبندی ایدهها و مفاهیم و موضوعات است تا درکشان ساده شود و از جوانب مختلف مورد بررسی قرار بگیرند.
نقشه ذهنی از کجا آمده است؟
نقشه ذهنی پدیدهی عجیب و خاصی نیست که زمان تولد داشته باشد و شاید بسیاری از افراد بارها بهصورت اتفاقی از آن استفاده کرده باشند، اما اولین بار تونی بوزان در یک برنامهی تلویزیونی به اسم از کلهت استفاده کن (Use your head) آن را مطرح کرد و ادعا کرد که افرادی مانند داوینچی و اینشتین از ابزاری شبیه آن استفاده کردهاند.
در آن بُرهه، آقای بوزان بهواسطهی همین برنامه در زمینهی یادگیری و تفکر خلاق و مشاورهی آموزشی به شهرت رسیده بود و صحبتهایش در موردِ نقشه ذهنی ، نظر خیلی از افراد را جلب کرد تا اینکه بعداً در کتابهایی مانند از حافظهات استفاده کن (Use your memory)، مطالعهی سریع (The Speed Reading) و نگاشت ذهنی (The Mind Map) بهصورت رسمی معرفی شد.
در حقیقت نقشه ذهنی ابزار جدیدی نیست اما در سال ۱۹۷۰ توسط تامی بوزان نامگذاری شد و به شهرت رسید تا امروز که نرمافزارهای زیادی برای استفاده از آن توسعه داده شدند و هزاران نقشهی مختلف با آنها کشیده شده است.
نقشه ذهنی در چه مواردی استفاده میشود؟
نقشه ذهنی برای طبقهبندی کردن است، یعنی میتواند یک موضوع پیچیده را به اجزای کوچکتر تقسیم کند یا به پیدا کردنِ رابطهِی میانِ تعداد زیادی الِمان کمک کند؛ در ادامه به رایجترین مواردِ استفاده از آن اشاره میکنیم:
– شناسایی پارامترها و بررسی جوانب مختلف برای حلِّ یک مساله
– برای طوفان فکری فردی و گروهی
– برای انتقال یک مفهوم یا ایده یا دانش (آموزش، اشتراک ایده و …)
– برای درک یک مفهوم پیچیده که پارامترها و المانهای آن را دقیق نمیدانیم و شناسایی و درک روابط میان آنها ضرورت دارد (یادگیری)
– برنامهریزی مفهومی
به طور کلی هرجا که اطلاعات زیادی وجود داشته باشد با استفاده از نقشه ذهنی درکشان ساده میشود.
چگونه نقشه ذهنی ترسیم کنیم؟
برای ترسیم نقشه ذهنی باید کارهای زیر انجام شود:
۱- تعیین و نوشتن عنوان اصلی
اولین و مهمترین مرحلهی رسم نقشه ذهنی انتخاب عنوان است چون تمام شاخهها و ایدهها بر مبنای آن شکل میگیرند.
اگر از نقشه ذهنی برای طبقهبندی، یادگیری یا درک مفاهیم استفاده میکنیم، چالشی در خصوص انتخاب عنوان وجود ندارد اما در حلّ مساله یا ایدهپردازی باید طوری انتخاب شود که خیلی از نیازمان کلّیتر نباشد و در عین حال محدودیت ایجاد نکند؛ به مثالهای زیر دقت کنید:
– شتاب کریولیس؛ عنوان مشخص است چون میخواهیم یک مفهوم را بررسی کنیم، مگر اینکه قرار باشد یکی از پارامترهای آن به تنهایی مطالعه شود و در این حالت عنوان را کوچکتر انتخاب میکنیم.
– سفر به پاریس؛ اگر به جای آن بنویسیم سفر به اروپا، ایدهها و مسائلی مطرح میشوند که متناسب با نیازمان نیست (عنوان بیش از حد کلّیت دارد) و اگر بنویسیم تورِ پاریس باز هم بخشی از مسائل و ایدهها ارائه نمیشوند (عنوان بیش از حد جزئی است).
پس عنوان باید متناسب با نیاز و خواستهمان باشد ولی معمولا ساده و قابل فهم است تا ذهن، دچار جزئیات و ایهام و ابهام نشود؛ ضمنا بهتر است جهتگیری ذهنی ایجاد نکند تا افکار به همگرایی نرسند و تا حد امکان جنبههای مختلف مساله مورد بررسی قرار بگیرند.
۲- رسم شاخهها (Branches)
مهمترین موضوعات مرتبط با عنوان را اطرافش مینویسیم و با خط به آن وصل میکنیم؛ تمام موضوعات و المانهای دیگری که بعداً اضافه میشوند، زیر مجموعهی همین شاخهها هستند.
مثلاً برای سفر اروپا مواردی مانند ویزا، بلیط هواپیما، هتل، وعدههای غذایی و … شاخههای اصلی هستند اما این طبقهبندی وابسته به نظرات و ذهن افراد است و شاید شخص دیگری بازدید از آثار باستانی، انتخاب نفرات تور، وسایل سفر و … را انتخاب کند؛ در حالت اول روی ضروریات سفر و در حالت دوم روی کیفیت آن تمرکز میشود.
۳- ترسیم زیرشاخهها (Sub Branches)
هر شاخهی اصلی ممکن است شاخههای دیگری هم داشته باشد که زیر شاخه نامیده میشوند؛ ممکن است یک زیرشاخه به شاخههای ریزتری هم تقسیم شود و محدودیتی وجود ندارد.
مثلا شاید برای سفر به اروپا، شاخهی محلِّ اسکان به مواردی مثل هتلهای دو ستاره، سه ستاره و پنج ستاره تقسیم شود که هر کدام یک زیر شاخه (Sub Branch) هستند؛ شاید رشد شاخهها در همین مرحله متوقف شود یا دوباره رشد کند و هتلهای دوستاره به انواع روبهدریا و روبه جنگل تقسیم شوند.
۴- جلوههای بصری و اطلاعات تکمیلی
نقشه ذهنی باید تصویری از افکار و مفاهیم باشد که نمادها، رنگها، نقاشیها، تصاویر و … میتوانند به شکلگیری آن کمک کنند؛ این آزادیِ عمل باعث میشود از فضای جدی و چهارچوبهای همیشگی دور شویم و خلاقتر باشیم از طرفی گاهی تاثیرِ یک عکس یا نقاشی از صدها جمله بیشتر است.
در نقشههای شلوغ میتوانیم هر شاخه و زیرشاخههای آن را با رنگ مشخص بکشیم، بعضی عناوین را بزرگتر بنویسیم، برای بعضی موضوعات از تصاویر استفاده کنیم یا کلمات کلیدی بنویسیم؛ البته تمام این موارد یک انتخاب هستند و شاید ترجیح دهید به سادهترین شکل ممکن یک نقشه ذهنی را آماده کنید.
مثال از نقشه ذهنی
در زیر یک مثال از نقشه ذهنی با موضوع موضوع طرح تجاری را مشاهده میکنید:
نقشهی ذهنی چه ربطی به طوفان فکری دارد؟
در طوفان فکری ایدههای زیادی مطرح میشوند و با نقشه ذهنی میتوان برای آنها ساختار ایجاد کرد تا به برانگیختگی ذهن و جلوگیری از همگرایی ایدهها کمک کند.
چگونه از نقشه ذهنی در طوفان فکری استفاده میشود؟
در جلسات طوفان فکری آنچنان قوانین سفت و سختی حکمفرما نیست و یک ابزار میتواند به روشهای مختلفی استفاده شود.
ممکن است مدیر جلسه قبلاً نقشه را آماده کرده باشد تا اعضای جلسه حوزهها و پارامترها را ببینند و بر مبنای همانها ایدهپردازی کنند یا برای توسعه و رشد شاخههای جدید، بحث و تبادل نظر کنند؛ گاهی هم نقشه همزمان با ارائهی نظرات ترسیم میشود تا برای بحث آزاد و ارزیابی ایدهها ساختار بهتری داشته باشد و در این حالت معمولاً فرآیند شبیه زیر است:
۱- مثل همیشه موضوع معرفی شده و عنوان آن روی صفحهی نمایش یا تخته نوشته میشود.
۲- نظرات طرح شده در اطراف موضوع اصلی نوشته میشوند.
۳- پس از پایان طوفانفکری و ایدهپردازی، ارتباط میان ایدهها شناسایی و موارد مرتبط با خط به هم وصل میشوند؛ ممکن است بعضی از آنها زیر مجموعهی دیگری باشند یا روی هم اثر بگذارند.
۴- اگر امکانش باشد، علی الخصوص زمانی که از نرمافزار برای رسم نقشه ذهنی استفاده میشود، چیدمان شاخهها و زیرشاخهها اصلاح میشود تا در مراحلِ دیگرِ جلسه به کار گرفته شود.
نکات تکمیلی برای استفاده از نقشه ذهنی
– لازم نیست تعداد زیرشاخهها برای شاخههای مختلف یکسان باشد! میتوانید شاخههای بدون زیر مجموعه داشته باشید و از سوی دیگر دنبالهی طویلی از زیرشاخهها در یک مسیر شکل گرفته باشد.
– روی ایدهپردازی اصرار نکنید! اگر در یک شاخه یا زیرشاخه به نظر جدیدی نمیرسید به موضوع اصلی برگشته، شاخهی جدیدی ایجاد کنید یا شاخهی دیگری را ادامه دهید.
– نقشه ذهنی میتواند پاکنویس شود، پس در نگاشتِ اولیه خیلی روی زیبایی و خوش خط بودن و جای اجزا تمرکز نکنید تا تمامِ انرژی ذهن برای مسالهی اصلی صرف شود.
– یک نقشهی خوب باید در زمانهای دیگر فضایِ حاکم بر ذهن را یادآوری کند و در انتقالِ حسِّ لحظهی نگارش موفق باشد.
– نرمافزارهای زیادی برای رسم نقشه ذهنی طراحی شدند تا سادهتر و سریعتر از جلوههای گرافیکی استفاده کنید، چیدمان شاخهها و زیرشاخهها و تغییرات احتمالی را آسانتر و سریعتر اصلاح کند، تصویر و ویدئو و صدا ضمیمه کنید، مدلهای ذهنی را به اشتراک بگذارید و … اما برای اولین تمرین بهتر است از همان روش سنتی و کاغذ استفاده کنید.
اگر هنوز هم میخواهید بخوانید …
سعی کردیم به تمام نکات مهم اشاره کنیم اما وبسایت Wikihow مثل همیشه علاوه بر استفاده از تصاویر زیبا به مهمترین سوالات و نکاتی که در این مورد مطرح میشود اشاره کرده است و میتوانید برای اطلاعات تکمیلی به آن مراجعه کنید:
شماره و نام درسی که هماکنون خواندید:
درس یازدهم. نقشهی ذهنی از کارگاه ایده