شما در حال خواندن درس مقدمهی اتیکت کسبوکار از مجموعهی آداب معاشرت در کسبوکار هستید.
مجموعهی آداب معاشرت کسبوکار (اتیکت کسبوکار) شبیه داستانی است که در هر قسمت آن، موقعیتهای مختلف را تجسّم کرده و رفتارهای درست و غلط آن موقعیت را بررسی میکنیم تا در شرایط واقعی، رفتارها و حرفهایمان حساب شده باشند و با اطمینان از شیک و استاندارد بودن آنها، روی موضوعات مهمتر کسبوکارمان تمرکز کنیم. به عبارتی، بسیاری از ما جای این که انرژیمان را صرف اولویتهای کسبوکارمان کنیم، دائما نگران برداشتهای دیگران از ظاهر و رفتار و حرفهایمان هستیم و تسلط بر اتیکت کمک میکند تا این مسائل را سریعتر حل کنیم و انرژی بیشتری برای پرداختن به مسائل دیگر داشته باشیم.
بسیار تاکید دارم که توقعتان از این مجموعه در حد یک داستان دنبالهدار باشد، چرا که نمیخواهیم موضوع اتیکت را از جنبههای روانشناسی و جامعهشناسی و فلسفه دنبال کنیم؛ بلکه صرفا در جستجوی نکات کاربردی و اجرایی آن هستیم تا مهارتهای ارتباطیمان در فضای کسبوکار تقویت شود. لذا شاید به عنوان یک جامعهشناس یا فیلسوف، تعدادی از نکات را مغایر با اصول علمی بدانید و از آنها انتقاد کنید، حال آن که ما در این مجموعه داستان مینویسیم و کاری به نظرات نظریهپردازان و پژوهشها و مطالعات اخیر نداریم.
البته فراغت این مجموعه از مباحث بنیادین و علمی به این معنا نیست که هیچ ساختار و پشتوانهای نداشته باشد، پس در تکمیل نکتهی قبلی لطفا به موارد زیر هم توجه کنید:
۱- چون قرار به داستاننویسی است، برای صیانت از پیوستگی کلام و لحن نوشتار، همهی مطالب را به تنهایی مینویسم و در این حالت، مناسبتر است که از افعال به صورت اول شخص مفرد استفاده کنم. چنین نوشتاری غیر رسمی و دوستانه است، اما نباید فراموش کنیم که مجموعهی اتیکت کسبوکار هم جزئی از سرفصلهای رسمی ویکیتولید است و تمام تلاشم را خواهم کرد تا با کیفیت مطلوب در اختیارتان قرار بگیرد.
۲- معمولا در نوشتههایی که جنبهی نصیحت کردن دارند و موضوعشان هنجارهای اجتماعی و تشخیص رفتارهای درست و غلط است، خوانندگان زیادی علیه نویسنده موضع میگیرند که مگر خودش چه جایگاه ویژهای داشته است که برای دیگران تعیین تکلیف میکند و ادای آدم حسابیها را در میآورد؟ این سوال کاملا به جا و منطقی است، لذا برای نوشتن درسهای این مجموعه از معتبرترین منابع اتیکت استفاده میکنم و نظرات شخصیام را دخالت نمیدهم تا خیالتان از اصالت مطالب راحت باشد.
۳- با این که ایرانیان از حیث آداب معاشرت زبانزد خاص و عام هستند، باید قبول کنیم که مراودات دنیای کسبوکار جنبهی بینالمللی دارند و نباید مطالعهی آن را به مرزهای جغرافیایی محدود کنیم. از آن جایی که خوشبختانه اتیکت کسبوکار تعارض قابل توجهی با هنجارهای فرهنگی کشورمان ندارد، برای تنظیم درسهای این مجموعه، منابعی را انتخاب کردم که در اکثریت کشورها مورد پذیرش فعالان حوزهی کسبوکار هستند.
در ادامه، چند خاطرهی کوتاه برایتان مینویسم تا انگیزهی بیشتری برای یادگیری اتیکت کسبوکار داشته باشید و به ضرورت آن پی ببرید؛ هر چند مطمئنم خودتان نمونههای مشابه زیادی را سراغ دارید و در دنیای امروز، اهمیت آداب معاشرت بر کسی پوشیده نیست.
خاکی بودن جایگاهی در اتیکت کسبوکار ندارد
دوستی داشتم که به قول همکارانش در بازار، مشتی و لوتی و خودمانی بود و خبر رسید که بعد از عمری خاک خوردن، کارخانهدار شده است و نوعی مادهی اولیهی کمیاب را تولید میکند. چندی بعد، حسب اتفاق با یکی از تاجران اسم و رسمدار ملاقات داشتم که دائما از صادرات پرسود همان مادهی اولیه سخن میگفت و گله داشت که با وجود جستجوی فراوان، هیچ تامینکنندهای نیافته است؛ پس شمارهی آن دوست قدیمی را تقدیم کردم تا ارتباطشان شکل بگیرد و مسالهی تامین را حل کند.
از این ماجرا چند روزی گذشت و دوست کارخانهدارمان برای قدردانی تماس گرفت و وقتی صحبت به جزئیات مذاکراتشان رسید، بسیار تاکید کرد که تاجر را تحت تاثیر قرار داده و انعقاد معامله قطعی است.
از طرف دیگر، جناب تاجر هم تماس گرفتند که اگر تامینکنندهی دیگری سراغ دارم، زمینهی ارتباطشان را فراهم کنم؛ چرا که بر خلاف باور دوستمان برای همکاری متقاعد نشده بود. در این میان، اولین چیزی که به ذهنم متبادر شد، عدم تناسب میزان سفارش تاجر با ظرفیت تولید کارخانه یا مناسب نبودن قیمت و شرایط پیشنهادی بود. لذا علت را از تاجر پرسیدم و در کمال ناباوری فهمیدم که بیاعتمادیاش از بیان نامناسب دوستمان نشات گرفتهاست، چرا که جای ادبیات رسمی، به زبان کوچه و خیابان حرف زده و تاجر گمان کرده بود که قد و قوارهاش به کارهای بزرگ نمیخورد.
البته طبق شناختی که از دوستمان دارم، میدانم که روش صحبت کردن او بهواسطهی تجربیاتش در بازار بوده و مشتریان زیادی را به همین طریق متقاعد کرده است؛ اما یک مشتری آنچنانی و بینالمللی را نمیتوان با ادبیات کوچهبازاری ترغیب کرد و در زمانهی امروز، ادبیات مبتنی بر اتیکت، انتخاب مطمئنتری است.
ماجرای پسری که به جای رزومه، اتیکت داشت
به خاطر دارم که شرکت معتبری در صدد استخدام بود و دهها نفر متقاضی با مدارک معتبر از دانشگاههای مطرح و آرشیوی از کتب و تألیفات برای مصاحبه آمده بودند، اما نهایتاً کسی انتخاب شد که از دانشگاه اسم و رسم داری نبود، معدل خوبی نداشت و مقاله و کتابی هم تألیف نکرده بود. وقتی علت را از مدیر مربوطه جویا شدم، توضیح داد که علت اصلی انتخابشان طرز بیان و متانت و پوشش و روابط اجتماعی قویتر او بوده و باقی مسائل با کمی آموزش قابل حل است. (جهت اطلاع، این شرکت ارباب رجوع ندارد که فنّ بیان و پوشش در اولویت باشند و ضمناً تمام متقاضیان آقا بودند)
در حقیقت، ماجرای ارتباطات حوزهی کسبوکار شباهت زیادی به خواستگاری و ازدواج دارد. اکثرمان وقتی صحبت از ازدواج میشود به تحصیلات و وضعیت مالی و جایگاه اجتماعی همسر آیندهمان اشاره میکنیم، با این حال اگر گزینهی مورد نظرمان در جلسهی خواستگاری از زیرشلواری استفاده کند و به میوهها حملهور شود و یک دهان آواز بخواند، بعید است روی او حساب باز کنیم و تحصیلاتش را مبنای انتخاب قرار دهیم.
در موضوع کسبوکار هم با اینکه رعایت اتیکت، موفقیتمان را تضمین نمیکند اما حدأقل باعث میشود که داشتههای واقعیمان را نادیده نگیرند و چه بسا گاهی یک ویترین خوب، دیگران را مجذوب نقاط قوتمان میکند تا توجه کمتری به ضعفهایمان داشته باشند.
درسهای منتشر شدهی اتیکت کسبوکار به ترتیب عبارتند از: |
---|
مقدمهی اتیکت کسبوکار |
آداب و ملاحظات گفتار و مکالمه مؤثر |
آداب و ملاحظات نوشتار |
آداب معرفی افراد در جلسات کاری |
آداب استفاده از اسامی |
آداب مکالمات تلفنی |
آداب ارسال پیام و پیامک |
آداب استفاده از ایمیل |
آداب تنظیم رزومه و تقاضانامه |
آداب و نکات مصاحبه شغلی جهت استخدام |
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.