شما در حال خواندن درس طراحی مفهومی چیست؟ از فاز دوم طراحی هستید.
فرایند طراحی شامل مراحل مختلفی است و یکی از آنها، طراحی مفهومی است. البته همانطور که در درسهای گذشته گفتیم، فرایندهای مختلفی برای طراحی وجود دارد که متفاوت هستند (مثلاً تعداد یا عنوان مراحلشان فرق میکند)، با این حال اکثرشان این مرحله را به رسمیت شناختهاند و نمیتوانیم آن را محدود به فرایندهای خاصی مثل پال و بیتز یا فرانس بدانیم.
در ویکیتولید، رویهای سیستماتیک برای طراحی مفهومی ارائه خواهیم کرد تا به بهانهی آن با اهداف و کارایی و روش انجام این مرحله آشنا شوید، با این حال پیش از ارائهی نکات کاربردی لازم است با کلیات آشنا شوید.
انطباق طراحی مفهومی با فرایند عمومی حل مسأله
قبلاً توضیح دادیم که بسیاری از فرایندهای طراحی مبتنی بر فرایندهای عمومی حل مسأله هستند. مطابق فرایندهای عمومی، اول مسأله باید تعریف شود، سپس برای آن تعدادی راهکار پیشنهاد میدهند، راهکارها را ارزیابی میکنند. یک راهکار انتخاب میشود و نهایتاً کارایی آن را محک میزنند.
در فاز اول مجموعهی طراحی، تلاش کردیم که مسألهی طراحی به بهترین شکل تعریف شود و به این ترتیب اولین مرحلهی فرایند عمومی حلّ مسأله را به انجام رساندیم. اکنون در فاز دوم که به طراحی مفهومی اختصاص دارد، میخواهیم به چند راهکار برسیم و بهترینشان را انتخاب کنیم، لذا کماکان مسیرمان با فرایند عمومی حل مسأله هماهنگ است.
کلمهی مفهوم (Concept)
قبلاً مفصل در مورد معنای طراحی صحبت کردیم (مشاهدهی درس طراحی مهندسی چیست) و حالا برای درک عبارت طراحی مفهومی (Conceptual Design) باید معنای کلمهی مفهوم (Concept) را بررسی کنیم.
معنای لغوی کلمهی مفهوم
این کلمه در دیکشنری مریام وبستر در اشکال زیر تعریف شده است:
۱- مفهوم چیزی است که در ذهن تصور میشود.
۲- ایدهای است (انتزاعی یا عمومی) که از نمونههای خاص تعمیم مییابد.
همچنین در دیکشنری کمبریج، مفهوم را ایده یا اصل (Principle) تعریف کردهاند که منظور از ایده، مجموعهای از تراوشات ذهنی به عنوان راهکارهای مسأله و منظور از اصل، فرضیات اساسی و بنیادی (مثل اصل برائت یا اصل آزادی) است.
علاوه بر دو تعریفی که بالاتر برای واژهی مفهوم گفتیم، در بسیاری از تعاریف دیگر هم آن را نوعی ایده یا تصور ذهنی تعریف کردهاند، لذا طرح مفهومی را هم میتوانیم راهکاری از جنس تصورات ذهنی بدانیم.
کلمهی مفهوم در ادبیات طراحی
در ادبیات طراحی، کلمهی مفهوم در همان معنای لغوی آن به کار میرود و به معنای ایده یا راهکاری برای حلّ مسأله است. در این مرحله از طراحی به دنبال کشف راهکارها (و انتخاب راهکار منتخب) هستیم و منظور از مفهوم، همان راهکارهای اولیه برای حلّ مسأله است. اما سؤال مهمی که باید پاسخ داده شود، این است که اصولاً یک مفهوم (به عنوان راهکار اولیه) تا چه اندازه باید دقیق باشد؟
در کتاب طراحی مفهومی از انتشارات اسپرینگر، تعریفی برای کلمه ی مفهوم ارائه شده است که به سؤالمان پاسخ میدهد:
مطابق تصویر بالا، مفهوم نوعی پروپوزال است. کلمهی پروپوزال برای طراحان بار معنایی خاصی دارد، با این حال اگر تجسم مناسبی از آن ندارید، بهتر است آن را همان ایدهها یا راهکارهای اولیهای فرض کنید که برای حلّ مسأله پیشنهاد میشوند. اما نکتهی مهمتر، جزئیات این راهکارها است که مطابق تعریف بالا، لازم نیست کاملاً دقیق و همه جانبه باشد و در عین حال نباید آنقدر کلّی باشد که ارزیابی آن ناممکن شود. مثلاً در مورد یک قطعهی مهندسی، عموماً نیازی به تعیین دقیق ابعاد و تلورانسها نیست، مگر این که تأثیر زیادی در عملکرد، کارایی یا انتخاب فرایند تولید آن داشته باشند.
طراحی مفهومی
در طراحی مفهومی (Conceptual Design)، تعدادی مفهوم ایجاد و بعد از بررسی، یکی از آنها انتخاب میشود. در اصطلاح طراحی، معمولاً به فرایند ایجاد مفاهیم، مفهومسازی (Concept Generation) میگویند و روشن است که با طراحی مفهومی مترادف نیست، بلکه جزئی از آن به حساب میآید (چون در مفهومسازی، ارزیابی و انتخاب مفهوم اصلی انجام نمیشود).
مطابق آن چه در توضیح کلمهی مفهوم گفتیم، در طراحی مفهومی نیازی به رعایت کامل جزئیات نیست و همین که برای ارزیابی اولیهی راهکارها مناسب باشند، کفایت میکند. این نکته، یکی از خصایص اصلی طراحی مفهومی است و اکثر صاحبنظران در مورد آن اتفاق نظر دارند، با این حال گاهاً بعضی نویسندگان مثل فرنچ سختگیری بیشتری در مورد دقت مفاهیم نشان دادهاند.
تفاوت طراحی مفهومی با طراحی تجسمی
طراحی مفهومی با طراحی تجسمی (Embodiment Design) فرق میکند. راهکاری که نهایتاً درمرحلهی طراحی مفهومی انتخاب میشود، در حد یک مفهوم اولیه است که جزئیات دقیقی ندارد. معمولاً پس از انتخاب این مفهوم، پروندهی طراحی مفهومی موقتاً بسته میشود (تا زمانی که احیاناً دوباره نیاز به مفهومسازی یا ارزیابی مفاهیم باشد) و ادامهی کار را در فاز طراحی تجسمی دنبال میکنند. در طراحی تجسمی، مفهوم انتخاب شده را از جنبههای مختلف توسعه میدهند تا یک راه حل کاملتر و دقیقتر و اجرایی به دست آید، به همین علت ورودی فاز طراحی تجسمی، همان خروجی فاز طراحی مفهومی است و اگر مفهوم خوبی انتخاب نشده باشد، عملاً طراحی به نتایج درخشانی نمیرسد. (هر چند که بازگشت از طراحی تجسمی به طراحی مفهومی، اتفاق رایجی در پروژههای طراحی است)
ابزارها و فرایندهای طراحی مفهومی
در درسهای مبانی پایهی طراحی، توضیح دادیم که ابزارها و فرایندهای طراحی متفاوت هستند. فرایندهای طراحی، نوع فعالیتها و ترتیبشان را نشان میدهد و ابزارهای طراحی به انجام فعالیتها کمک میکنند.
برای طراحی مفهومی، فرایندها و ابزارهای متفاوتی ارائه شده است. در مجموعهی ویکیتولید، برای طراحی مفهومی از فرایند پیشنهادی پال و بیتز استفاده میکنیم. مطابق این فرایند، بعد از فاز شفافسازی، مرحلهی طراحی مفهومی با تعیین مسائل اصلی، پیادهسازی ساختارهای عملکرد (Function Structures)، جستجو برای اصول کاری مناسب (Working Principles) و نهایتاً ترکیب اصول به یک ساختار کاری (Working Structure) انجام میشوند تا نهایتاً راهکار اصلی یا Principle Solution به دست آید. البته تا با این لحظه صحبتی از این اصطلاحات نکردهایم و اگر معنای آنها را نمیدانید، جای نگرانی نیست.
در خصوص ابزارهای طراحی مفهومی، میتوانیم آنها را به سه دستهی اصلی تقسیم کنیم که گروه اول برای مفهومسازی، گروه دوم برای ارزیابی مفاهیم و گروه سوم برای انتخاب مفهوم اصلی هستند. در این مجموعه نمیتوانیم تمام این ابزارها را معرفی کنیم، اما با تعدادی از مهمترین آنها آشنا خواهید شد.
درسهای فاز دوم طراحی به ترتیب عبارتند از: |
---|
طراحی مفهومی چیست؟ |
فرایند طراحی مفهومی |
انتزاعیسازی در طراحی |
سیستمهای فنی و توصیف عملکردشان |
پیادهسازی ساختار عملکرد |
توسعه ساختارهای کاری |
توسعه مفاهیم |
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.