شما در حال خواندن درس تولید (Prodoction) و ساخت (Manufacturing) از مجموعه‌ی «مفاهیم و اطلاعات اولیه‌ی تولید» هستید.

تولید (Production) چیست و چه تفاوتی با ساخت (Manufacturing) دارد؟

تولید یا Production کلمه‌ای پرکاربرد با مصادیق فراوان است. در پلتفورمی مثل ویکی‌تولید وقتی از تولید صحبت می‌کنیم، عموماً منظورمان ایجاد اقلام فیزیکی با استفاده از نیروی انسان یا تجهیزات است. با این حال تولید معنای وسیع‌تری دارد و می‌تواند هر ایجاد کردنی که به اراده انسان‌ها یا تحت نظارت ایشان باشد را در بر بگیرد. مثلاً شنیده‌ایم که به تهیه ویدئو یا نوشته «تولید محتوا» و به ارائه مطالب علمی «تولید علم» می‌گویند، حال آن که تولید در این کاربرد با آن چه در ابتدا گفتیم تفاوت دارد.

در این میان کلماتی مثل ساختن (Manufacturing) نیز دلالت بر ایجاد کردن دارند؛ با این حال کم‌تر شنیده‌ایم که از عباراتی مثل «ساختن محتوا» یا «ساختن علم» استفاده کنند، زیرا ساختن نوع خاصی از تولید است که ویژگی‌های منحصر به فردی دارد و مصادیق آن کم‌تر است. ضمن این که خیلی اوقات وقتی از تولید حرف می‌زنیم، منظورمان «ساختن» است اما ترجیح می‌دهیم یا عادت کرده‌ایم که از کلمه عام «تولید» برای آن استفاده کنیم.

شاید در نگاه اول به نظر برسد که پرداختن به مفاهیمی مثل تولید و ساخت فقط یک بحث تئوریک و در حد «توصیه‌‌هایی برای استفاده درست از کلمات» باشد. اما حقیقت این است که برای مطالعه بسیاری از مباحث مثل «برنامه‌ریزی تولید»، «ارزیابی اقتصادی طرح‌های تولیدی» یا «فرایندهای ساخت» باید درک درستی از این کلمات و قلمرو آن‌‌ها داشته باشیم. مثلاً آیا آن چه در برنامه‌ریزی تولید می‌آموزیم، برای فعالیت‌های خدماتی نیز کاربرد دارد؟ آیا اگر بخواهیم یک ماده شیمیایی تولید کنیم، مطالعه کتابی با عنوان فرایندهای ساخت مفید است؟

در این درس، به عنوان یکی از اولین درس‌هایی که توقع داریم مخاطبان ویکی‌تولید بخوانند، مفاهیم تولید و ساخت را بررسی خواهیم کرد.

تولید (Production)

برای آشنایی با مفهومی مثل تولید که مصادیق زیادی دارد و از واژگان پرکاربرد در محاورات عادی به حساب می‌آید، مفید است ابتدا به یک دیکشنری عمومی مراجعه کنیم و معنای عرفی آن را بیابیم. در دیکشنری لانگمن، تولید (Production) به صورت زیر تعریف شده است (مشاهده‌ی منبع):

تولید، فرایند ساختن (Manufacturing) یا رشد دادن چیزهایی است که به عنوان محصول به فروش می‌رسند، علی‌الخصوص اگر مقدارشان زیاد باشد.

این تعریف نماینده تصوری است که عموم افراد از تولید دارند. مطابق این تعریف:

۱- تولید می‌تواند از نوع ساختن یا رشد دادن باشد، مثل ساختن یک صندلی، پرورش دادن گیاهان و کاشتن برنج یا گندم.

۲- فعالیتی را باید تولید قلمداد کنیم که خروجی آن محصولی قابل فروش باشد. عموم افراد شخصی را که بعضی اقلام را برای مصارف شخصی ایجاد می‌کند، تولیدکننده نمی‌دانند. مثلاً از نظر عموم افراد  کسی که در حیاط خانه‌اش سبزی می‌کارد، یا تعدادی گاو دارد و از شیر آن‌ها برای مصارف شخصی استفاده می‌کند، یا کابینت‌های منزل خودش را می‌سازد، تولیدکننده سبزیجات، لبنیات و مبلمان نیست.

۳- در عموم موارد تولید ناظر بر وضعیتی است که مقدار زیادی محصول به وجود بیاید. مثلاً کسی که ماهیانه یک عدد چاقو می‌سازد و می‌فروشد، از نظر عموم افراد تولیدکننده چاقو نیست.

تعریف بالا یک تعریف عرفی است، اما اگر بخواهیم آن را موشکافانه و از نگاه یک متخصص بررسی کنیم، ایرادات زیادی بر آن وارد است:

۱- تولید فقط شامل ساختن و رشد دادن نیست، مثلاً تولید مواد شوینده مصداق هیچ کدام از کلمات «ساختن» و «رشد دادن» نیست، بلکه «فراوری» محسوب می‌شود.

۲- محصولات بسیاری از تولیدکنندگان به فروش نمی‌رسند. برای مثال هدف یک کارخانه مهمات‌سازی لزوماً فروش محصولاتش نیست، حال آن که تردید نداریم ایجاد مهمات نوعی فعالیت تولیدی به حساب می‌آید.

۳- زیاد بودن مقدار خروجی‌های یک سیستم، به هیچ عنوان معیار مناسبی برای تولیدی دانستن یا ندانستن آن نیست. مثلاً یک کارخانه هواپیماسازی یا کشتی‌سازی ممکن است در طول سال فقط یک محصول تولید کند، حال آن که بی‌تردید این مجموعه‌ها تولیدکننده به حساب می‌آیند.

تعریف دیگری که مشابه آن در بسیاری از منابع آمده است را ازسایت ویکی‌پدیای انگلیسی انتخاب کردیم. این تعریف ذیل برگه‌ای با عنوان (Economics)  Production آمده است:

تولید، فرایند ترکیب مواد و نهاده‌های غیر مادی (مثل طرح‌ها و دانش) به عنوان ورودی برای ایجاد چیزی به منظور مصرف کردن است (خروجی).

قبل از هر چیز باید توجه کنیم که تولید معمولاً با اهداف اقتصادی انجام می‌شود و بدین جهت یک فعالیت اقتصادی است، پس اشکالی ندارد که تعریف اقتصادی آن را به عنوان یک تعریف جامع بپذیریم؛ به ویژه که تعریف بالا جهت‌گیری خاصی ندارد و محصور در چهارچوب علم اقتصاد نیست.

تعریف بالا نسبت به تعریف اولی که بررسی کردیم، دقیق‌تر و کامل‌تری است. مطابق این تعریف، تولید فرایندی برای ایجاد کردن است که ورودی‌هایی مثل مواد و دانش فنی را به خروجی‌های قابل مصرف تبدیل می‌کند.

در این تعریف، منظور از «مواد» همه انواع ورودی‌های مادی مثل مواد خام، قطعات و محصولاتی است که برای تولید از آن‌ها استفاده می‌شود. بدین لحاظ شاید بهتر بود که در تعریف جای کلمه مواد از «نهاده‌های مادی» استفاده شود تا ابهام به وجود نیاید.

همچنین از ظاهر تعریف به نظر می‌رسد که گویی لزوماً بخشی از ورودی‌های تولید باید «مواد» و بخش دیگری باید «نهاده‌های غیرمادی» باشند. حال آن که بهتر است این ظاهر نادرست را کنار گذاشته و بپذیریم که شاید ورودی‌های این فرایند صرفاً «نهاده‌های غیرمادی» باشد. مثلاً در تولید محتوا نیازی به مواد و تجهیزات نداریم، بلکه ورودی‌ها از جنس اندیشه‌اند و در نهایت محتوایی مثل یک داستان به وجود می‌آید.

اما ایراد مهمی که به این تعریف وارد است، نادیده گرفتن اراده انسان در تولید است. در این تعریف اشاره‌ای به نقش انسان در تبدیل ورودی‌ها به خروجی‌ها نکرده است، لذا مطابق آن می‌توانیم رویش درختان در جنگل و بارش باران را نیز تولید بدانیم. این در حالی است که چنین پدیده‌هایی از نظر متخصصان و حتی عرف تولید محسوب نمی‌شوند.

این تعریف مشابه تعریف اول، هر فرایندی که خروجی داشته باشد را تولید قلمداد نمی‌کند، بلکه تاکید دارد که خروجی‌های فرایند تولید باید قابل مصرف باشند. البته در تعریف اول به جای «قابل مصرف بودن» به «قابل فروش بودن» اشاره شده بود که باعث می‌شد نتوانیم بخش زیادی از فعالیت‌ها را «تولید» بدانیم. در این تعریف «قابل مصرف بودن» تعبیر کامل‌تری است، اما به اندازه کافی دقیق نیست. مثلاً فرض کنید محصولی ایجاد کرده‌ایم که زیر ساخت‌های استفاده از آن وجود ندارد؛ ایجاد چنین محصولی توجیه‌پذیر نیست، اما آیا می‌توانیم صرفا به همین علت ایجاد چنین محصولی را خارج از قلمرو تولید تصور کنیم؟

ترجیح ما این است که برای تعریف تولید، جای «قابل فروش بودن» و «قابل مصرف بودن» از تعبیر «مفید تلقی شدن» استفاده کنیم. بیان این نکته ضروری است که «مفید تلقی شدن» با «مفید بودن» تفاوت دارد. اگر «مفید بودن محصول» را یکی از شاخصه‌های تولید بدانیم، دیگر نمی‌توانیم کارخانجات عرضه‌کننده سیگار را تولیدکننده قلمداد کنیم. اما وقتی «مفید تلقی شدن» را مبنا قرار می‌دهیم، همین که محصول از نظر گروهی از افراد و به ویژه تولیدکنندگان آن مفید باشد، فرایند ایجاد آن را می‌توانیم از جنس تولید بدانیم.

با الگوبرداری از تعاریف بالا و اجتناب از نقاط ضعف آن‌ها، می‌توانیم تعریف زیر را برای تولید ارائه کنیم:

تولید فرایندی برای تبدیل عناصر ورودی به خروجی است، به شرطی که تمام یا بخشی از عناصر خروجی مفید تلقی شوند و انسان‌ نقش مؤثری در انجام یا مدیریت این فرایند بر عهده داشته باشد.

مطابق این تعریف:

۱- تولید الزاماً به واسطه‌ی عناصر مادی انجام نمی‌شود، لذا ایجاد محتوا یا توسعه‌ی دانش را هم می‌توانیم در زمره‌ی تولید بدانیم. دانش، یک عنصر خروجی مطلوب است و انسان، نقش مؤثری در ایجاد آن دارد، لذا «تولید دانش» با تعریف ارائه شده سازگار است.

۲- گفتیم که در تولید باید «تمام یا بخشی از عناصر خروجی» مفید تلقی شوند. لازم به ذکر است که به ندرت، تمام عناصر خروجی یک فرایند مطلوب به حساب می‌آیند، طوری که مثلاً در تولید خودرو، آلودگی‌های زیست‌محیطی و ضایعات و پسماندها از عناصر خروجی نامطلوب هستند. لذا در فرایند تولید، انتظار نداریم که تمام خروجی‌ها مطلوب باشند و همین که بخشی از آن‌ها مفید تلقی شوند، تولید تحقق یافته است.

۳- در تولید لازم نیست که الزاماً همه‌ی فرایند توسط انسان انجام شود. یک کشاورز، در بسیاری از مراحل رشد درختان و گیاهان دخالتی ندارد، اما از آن جایی که کلیّت فرایند را مدیریت می‌کند، تولیدکننده به حساب می‌آید. همچنین کسی که از گوسفندان مراقبت می‌کند و شیرشان را می‌دوشد، تأثیر زیادی در ایجاد شیر ندارد، اما مدیریت او بر فرایند تهیه شیر باعث می‌شود که در زمره‌ی تولیدکنندگان قرار بگیرد.

۴- بمب‌های غیرمجاز، مواد مخدر و بسیاری از محصولات مضر به واسطه فرایند تولید در دسترس قرار می‌گیرند. این اقلام شاید از نظر عموم افراد مفید نباشند، اما از نظر تولیدکنندگان یا سفارش‌دهندگان مفید هستند و همین کفایت می‌کند تا فرایند ایجاد آن‌ها را تولید قلمداد کنیم.

ساخت (Manufacturing)

از حیث لغوی، کلمه‌ی Manufacturing از ترکیب دو کلمه‌ی لاتین: manus به معنای دست و factus به معنای ایجاد کردن تشکیل شده است، لذا به نظر می‌رسد که معنای لغوی آن «ایجاد شده به دست انسان» است. در فارسی گاها Manufacturing را تولید ترجمه می‌کنند که اشتباه نیست، چون Manufacturing هم نوع خاصی از تولید با ویژگی‌های منحصر به فرد است. اما بهتر و دقیق‌تر است که این کلمه را «ساخت» ترجمه کنیم تا از واژه‌ی Production تفکیک شود.

یکی از رایج‌ترین تعاریفی که برای ساخت ارائه می‌شود، مشابه تعریفی است که ویل کنتون در وبسایت اینوستوپدیا ارائه کرده:

ساخت (Manufacturing) فرایند پردازش مواد خام یا قطعات به اقلام نهایی با استفاده از ابزار، نیروی انسانی، ماشین‌آلات و فراوری شیمیایی است.

مطابق این تعریف، ورودی‌ها و خروجی‌ها در فرایند ساخت، الزاماً ورودی‌های ما هستند و پردازش روی آن‌ها باید به واسطه‌ی نیروی انسان‌، تجهیزات یا فراوری شیمیایی انجام شود. در حقیقت، ویژگی منحصر به فرد «ساخت» نسبت به «تولید» در مادی بودن مواد ورودی و خروجی و دخالت مستقیم انسان در فرایند پردازش مواد است.

ویل کنتون در نسخه‌ی قبلی یادداشت خود در اینستوپدیا، تعریف شلوغ‌تری ارائه کرده بود که هنوز در سایت ویکی‌پدیای انگیسی به آن استناد می‌شود:

ساخت به معنای ایجاد یا تولید کالاها به کمک تجهیزات، کارگران، ماشین‌ها، ابزارها، و پردازش‌های شیمیایی و بیولوژیکی و فرمولاسیون‌ها است.

تعریف ساخت یا Manufacturing

بعضی منابع دیگر دو تعریف متفاوت برای ساخت ارائه می‌کنند که یکی از جنبه‌ی تکنولوژیکی (Technological) و دیگری از جنبه‌ی اقتصادی (Economically) است.

از نظر فنی ساخت به معنای استفاده از فرایندهای فیزیکی و شیمیایی برای تغییر هندسه، خواص و یا ظاهر یک ماده‌ی اولیه به منظور ساخت قطعات یا محصول است.

تعریف ساخت (Manufacturing) از لحاظ تکنولوژیک یا فنی

مطابق این تعریف، اولاً فرایند ساخت با عناصر مادی سر و کار دارد، چرا که از عبارت «مواد اولیه» استفاده شده است. ثانیاً فرایندهایی که منجر به پردازش مواد اولیه می‌شوند، ممکن است از نوع فیزیکی و شیمیایی باشند. ثالثاً فرایند ساخت تحت نظارت و کنترل انسان انجام می‌شود، چون در تعریف به عبارت «استفاده از فرایندها» اشاره شده است. در نتیجه، این تعریف بیان دیگری از تعریف آقای کنتون است و تفاوت چندانی با آن ندارند.

از نظر اقتصادی ساخت به معنای استفاده از یک یا چند فرایند، یا عملیات مونتاژ به منظور تبدیل مواد اولیه به اقلامی با ارزش بیشتر است.

تعریف اقتصادی فرایند ساخت یا Manufacturing Process

به عنوان جمع‌بندی، در ویکی‌تولید «ساخت» را ذاتاً یک فرایند فنّی می‌دانیم و آن را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:

ساخت، نوع خاصی از فرایند تولید است که بخشی از ورودی‌ها و خروجی‌های آن فیزیکی و قابل لمس است و پردازش مواد اولیه توسط نیروی انسان‌ها یا مصنوعات ساخته شده توسط آن‌ها انجام می‌شود.

همانطور که گفتیم، در فرایند «تولید» الزاماً نیازی به مادی بودن عناصر ورودی و خروجی نیست و شاید انسان‌ها دخالتی در پردازش مواد نداشته باشند. اما در فرایند «ساخت»، پردازش مواد به واسطه‌ی نیروی انسان‌ها یا فرایندهای طراحی شده توسط انسان‌ها انجام می‌شود و حتماً بخشی از عناصر ورودی و خروجی فرایند، مادی هستند.

انسان در فرایند تبدیل بذر به گیاه و رشد شاخه و برگ‌های آن، به صورت مستقیم تأثیرگذار نیست. به همین علت، با این که کاشت گیاهان در زمره‌ی فعالیت‌های تولیدی قرار می‌گیرد، اما ساخت (Manufacturing) محسوب نمی‌شود. از این رو، عباراتی مثل ساخت سیب، یا ساخت سبزیجات یا ساخت حبوبات کاملاً اشتباه هستند. اما تولید مبلمان یک فرایند ساخت است، چون اولاً برای تبدیل چوب به مبل از نیروی کارگران استفاده می‌شود و ثانیاً ابزارآلات و ماشین‌آلاتی مثل دریل، تراش سی‌ان‌سی، دستگاه جوش و امثالهم مورد استفاده قرار می‌گیرند.

نکته‌ی تکمیلی: تفاوت Factory و Process Plant

همانطور که در تعاریف بالا مشاهده کردید، اصولاً در فرایند ساخت، پردازش مواد به دو روش فیزیکی و شیمیایی انجام می‌شود. در یک تقسیم‌بندی دقیق‌تر، می‌توانیم بگوییم که پردازش مواد در «ساخت» می‌تواند به دو صورت فیزیکی و شیمیایی باشد. بر همین اساس، محل انجام فعالیت‌های تولیدی را نیز به دو گروه کلّی Factories و Process Plants تقسیم می‌کنند. البته در فارسی، معمولاً هر دوی این کلمات را کارخانه ترجمه می‌کنیم، اما باید بدانیم که معمولاً در Factory از فرایندهای فیزیکی و در Process Plant از فرایندهای شیمیایی برای پردازش مواد استفاده می‌شود. به عنوان مثال، خودروسازی‌ها از نوع Factory هستند، چون غالب پردازش‌هایی که انجام می‌دهند از نوع فیزیکی است. از سوی دیگر، واحد تولید مواد شوینده یا کود یا دارو از نوع Process Plant هستند، چون غالب فعالیت‌هایشان از طریق فرایندهای شیمیایی است. البته می‌دانیم که در این واحدهای تولیدی هم ممکن است گاهاً از فرایندهای فیزیکی استفاده شود (مثلاً برای بسته‌بندی یا تکه‌تکه‌ کردن مواد خام)، اما چون عملیات اصلی به واسطه‌ی فرایندهای غیرفیزیکی انجام می‌شود، آن‌ها را Process Plant در نظر می‌گیریم.

تمرین

۱- یک کسب‌وکار خدماتی مثال بزنید که عمده‌ی فعالیت‌هایش ساخت (Manufacturing) باشد.

۲- آیا تقسیم‌بندی مشاغل به فعالیت‌های تولیدی و خدماتی درست است؟ دلایل‌تان را شرح دهید.

۳- آیا بسته‌بندی کردن پرتقال و فروش آن‌ها به مشتریان، تولید محسوب می‌شود؟

18 پاسخ
  1. مریم طالبی گفته:

    سلام و حسته نباشید
    ۱_ ساختمان
    ساخت محسوب میشود چون ورودی و خروجی فیزیکی دارد و توسط ماشین آلات و دست انسان ساخته میشود.

    ۲_ذغال سنگ
    تولید زغال سنگ در طبیعت و بدون دخالت انسان انجام میشود پس ساخت نیست.

    ۳_نفت
    تولید نفت در طبیعت و بدون دخالت انسان است پس تا زمانی که استخراج نشده است ساختی انجام نشده.

    ۴_الکل
    در تولید الکل ورودی فیزیکی وجود دارد و انسان و ماشین آلات در تولید آن نقش دارند پس ساخت است اما الکلی که در طبیعت بدون دخالت انسان تولید میشود ساخت نیست.

    ۵_فرش دستباف
    برای تولید فرش دستباف بخشی از ورودی و خروجی فیزیکی هستند و دست انسان در فرایند تولید دخیل است پس ساخت به شمار می آید.

    ۶_سنگ های تزئینی
    سنگ های تزئینی به طور آماده برای استفاده در طبیعت وجود ندارند و برای آماده استفاده شدن باید از ماشین آلات استفاده شود و هم در ورودی هم در خروجی محصولات فیزیکی داریم پس ساخت به حساب می آید.

    ۷_چرم فرآوری شده
    ساخت محسوب میشود چون هم بخشی از ورودی و خروجی فیزیکی است و هم برای تولید ماشین آلات و دست انسان دخیل و لازم هستند.

    پاسخ
  2. رضا بیگ‌زادگان گفته:

    همه موارد به جز استخراج نفت فرایند ساخت تلقی میشن. اما نفت به مرور زمان و طی سالهای طولانی در زمین بوجود میاد و تجهیزات و نیروی انسان نقشی در ایجاد شدنش نداره پس ساخت نیست.
    انرژی شما در ویس بینظیر بود و ممنون

    پاسخ
  3. نازنین بردبار گفته:

    ساختمون سازی که از اسمش معلومه ساختنه
    ذغال سنگ و نفت و سنگ در طبیعت ساخته میشوند و به تجهیزات نیازی ندارن! هیچکدام ساخت نیستن
    الکل هم در طبیعت ساخته میشه هم به صورت صنعتی البته من با ترکیب ساخت الکل احساس راحتی نمیکنم اما فکر میکنم تولید الکل صنعتی نوعی ساخته
    چرم فراوری شده و فرش دستباف هم که از اون گزینه های سوختن و از عنوانشون معلومه ساخت هستن.

    ولی با همه اینا من عبارت ساخت فرش برام آشنا نیس!

    من این درس رو دوست داشتم چون واقعا ذهنیتی نسبت به فرق تولید و ساخت نداشتم

    پاسخ
    • میلاد اسمعیلی گفته:

      “ساخت فرش” یا “فرش‌سازی” برای من هم مأنوس نیست چون معمولاً از اصطلاح “فرش‌بافی” استفاده می‌کنیم، خوشحالم که رضایت داشتید.

  4. سینا فرخ زاد گفته:

    سلام

    ۱- ساخت
    ۲- ساخت نیست
    ۳- ساخت نیست
    ۴- ساخت نیست
    ۵- ساخت
    ۶- ساخت
    ۷- ساخت

    رو ۶ مطمئن نیستم چون باید دید منظور چه نوع سنگ تزئینیه وگرنه جواهرات هم نوعی سنگند.

    پاسخ
  5. علی جابز گفته:

    بازم سلام
    من اومدم

    ساختمان: تولید و ساخته چون در این فرآیند از تجهیزات و کارگران استفاده میشه / ذغال سنگ: تولیده اما ساخت نیست چون حتی اگر انسان وجود نداشت باز هم ذغال سنگ وجود داشت / نفت: در یک سیستم تولید طبیعی نفت به وجود میاد و ساخت نیست / الکل: تولیده و ساخت نیست ، در فرآیند ایجاد الکل انسان و تجهیزات نقشی ندارن و حتی در نوع صنعتی هم فقط شرایطو مهیا میکنیم که این ماده ایجاد بشه اما نقشی در ایجادش نداریم (تنها گزینه سخت همین بود) /
    فرش: دست باف و ماشینی جفتش ساخته / سنگهای تزیینی: ساخت نیست چون از سنگ داریم صحبت میکنیم و خود سنگ توسط انسان و ماشین ساخته نمیشه / چرم فراوری شده: به دستگاه و کارگر نیاز داره پس ساخته

    آقا میلاد یک بار یه وبینار ۲ ساعته راجع به تولید داشتید و من فکر میکردم ویس این درس حداقل ۱ ساعت باشه اما مطالب وبینار خیلی جذاب بودند و پیشنهاد میکنم فایل اون هم به این درس اضافه کنید

    دمتون گرم و خدا قوت

    پاسخ
    • میلاد اسمعیلی گفته:

      سلام
      علی جان، محتوای کمپین برای عموم افراد تنظیم شده تا خسته‌شون نکنه و جنبه‌ی کاربردی داشته باشه اما اون موردی که بهش اشاره کردین برای متخصصان حوزه‌ی تولید بود و اقتضا می‌کرد که جامعیت بیشتری داشته باشه.

      انشالله در دوره‌های تخصصی‌تر به‌جای یک ساعت و دو ساعت، چندین جلسه از راهبردها و نگاه‌های مختلف به تولید صحبت می‌کنیم.

  6. کارآفرین جوان گفته:

    سلام به ویکی تولید و بچه های کمپین

    موارد زیر ساختن:

    ۱- ساختمان (ساخت + مان)

    ۳- نفت (نفت سفید البته نه نفت خام)

    ۴- الکل (صنعتی)

    ۵- فرش دست‌بافت

    ۶- سنگ‌های تزئینی (اگه تغییر داده شده باشن)

    ۷- چرم فرآوری شده

    سپاس از محتویات با کیفیت

    پاسخ
    • Nooshin Nakhjavani گفته:

      در ساختن الکل صنعتی نقش انسان چیه ؟ اگر قرار باشه مهیا کردن شرایطو ملاک در نظر بگیریم همه فرایندها ساخت هستند حتی کشاورزی

  7. پدرام نوذری گفته:

    سلام

    چیزی که به ذهن من میرسد این است که محصولاتی مثل نفت و ذغال سنگ نمی توانند در چهارچوب فرآیند ساخت طبقه بندی شوند اما سایر گزینه ها میتوانند به نوعی ساخته ی دست انسان باشند.
    بنده یک روز برای حل تمرین منتظر ماندم تا از جوابهای دوستان دیگر ایده بگیرم که پیامها را منتشر نکردید و با استرس به سوالات پاسخ دادم.
    امیدوارم که جوابهایم تا حد زیادی صحیح باشند.

    با تشکر از مهندس اسماعیلی و مجموعه ویکی تولید

    پاسخ
  8. میترا محسنی گفته:

    استاد جان استرس میدین چرا؟ ما که تقلب نمیکنیم از هم! تا نازنین گوگل هست نیازی به تقلب نداریم آخه :D
    اما راستشو بخواین تو گوگل به جواب نرسیدم
    خب معلومه که ساختمان و فرش دست بافت و چرم فراوری شده کار دست انسانه و نفت و الکل هم فرایند ساخت نیستند اما ذغال سنگ اصلا نمیدونم طبیعیه یا باید تغییر کنه برای استفاده شدن؟ رو این شک دارم
    اگه خیلی جوابهام غلط بود تایید نکنین پیاممو لطفاااا

    پاسخ
    • میلاد اسمعیلی گفته:

      سلام خانم محسنی

      هدف از تمرین‌ها درگیر شدنِ شما با موضوع درس و بهانه‌ای برای عمیق‌تر شدن روی مطالبه وگرنه ملاک ارزیابی و امتیاز و … نیست؛ پس نگران هیچی نباشین و بدون استفاده از گوگل به تمرین‌ها جواب بدین تا به هدفمون برسیم.

  9. Sami Manufacturing گفته:

    سلام و عرض ادب

    به نظر من هم تولید چرم و سنگ مثل نفت و الکل بی نیاز از تجهیزات و انسانه پس ساخت محسوب نمیشه.
    اینکه چرم رو تغییر میدیم و تبدیل میکنیم به لباس، یا سنگو رنگ آمیزی میکنیم تا قشنگتر بشه فرآیندهای ثانویه هست اما خود این مواد به صورت طبیعی و خودکار بوجود میان

    ممنونم از زحماتتون در تهیه محتوا

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *