شما در حال خواندن درس منحنی امکانات تولید از مجموعه‌ی مقدمه علم اقتصاد هستید.

منحنی مرز امکانات تولید یا PPF یا Production Possibility Frontier در علم اقتصاد

منحنی امکانات تولید یا Production Possibility Frontier یا اختصاراً PPF یک مدل در علم اقتصاد است. این مدل علاوه بر این که ابزاری برای تجزیه‌وتحلیل و تصمیم‌گیری است، به درک بسیاری از مفاهیم و اصول اولیه‌ی علم اقتصاد کمک می‌کند. لذا با این که در مباحث مقدماتی علم اقتصاد تا حدّ امکان از ارائه‌ی ابزارهای تحلیلی صرفنظر می‌شود، ارائه‌ی «منحنی امکانات تولید» توجیه‌پذیر است و مسیر آموزش را هموار می‌کند. در این درس، ویژگی‌های کلی و روش ترسیم این منحنی را توضیح می‌دهیم و در درس‌های آینده از آن برای ارائه‌ی بعضی اصول و مفاهیم استفاده خواهیم کرد.

منحنی امکانات تولید چه چیزی را نشان می‌دهد؟

فرض کنید یک واحد اقتصادی مثل کشور، شهر، زمین کشاورزی یا کارخانه با استفاده از منابع مشترک -مثل مواد اولیه و کارگران و تجهیزات مشترک- دو محصول الف و ب را تولید می‌کند. اگر قرار باشد که به نحو احسن و به طور حدأکثری از منابع موجود استفاده شود، میزان تولید هر کدام از محصولات الف و ب ماهیانه چقدر است؟ پاسخ‌های متفاوتی برای این سؤال وجود دارد، مثلاً می‌توانیم تمام منابع را صرف تولید محصول الف (یا ب) کنیم، یا ترکیبی از آن‌ها را با ظرفیت‌های متفاوت تولید کنیم، در هر حال «منحنی امکانات تولید» همه‌ی این پاسخ‌ها را به تصویر می‌کشد. به عبارتی می‌توان گفت: منحنی امکانات تولید با فرض مشترک و محدود بودن منابع، تمام ترکیب‌های مختلف از حدأکثر مقادیر تولید دو محصول را نشان می‌دهد.

ملاحظات مهم در منحنی امکانات تولید

منحنی امکانات تولید یک مدل است. مدل‌ها متناسب با هدفی که دارند، ممکن است بعضی جزئیات را نادیده بگیرند و برای ساده‌سازی از فرضیات استفاده کنند. در منحنی امکانات تولید باید موارد زیر را در نظر بگیریم:

به دلیل محدودیت منابع، مثل محدود بودن سرمایه و تجهیزات و نیروی کار، ظرفیت تولید هر کالا یک سقف مشخصی دارد و محدود است. اگر محدودیت یا کمیابی منابع وجود نداشته باشد، تعیین حدأکثر میزان تولید و استفاده از منحنی امکانات تولید بی‌مفهوم است.

در این مدل فرض بر این است که از منابع موجود فقط برای تولید دو کالا استفاده می‌شود.  به عبارت صریح‌تر، از منحنی امکانات تولید نمی‌توانیم برای بررسی سه یا بیشتر از سه کالا استفاده کنیم.

در این مدل فرض می‌شود که هر دو کالا از نوع کالای اولیه یا کامودیتی (Commodity) هستند. منظور از کامودیتی، کالایی است که کیفیت تقریباً مشخص و ثابتی دارد، مثلاً نفت و آرد و آهن خام در قلمرو این مفهوم قرار می‌گیرند اما پیتزا، خودرو یا لپتاپ کامودیتی به حساب نمی‌آیند. اگر این فرض وجود نداشته باشد، کالای مورد نظر می‌تواند با کیفیت‌های متفاوتی تولید شود و این موضوع روی منابع مورد نیاز و ظرفیت تولید آن تأثیر می‌گذارد.

در این منحنی «حدأکثر تولید» مبنا قرار می‌گیرد و این اتفاق زمانی رقم می‌خورد که از منابع به بهترین شکل برای تولید این اقلام استفاده شود.

در این مدل فرض می‌شود که افزایش تولید یک کالا فقط زمانی مقدور است که از میزان تولید کالای دیگر کاسته شود.

در این مدل فرض می‌شود که منابع موجود می‌توانند برای تولید هر دو محصول به کار گرفته شوند. این فرض لزوماً دور از واقعیت نیست، مثلاً برای تولید پرتقال و نارنگی می‌توانیم از زمین کشاورزی و نیروی کار مشابهی استفاده کنیم، اما در مورد بسیاری از محصولات چنین امکانی وجود ندارد.

بررسی منحنی امکانات تولید

در تصویر زیر، یک محنی امکانات تولید رسم شده است. مطابق تصویر، محور افقی میزان تولید محصول الف و محور عمودی میزان تولید محصول ب در یک واحد زمانی، مثل ماه یا سال، را نشان می‌دهد. اگر همه‌ی منابع صرف تولید محصول الف شود، حدأکثر ۴ واحد و اگر همه‌ی منابع موجود صرف تولید محصول ب شود، حدأکثر ۳ واحد از آن تولید می‌شود. سایر نقاط روی منحنی، بیانگر وضعیتی هستند که از منابع موجود برای تولید هر دو کالا استفاده کنیم. به عنوان مثال اگر فقط به تولید یک واحد از محصول الف نیاز داشته باشیم، منابع باقیمانده می‌تواند برای تولید حدأکثر ۳٫۸ واحد محصول ب مورد استفاده قرار بگیرند (نقطه‌ی A).  اگر روی منحنی حرکت کنیم، تمام مقادیری که برای تولید محصول الف و ب به دست می‌آیند، حدأکثر میزان تولید با کمک منابع موجود را نشان می‌دهند (مثل نقطه‌ی B).

اگر میزان تولید الف و ب طوری باشد که نقطه‌ی تلاقی زیر منحنی قرار بگیرد، بیانگر این است که از تمام منابع به درستی استفاده نشده و بخشی از آن‌ها بی‌کار مانده‌اند (مثل نقطه‌ی C). دستیابی به نقاط بالاتر از منحنی امکان‌پذیر نیست، زیرا منحنی امکانات تولید بیانگر حدأکثر حجم تولید با منابع و تکنولوژی موجود است (مثل نقطه‌ی D).

مثال از منحنی مرز امکانات تولید یا PPF به زبان ساده

اگر منابع بیشتری در دسترس باشد یا تکنولوژی به نفع تولید هر دو کالای الف و ب پیشرفت کند، مرز امکانات تولید به سمت بیرون می‌رود و هر دو محصول می‌توانند در حجم بیشتری تولید شوند؛ در این حالت شاهد پیشرفت اقتصادی هستیم. خلاف این حالت هم امکان‌پذیر است، یعنی اگر منابع کم‌تری در دسترس باشد، منحنی به مبدأ نزدیک می‌شود و مقادیر کمتری از دو کالای الف و ب قابل تولید است.

نمودار امکانات تولید در اقتصاد

اگر شرایطی فراهم شود که بتوان با کمک منابع موجود، فقط یکی از محصولات را در ظرفیت بیشتری تولید کرد، میزان تولید محصول دیگر نیز افزایش می‌یابد. به عنوان مثال فرض کنید قبلاً شرایط طوری بود که اگر همه‌ی منابع صرف تولید کالای الف می‌شد، حدأکثر ۳ واحد از آن به دست می‌آمد، اما حالا با پیشرفت تکنولوژی ۴ واحد از آن تولید می‌شود. در این حالت، منابع کمتری صرف تولید هر واحد از کالای الف شود و باقی منابع می‌تواند برای تولید کالای ب استفاده شود، بنابراین حجم تولید کالای ب افزایش می‌یابد.

نحوه تجزیه و تحلیل منحنی تولید در اقتصاد

چرا منحنی امکانات تولید محدب رو به بالا است؟

با این که معمولاً منحنی امکانات تولید را محدب و رو به بالا نشان می‌دهند، شکل آن بستگی به فرضیات مدل دارد. اگر فرض شود که منابع موجود، کارایی یکسانی برای تولید هر دو محصول الف و ب دارند، منحنی امکانات تولید یک خط صاف می‌شود. اما اگر فرض شود بخشی از منابع برای تولید محصول الف و بخش دیگر برای تولید ب مناسب‌تر هستند، منحنی محدب می‌شود.

وقتی منحنی یک خط صاف است، شیب ثابتی دارد و همواره با کاهش تولید یک محصول، حجم تولید محصول دیگر با نرخی ثابت افزایش می‌یابد. حال آن که اگر بخشی از منابع برای تولید الف مناسب‌تر باشند، وقتی یک واحد از تولید ب کم می‌شود (مثلاً جای چهار واحد، سه واحد از آن تولید می‌شود)، منابعی که برای تولید ب مناسب نبودند حالا در جای درست خود برای تولید الف استفاده می‌شوند و راندمان بالاتری دارد. بنابراین انتظار می‌رود که در بخش‌های ابتدایی منحنی (نزدیک به محور افقی) با کاهش تولید ب، الف با نرخ بیشتری تولید شود. اما وقتی منحنی به سمت راست امتداد می‌یابد، به تدریج وضعیت تغییر می‌کند و منابعی که برای تولید ب مناسب بودند، حالا در تولید الف مشارکت می‌کنند و لذا نرخ تولید الف کاهش می‌یابد.

برای درک بهتر فرض کنید که قرار است دو محصول برنج و گوشت با کمک کشاورزان و دامداران تولید شوند. کشاورزان عملکرد بهتری در تولید برنج دارند، اما اگر بخواهیم از تمام منابع فقط برای تولید گوشت استفاده کنیم، آن‌ها هم باید از کار خود اصلی دست کشیده و دام‌داری کنند. اگر قرار باشد که کمی از تولید گوشت کاسته و جای آن برنج تولید شود، تعدادی از کشاورزان به کار اصلی خود یعنی کشاورزی مشغول می‌شوند و با راندمان بالایی برنج تولید می‌کنند. اگر به تدریج طوری برنامه‌ریزی شود که حجم تولید برنج افزایش و حجم تولید گوشت کاهش یابد، دامداران هم باید در تولید برنج مشارکت کنند و چون راندمان آن‌ها پایین‌تر است، برنج کم‌تری در ازای هر واحد گوشت تولید می‌شود. بنابراین واضح است که میزان تولید برنج در ازای هر واحد گوشت، نرخ ثابتی ندارد و منحنی امکانات تولید نمی‌تواند خط صاف باشد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *