شما در حال خواندن درس سهام و انواع آن از مجموعهی حقوق شرکتهای تجاری هستید.
سهام مختص شرکتهای سهامی است و در شرکتهای غیرسهامی مثل مسئولیت محدودیت، تضامنی، نسبی و مختلط غیرسهامی کاربرد ندارد. سهام و انواع آن را میتوان از جنبههای مختلفی بررسی کرد. به عنوان مثال، تحلیلگران اقتصادی و فعالان بورس معمولاً موضوعاتی مثل عوامل مؤثر بر ارزش، چگونگی محاسبهی ارزش واقعی و پیشبینی روند تغییرات بهای آن را بررسی میکنند؛ اما نگاه ما در این درس حقوقی است و صرفاً روی مقررات مربوطه تمرکز داریم.
منظور از سهام چیست؟
در تمام شرکتهای تجاری، سرمایه شرکت توسط شرکا و از طرق آوردههایشان تأمین میشود. شرکا در ازای آوردههایشان، نسبت به شرکت حقی پیدا میکنند که در شرکتهای غیرسهامی «سهمالشرکه» و در شرکتهای سهامی «سهم» نامیده میشود. بنابراین اگر شخصی بیست میلیون تومان از سرمایه یک شرکت سهامی را پرداخت کرده باشد (یا تعهد کند که این مبلغ را بپردازد) در ازای آن سهم میگیرد.
در شرکتهای سهامی، سهم افراد در شرکت با واحدی به نام «سهام» اندازهگیری میشود. به عبارت دقیقتر در این شرکتها، سرمایه را -که مبلغی مشخص است و در اساسنامه درج شده- به چندین قطعهی مساوی به نام سهام تقسیم میکنند. مثلاً اگر سرمایه شرکت دو میلیارد تومان باشد، آن را به دو میلیون قطعه سهام ۱۰۰۰۰ ریالی تقسیم میکنند. بنابراین سهام، قطعات و بخشهای مساوی از کلّ سرمایهی شرکت است که شرکا در ازای آوردههایشان دریافت میکنند.
ورقه سهم چیست؟
از قدیم، سهم هر شریک در شرکت را روی ورقههای کاغذی به نام «ورقه سهم» درج میکردند و به عنوان سند مالکیت در اختیارش میگذاشتند. بنابراین ورقه سهم، برگهای است که حق شریک در شرکت را نشان میدهد. اگر به این اوراق نگاه کنید، میبینید در آنها به مواردی مثل نام شرکت، سرمایه ثبت شده و پرداخت شده شرکت، نوع سهم (که منظور از آن را در بخش دوم این درس میخوانید) و مبلغ اسمی سهم اشاره شده است. همچنین در این اوراق جملهای با این مضمون به چشم میخورد که: «این ورقه نمایندهی فلان قدر سهام است». بنابراین اگر شخصی صاحب هزار قطعه سهام شرکت باشد، به جای این که هزار ورقهی جداگانه در اختیارش قرار دهند، یک ورقه تحویل میدهند و زیر آن مینویسند : «این ورقه نماینده هزار قطعه سهام است».
ارزش اسمی، واقعی و بورسی سهام
همانطور که در درس سرمایه، سهم و سهمالشرکه گفتیم، سرمایه شرکت مقداری ثابت است که در اساسنامه درج میشود. این سرمایه به تعداد مشخصی سهام تقسیم میشود، بنابراین اگر «سرمایه شرکت» را در «تعداد قطعات سهام» تقسیم کنیم به عددی ثابت میرسیم که «مبلغ اسمی سهام» است.
یکی دیگر از نکاتی که در درس سرمایه اشاره کردیم، تفاوت میان «دارایی شرکت» و «سرمایه شرکت» بود. دارایی شرکت در هر لحظه مجموع اموال و تعهدات و بدهیهای آن را نشان میدهد و در ترازنامه درج میشود. اگر بتوانیم دارایی واقعی شرکت را محاسبه و آن را بر تعداد سهام تقسیم کنیم، «ارزش واقعی» به دست میآید.
میدانیم که سهام شرکتهای سهامی در بازار بورس معامله میشود. در این معاملات، قطعات سهام شرکت مکن است ارزانتر یا گرانتر از ارزش واقعی آن معامله شود. «مبلغ بورسی» بر خلاف «ارزش واقعی» در بازار تعیین میشود. مثلاً گاهی یک جو روانی مثبت حاکم میشود و افراد زیادی متقاضی سرمایهگذاری در یک شرکت میشوند، بنابراین افزایش تقاضا باعث میشود که سهام شرکت با قیمت بالاتری معامله شود.
آیا سهامداران میتوانند آزادانه سهم خود را به دیگران منتقل کنند؟
در مورد شرکتهای سهامی عام، پاسخ مطلقاً مثبت است و سهامداران میتوانند سهام خود را به دیگران انتقال دهند. در مورد شرکتهای سهامی خاص دو حالت وجود دارد. حالت اول این است که در اساسنامه شرکت، توافق شده باشد که شرکا نتوانند سهم خود را به دیگران منتقل کنند یا انجام این کار مستلزم موافقت سایر شرکا یا تعداد مشخصی از آنها باشد؛ در این حالت باید مطابق اساسنامه عمل شود، مگر بتوان در دادگاه اثبات کرد که موافقت نکردن شرکا غیرموجه است و بدین ترتیب دادگاه رأساً اجازهی انتقال را صادر نماید. حالت دیگر این است که در اساسنامه راجع به انتقال صحبتی نشده باشد یا اعلام شود که انتقال سهم آزاد است، در این حالت شرکا میتوانند آزادانه سهم خود را به دیگران منتقل کنند.
انواع سهام
در این بخش، سهام را بر حسب معیارهای مختلف به چند گروه تقسیم میکنیم. لازم به یادآوری است که تمرکزمان در این درس روی موضوعات حقوقی است، لذا به بعضی طبقهبندیهای رایج در مباحث مالی و مدیریتی اشاره نخواهیم کرد.
با نام و بینام
سهامی که هویت دارندهی آن معلوم و در «دفتر ثبت سهام» ثبت شده باشد، «سهام با نام» است. در این خصوص لازم است به دو نکته توجه کنیم. نکته اول این که در شرکتهای سهامی، دفتری به اسم «دفتر ثبت سهام» وجود دارد که هویتِ مالکان سهام با نام و تعداد سهامشان در آن ثبت میشود. اگر دارندهی این نوع سهم بخواهد آن را به دیگران منتقل کند (مثلاً سهم خود را به دوستش بفروشد)، انتقال باید در دفتر مذکور ثبت سود؛ بنابراین همیشه هویت مالکان سهام با نام معلوم است. نکته دوم این که در ورقه سهمی که برای سهام با نام منتشر میشود، مشخصات صاحب آن -مثل نام و نام خانوادگی و شماره شناسنامه- ضروری است.
سهامی که هویت دارندهی آن معلوم نباشد، «سهام بینام» است. ورقه سهمی که برای این نوع سهام صادر میشود، شامل مشخصات دارنده نیست و هر کسی که ورقه را در اختیار داشته باشد مالک فرض میشود، مگر خلاف آن اثبات شود (مثلاً مشخص شود که ورقه را سرقت کرده است). بنابراین مالک سهام بینام، بدون آن که نیازی به ثبت انتقال در دفتر ثبت باشد، ورقه سهم را در اختیار دیگران قرار میدهد تا مالکیت به آنها منتقل شود (اصطلاحاً نقل و انتقال با قبض و اقباض، یا دادن ورقه از سوی مالک قبلی و تحویل گرفتن آن توسط مالک جدید صورت میپذیرد).
ممتاز و عادی
سهام ممتاز به سهامی گفته میشود که امتیازات ویژهای نسبت به سهام عادی برای آن در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال، شاید در اساسنامه یک شرکت مقرر شده باشد که: «سهام آن متشکل از ۹۸۰۰۰ هزار سهم عادی و ۲۰۰۰ سهام ممتاز است و دارندگان سهم ممتاز به ازای هر قطعه سهم، پنج حق رأی دارند». همچنین شاید امتیازات دیگری مثل «برخورداری از سود بیشتر نسبت به دارندگان سهام عادی» یا «اولویت در دریافت سود» پیشبینی شود. با این که در نگاه اول وجود چنین امتیازاتی منصفانه به نظر نمیرسد، اما واقعیت این است که گاه برای جذب سرمایه یا ترغیب دیگران لازم است امتیازات فوقالعادهای به آنها پیشبینی شود. مثلاً شاید مؤسسان به واسطهی تلاشها و زحماتی که کشیدهاند در طرح اساسنامه -که باید بعداً توسط مجمع عمومی تصویب شد- مقرر کنند که تعدادی سهام ممتاز به آنها تعلق بگیرد.
سهام وثیقه
گاه قصور مدیران باعث میشود که به شرکت خسارت وارد شود، به همین علت مدیران باید نوع خاصی از سهام با عنوان «سهام وثیقه» را دارا باشند تا اگر خسارتی به واسطهی قصور آنها به شرکت وارد شد، بدهی آنها از محل آن برداشت شود. به عبارت سادهتر، همانطور که مردم گاهاً برام وام گرفتن وثیقه میگذارند، مدیران شرکت نیز باید وثیقه بگذارند که این وثیقه شامل تعدادی سهام است. اگر مدیر خسارتی به شرکت وارد کند و مقصر باشد، باید خسارت را پرداخت کند. اگر مدیر از پرداخت خسارت امتناع نماید، شرکت میتواند برای جبران خسارت به مرجع قضایی مراجعه کند تا بدین واسطه سهام وثیقهای او را بفروشد و خسارت را جبران کند.
در مورد سهام وثیقه باید به چند نکته توجه کنیم. اول این که دارندهی سهام وثیقه نیز به واسطهی آن حق رأی دارد و در سود شریک میشود. دوم این که تعداد سهام وثیقهای که مدیران باید داشته باشند در اساسنامه شرکت پیشبینی میشود. مطابق قانون، این تعداد نباید کمتر از حدأقل تعداد سهامی باشد که برای رأی دادن در مجمع عمومی لازم است. یعنی اگر در اساسنامه آمده که حدأقل تعداد سهام برای رأی در مجموع عمومی ۲۰ سهم است، حدأقل تعداد سهام وقیقه نیز باید ۲۰ عدد باشد. سوم این که پیشبینی کردن سهام وثیقه اختیاری نیست و باید لزوماً در اساسنامه همه شرکتهای سهامی پیشبینی شود. چهارم این که سهام وثیقه قابل انتقال نیست، زیرا همانطور که گفتیم برای جبران خسارات است و اگر قابل انتفال باشد، کارکرد خود را از دست میدهد. پنجم این که منظورمان از مدیر، اعضای هیأت مدیره است و شامل مدیر عامل نمیشود، مگر او نیز از اعضای هیأت مدیره باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.