شما در حال خواندن درس نمودار PUGH از بخش مقدمات طراحی و از مجموعهی طراحی مهندسی هستید.
نمودار Pugh ابزاری است كه اصولاً در طراحی مفهومی (Conceptual Design) و جهت انتخاب بهترين مفهوم (Concepts) استفاده ميشود. از آن جايی كه ابزارهای تصميمگيری را به عنوان مبانی و در بخش آغازين مجموعهي طراحی مهندسی بررسی ميكنيم، ممكن است با كلمهي مفهوم (Concept) آشنا نباشيد. لذا فعلاً از اين تعبير استفاده ميكنيم كه نمودار Pugh مانند ساير ابزارهای تصميمگيری برای انتخاب گزينههای برتر از ميان چند گزينه است، اما اين گزينهها معمولاً راهكارها و پيشنهاداتی براي طراحی محصول (يا به تعبير دقيقتر سيستمهای فنی) هستند. در ادامهی درس، با فرايند ترسيم نمودار Pugh در نه مرحله آشنا میشوید.
۱- انتخاب گزینهها برای ارزیابی توسط نمودار PUGH
از آن جایی که نمودار Pugh برای ارزیابی گزینهها است، پس در قدم اول باید تعدادی گزینه وجود داشته باشد، اما الزاماً همهی آنها قرار نیست که به مرحلهی ارزیابی وارد شوند. اساساً نموداری که در این درس بررسی میکنیم، با گزینههای غیرکاربردی سازگار نیست و لذا در قدم دوم باید همهی گزینهها را با معیارهای قطعی بررسی کنیم تا اگر تعدادی از آنها فاقد حدأقل ضروریات هستند، از فهرستمان حذف شوند. منظور از معیارهای قطعی، مواردی است كه باید حتماً در گزینههایمان وجود داشته باشند، مثلاً اگر بخواهیم یك خودروی برقی طراحی كنیم كه تا ۲۰۰ كیلومتر به شارژ مجدد نیاز نداشته باشد، طرحی كه شارژ آن در كمتر از ۱۰۰ كیلومتر به پایان میرسد قطعاً رد میشود و نباید در فهرست گزینههایمان قرار بگیرد.
همچنین لازم است که تمام گزینهها در سطح یكسانی از انتزاعیسازی توصیف شده باشند، به عبارت سادهتر مجاز نیستیم که بعضی گزینهها را به صورت اجمالی و بعضیهای دیگر را با جزئیات توصیف کنیم، چرا که باعث جهتگیری ذهن تصمیمگیرندگان و كاهش دقت ارزیابی میشود.
برای توصیف گزینهها، نیازی به رعایت فرمت یا استاندارد خاصی نیست و همین كه تصمیمگیرندگان به درك كاملی از گزینهها برسند، كفایت میكند. در تصویر زیر، یكی از روشهای متداول در توصیف مفاهیم (به عنوان گزینه) را مشاهده میكنید كه هر مفهوم با كمك یك تصویر (مثلاً از نمای سهبعدی، یا نقشهی دوبعدی، یا عكس واقعی) و توضیحی كوتاه توصیف شده است.
در تصویر بالا، گزینههایمان چهار کانسپت پیشنهادی در مرحلهی طراحی مفهومی هستند. اگر از نمودار، برای ارزیابی گزینههای دیگری استفاده میکنید، طبیعتاً باید همانها را با ارائهی تصاویر یا توضیحات توصیف کنید تا فهرست گزینههایتان تکمیل شود.
۲- انتخاب معیارهای ارزیابی
ارزیابی با نمودار Pugh از راه مقایسهی گزینهها انجام میشود، به همین علت باید مشخص كنیم كه این مقایسه بر اساس چه معیارهایی انجام شود. مثلاً اگر بخواهیم سه گزینهی سمند، پارس و ساندرو را مقایسه كنیم، مواردی مثل قیمت، مصرف سوخت، ایمنی، قدرت موتور، امكانات رفاهی و زیبایی میتوانند به عنوان معیارهای ارزیابی انتخاب شوند. بدیهی است كه پس از انتخاب معیارها، ارزیابی و مقایسهی گزینهها فقط بر اساس آنها انجام خواهد شد و نمیتوانیم موضوعات دیگری مثل ظرفیت صندوق عقب یا قدرت سیستم صوتی را ملاك قرار دهیم.
مهم بودن معیارها به تنهایی برای انتخابشان كافی نیست، بلكه باید معیارهایی را انتخاب كنیم كه در مقایسه و اولویتبندی گزینهها مؤثر باشند. مثلاً نوع سوخت مصرفی خودرو (بنزین، گازوئیل و امثالهم) مهم است، اما سمند، پارس و ساندرو از بنزین استفاده میكنند و این معیار كمكی به اولویتبندی آنها نمیکند.
برای ادامهی درس از یك مثال مشترك استفاده میكنیم. فرض كنید كه چهار گزینه برای طراحی یك دستگاه پیشنهاد شده است و جهت ارزیابی و مقایسهی آنها، معیارهای زیر را انتخاب كردهایم. در مراحل بعدی، همین معیارها را مبنا قرار میدهیم تا نهایتاً یك نمودار Pugh را ترسیم کنیم.
۳- تشكیل اولیهی نمودار Pugh
تا به این لحظه تعدادی گزینه و معیار انتخاب كردیم كه برای ترسیم اولیهی نمودار كافی هستند. در تصویر زیر، فُرمت نمودار Pugh به زبان فارسی را مشاهده میكنید كه مفاهیم شمارهی یك، دو، سه و چهار گزینههایمان هستند و به زودی با معیارهایی که در مرحلهی قبل انتخاب کردیم ارزیابی میشوند.
۴- شفافسازی گزینهها
تصمیمگیری معمولاً به صورت گروهی انجام میشود. به همین علت بهتر است كه قبل از آغاز ارزیابی، ابتدا در مورد گزینهها بحث شود تا اعضای گروه تجسم شفافتری از گزینهها داشته باشند و اگر ابهامی هست برطرف شود. گاهی اشكالاتی در گزینهها دیده میشود كه واقعاً اشكال محسوب نمیشوند، یا گاهی نقاط قوت و ضعف گزینهها از نظر تصمیمگیرندگان پنهان میماند، اما گفتوگو در مورد گزینهها به کاهش تأثیر این موارد کمک شایانی خواهد کرد.
۵- انتخاب مفهوم مبنا
معمولاً ارزیابی توسط نمودار Pugh در چند مرحله صورت میگیرد و در هر مرحله مبنایی جدید (Datum) انتخاب میشود تا گزینهها نسبت به آن ارزیابی شوند. مبنا میتواند یكی از گزینههای موجود در نمودار (مثلاً مفهوم شمارهی ۱ یا مفهوم شمارهی ۲) یا یك گزینهی خارجی باشد، مثلاً اگر چند گزینه برای طراحی یک خودروی جدید پیشنهاد شده باشد، میتوانیم خودروی سمند كه جزء گزینههایمان نیست را به عنوان مبنا انتخاب كنیم، یا اگر قصد توسعه یا بازطراحی یك كولر گازی را داشته باشیم، میتوانیم همان كولر گازی را مبنا (Datum) قرار دهیم.
به عنوان یك قاعده باید تا حد امكان مبنایی را انتخاب كنیم كه وضعیت مناسبتری نسبت به گزینههایمان داشته باشد، مثلاً اگر به نظر میرسد كه مفهوم سوم از مفاهیم دیگر بهتر است، میتوانیم همان را مبنا قرار دهیم و مفاهیم اول، دوم و چهارم را با آن مقایسه كنیم یا اگر محصول مشابهی در بازار وجود دارد كه میخواهیم با آن رقابت كنیم، میتوانیم همان را مبنای مقایسه در نظر بگیریم.
در مثال این درس، تصمیم گرفتیم كه برای اولین مرحله از ارزیابی، محصولی به نام A112 را به عنوان مبنا انتخاب كنیم. در حال حاضر این محصول در بازار پیشتاز است و به نظر میرسد كه اصلیترین رقیبت محصول آیندهمان (كه بر اساس یكی از مفاهیم اول تا چهارم ساخته میشود) باشد، به همین علت اگر آن را مبنا قرار دهیم، مشخص میشود كه كدام یك از مفاهیم چهارگانه از قدرت رقابتی بیشتری نسبت به آن برخوردار است.
۶- تکمیل ورودیهای نمودار Pugh
در هر مرحله از ارزیابی، تمام گزینهها باید بر اساس یكایك معیارها با مبنا مقایسه شوند. در این حالت اگر وضعیت گزینهی پیشنهادی (مثلاً مفهوم شماره یك) در خصوص یك معیار (مثلاً ایمنی) از مبنا بهتر باشد از علامت + و اگر بدتر باشد از علامت – و اگر یكسان باشد از علامت S (حرف اول از واژهی Same) استفاده میكنیم.
۷- ارزیابی رتبهبندیها (Ratings)
بعد از پایان مقایسهی گزینهها با مبنا، مجموع تعداد مثبتها و منفیهای هر گزینه را زیر ستون مربوط به آن مینویسیم. اصولاً هر چقدر تعداد مثبتها برای یك گزینه بیشتر و تعداد منفیها كمتر باشد، نسبت به سایر گزینهها مناسبتر به نظر میرسد. بر همین اساس، تعدادی از گزینههای ضعیف را حذف میكنیم تا در دور بعدی ارزیابی (كه با تغییر مبنا همراه است) حضور نداشته باشند. البته لازم به ذكر است كه نباید صرفاً تعداد منفی و مثبتها را ملاك قرار دهیم، چرا كه گاهی وجود یك مثبت (+) میتواند نشانهی وجود یک مزیت فوقالعاده باشد. لذا بهتر است در حذف گزینهها محتاط باشیم و تلاش كنیم میزان اهمیت هر معیار و دلایل مثبت یا منفی شدن آن برای هر گزینه را نیز در نظر بگیریم.
۸- پیادهسازی معیار جدید و قیاس دوباره
ممكن است در همان اولین مرحلهی ارزیابی، وضعیت یك گزینه به حدی ایدهآل باشد كه نیازی به مراحل دیگر احساس نكنیم، با این حال معمولاً مراحل قبلی بر اساس یك مبنای جدید تكرار میشوند تا شاید با تغییر زاویهی نگاه تصمیمگیرندگان، ایدههای جدیدی برای بهبود گزینهها شكل بگیرد. همچنین اگر كماكان گزینهی مناسب شناسایی نشده باشد، با انتخاب مبناهای جدید و تكرار ارزیابی، به تدریج گزینههای بیشتری حذف میشوند.
برای تكرار ارزیابی، معمولاً بهترین گزینهای كه در مرحلهی قبل شناسایی شده است را به عنوان مبنای جدید انتخاب میكنیم تا سایر گزینهها بر اساس آن سنجیده شوند. در مثال قبل، از آن جایی كه وضعیت شمارهی یك مطلوبتر از سایر گزینهها بود، آن را به عنوان مبنای جدید انتخاب كردیم.
۹- آزمون مفهوم انتخابی برای فرصتهای ارتقا
پس از انتخاب بهترین گزینه، فرصت مناسبی است كه مقایسهها و ارزیابیهای انجام شده را جهت ارتقای گزینهی نهایی به كار بگیریم. در این مرحله، نقاط قوت و ضعف هر كدام از گزینهها را میدانیم و باید نقاط ضعف گزینهی منتخب را با الهام گرفتن از سایر گزینهها برطرف كنیم. البته اگر از نمودار Pugh برای موضوعاتی غیر از طراحی استفاده كنیم (مثلاً برای مقایسهی چند خودرو)، ممكن است مرحلهی نهم غیركاربردی باشد (چون امكان تغییر گزینهها وجود ندارد)، اما در طراحی مفهومی، تغییر مفاهیم دشوار نیست و منطق حكم میكند كه قبل از نهایی شدن یك مفهوم، آن را تا حد امكان ارتقاء دهیم.
درسهای "مقدمات طراحی" به ترتیب زیر هستند. برای ورود به درس مورد نظر روی عنوان آن کلیک کنید. |
---|
1- طراحی مهندسی چیست؟ |
2- فرایند طراحی و انواع آن |
3- چرخه عمر محصول |
4- تصمیم گیری، حل مساله و جایگاهشان در طراحی |
5- فرایند حل مسأله |
6- مروری بر روشها و ابزارهای حل مسئله در طراحی |
7- جمعآوری اطلاعات طراحی |
8- مفاهیم و اصطلاحات مهم در تصمیم گیری |
9- رایجترین روشها و ابزارهای ارزیابی در طراحی مهندسی |
10- درخت اهداف |
11- نمودار PUGH |
12- فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) |
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.