شما در حال خواندن درس چگونه تجارت بینالملل (واردات و صادرات) روی رفاه اقتصادی تأثیر میگذارد؟ از مجموعهی عرضه و تقاضا هستید.
در بخش مقدمهی علم اقتصاد، درسی با عنوان «چرا تجارت میتواند برای همه سودآور باشد؟» ارائه کردیم که نشان میداد تجارت میتواند منافع همهی طرفین آن را تأمین کند. در درس مذکور، چون هنوز در بخش مقدماتی بودیم و با مفاهیم عرضه و تقاضا آشنا نبودید، موضوع را صرفاً بر اساس هزینه فرصت بررسی کردیم. اما اکنون که با ابزارها و مفاهیم بیشتری آشنا شدهاید، وقت آن است که نگاه دقیقتری به موضوع تجارت بینالملل داشته باشیم.
در این درس سؤالمان این است که اقدامات یک کشور جهت واردات یا صادرات کالا (همان تجارت بینالملل) چه تأثیری بر رفاه اقتصادی دارد؟ به طور دقیقتر، آیا هم مصرفکنندگان و هم تولیدکنندگان مستقیماً از صادرات و واردات کالا نفع میبرند؟ دقت کنید که قبلاً گفتیم تجارت به صورت کلّی برای طرفین معامله مفید است، اما نگفتیم لزوماً همهی افراد در کشور صادر کننده یا واردکننده -به عنوان طرفین تجارت- به منافع بیشتری دست پیدا میکنند.
برای درک بهتر موضوع فرض کنید که پارمیدا به عنوان یکی از فرزندان خانواده، گاهی کیک درست میکند و از پدرش پول میگیرد. حال اگر پدر خانواده تصمیم بگیرد که کیکها را به صورت آماده از بیرون خریداری کند (یعنی کیکها وارداتی باشند)، به صورت کلّی رفاه اعضای خانواده افزایش مییابد، اما این موضوع لزوماً به نفع پارمیدا نیست.
در ادامه، این درس را در دو بخش کلی ارائه میکنیم. در بخش اول بررسی میکنیم که صادرات کالا چگونه بر اضافهرفاه تولیدکنندگان و اضافهرفاه مصرفکنندگان و مجموع رفاه جامعه تأثیر میگذارد. در بخش دوم، همین بررسیها را در مورد واردات کالا انجام میدهیم.
نکته: در تمام مثالها و توضیحات این درس میخواهیم وضعیت یک کشور بعد از شروع تجارت بینالملل برای صادرات یا واردات یک کالای مشخص را نسبت به گذشته که تجارت آزاد نبوده است مقایسه کنیم. بنابراین در همهی مثالها دو حالت داریم. حالت اول زمانی است که تجارت بینالمللی کاملاً ممنوع است و هیچ تولیدکننده یا مصرفکننده خارجی وجود ندارد. حالت دوم زمانی است که ناگهان تجارت بینالمللی آزاد اعلام میشود و هر کسی میتواند به دلخواه خود کالایی را صادر یا وارد کند. فرض دوم این است که آزاد شدن تجارت بینالملل در کشور مورد نظرمان، تأثیری بر قیمت بازار کالا در بازارهای جهانی ندارد. مثلاً ایران نقش مهمی در تأمین گاز در جهان دارد و اگر تجارت بینالملل را متوقف کند، قیمتهای جهانی تغییر میکنند. اما فرض ما عکس این حالت است، یعنی فرض میکنیم کالایی قرار است صادر یا وارد شود که آن کشور راجع به آن چندان قدرتمند و تأثیرگذار نیست.
تأثیر صادرات بر رفاه اقتصادی
صادرات زمانی توجیهپذیر میشود که تولیدکنندگان یک کشور بتوانند کالایی را ارزانتر از قیمت جهانی تولید کنند. به عبارت دیگر، زمانی گزینهی صادرات موضوعیت دارد که قیمت کالا در کشور، ارزانتر از قیمت جهانی باشد. به عنوان مثال فرض کنید که قیمت جهانی موز در بازارهای جهانی ۱۰۰۰ تومان و قیمت تعادلی آن در بازارهای ایران ۲۰۰۰ تومان باشد. در این حالت تولیدکنندگان نه تنها انگیزهای برای صادرات ندارند، که اتفاقاً آن را از کشورهای دیگر به ایران وارد میکنند.
در زیر، نمودار عرضه و تقاضای سیبزمینی در ایران را با این فرض رسم کردیم که تجارت بینالمللی ممنوع است. قیمت تعادلی سیبزمینی در بازار ایران کیلویی ۴۰۰ تومان است. در این وضعیت ناحیهی سبز رنگ اضافه رفاه مصرفکنندگان و ناحیهی آبی اضافه رفاه تولیدکنندگان را نشان میدهد. اگر معنی اضافهرفاه و نحوهی محاسبه آن را نمیدانید، باید ابتدا درس اضافه رفاه و ارتباط آن با عرضه، تقاضا و رفاه اقتصادی را بخوانید.
فرض کنید دولت اجازه واردات و صادرات سیبزمینی را بدون هیچ شرط دیگری -مثلاً وجود تعرفه و مالیات و امثالهم- صادر کرده و قیمت جهانی سیبزمینی ۵۰۰ تومان به ازای هر کیلو است. بدیهی است که تولیدکنندگان داخل کشور تمایلی ندارند که سیبزمینی را ارزانتر از کیلویی ۶۰۰ تومان بفروشند، زیرا میتوانند آن را با همین قیمت به مشتریان خارجی عرضه کنند. از طرفی اگر بخواهند سیبزمینی را گرانتر از ۶۰۰ تومان بفروشند، محصولاتشان به فروش نمیرود، زیرا مصرفکنندگان آنها را کنار میگذارند و موز را با قیمت کیلویی ۶۰۰ تومان وارد میکنند.
قیمت سیبزمینی قبلاً در بازارهای کشور ایران ۴۰۰ تومان بود و حالا با آزاد شدن صادرات به ۶۰۰ تومان رسید. در این حالت بعضیها مصرف سیبزمینی خود را کاهش میدهند یا به کلی از آن صرفنظر میکنند، پس تقاضا کاهش مییابد. ضمن این که اگر به نمودار عرضه و تقاضا نگاه کنیم، چون قیمت تعادلی ۴۰۰ تومان بود، میزان عرضه در قیمت ۶۰۰ تومان بیشتر از میزان تقاضا در این قیمت است. به عبارتی در قیمت ۶۰۰ تومان، مازاد عرضه داریم و بخشی از محصولات در داخل به فروش نمیرسند. از این رو، تولیدکنندگان آن بخش از سیبزمینی را که در بازارهای ایران مشتری دارد را میفروشند و هر چه میماند در بازارهای جهانی عرضه میکنند.
مقدار سیبزمینی که با قیمت ۶۰۰ تومان در بازارهای داخل ایران عرضه میشود را با یک پیکان قرمز رنگ نشان دادیم و همانطور که گفتیم، باقی محصولات به خارج صادر میشود. دقت کنید که تولیدکننده فقط حاضر است مقدار مشخصی از سیبزمینی را با قیمت ۶۰۰ تومان عرضه کند که برابر با نقطهی پایان پیکان نارنجی است. این موضوع بیانگر قانون عرضه است که در درسهای قبلی اشاره کردیم. هر چه قیمت بالاتر باشد، تمایل برای عرضه بیشتر میشود. درست است که ۶۰۰ تومان بیشتر از ۴۰۰ تومان است و تولیدکنندگان میتوانند به منافع بیشتری برسند، اما این قیمت آنقدرها هم زیاد نیست که میزان عرضه به بینهایت برسد و تمام منابع تولیدکنندگان ایران صرف تولید سیبزمینی شود.
در نمودار بالا تأثیر صادرات به وضوح معلوم است. ناحیهی آبی، اضافه رفاه مصرفکنندگان را نشان میدهد. ناحیهی سبز، اضافه رفاه تولیدکننده به واسطه عرضه در بازار داخل کشور را نشان میدهد و ناحیهی صورتی، اضافهرفاه تولیدکننده به واسطه صادرات سیبزمینی است. لذا اضافه رفاه کننده مجموعاً برابر با ناحیهی سبز به علاوهی ناحیه صورتی است.
با مقایسهی این نمودار با وضعیت عرضه و تقاضا قبل از آزاد شدن تجارت، میبینیم اضافهرفاه مصرفکنندگان کاهش، اضافهرفاه تولیدکنندگان افزایش و مجموع اضافهرفاه آنها افزایش یافته است. بنابراین حرفی که در گذشته راجع به منافع تجارت برای همهی طرفین آن زدیم درست بود. با صادرات، رفاه اقتصادی در کل افزایش یافته است. اما این افزایش رفاه به واسطهی افزایش منافع تولیدکنندگان است و منافع مصرفکنندگان کاهش یافته است.
تأثیر واردات بر رفاه اقتصادی
بر خلاف حالت قبل، واردات زمانی موضوعیت پیدا میکند که قیمت جهانی کالای مورد نظر کمتر از قیمت کالا در داخل کشور باشد. فرض کنید قبل از آزاد شدن تجارت سیبزمینی در کشور، قیمت تعادلی آن کیلویی ۴۰۰ و قیمت جهانی کیلویی ۲۵۰ تومان باشد. در این فرض که هنوز تجارت آزاد نیست، نمودار عرضه و تقاضا را میتوانیم مشابه همان نموداری فرض کنیم که در بخش قبل (تصویر اول) نشان دادیم. در ادامه تأثیر واردات را در دو حالت مختلف بررسی میکنیم.
حالت اول: واردات بیقید و شرط کالا در تجارت بینالمللی آزاد
اگر دولت تجارت سیبزمینی را بدون هیچ قید و شرطی آزاد اعلام کند، مصرفکنندگان حاضر نیستند سیبزمینی را با قیمت قبلی خریداری کنند و بعضی تولیدکنندگان نیز به دلیل کاهش قیمت سیبزمینی به فعالیتشان ادامه نمیدهند یا تولید خود را کاهش میدهند. بنابراین از میزان عرضه کاسته و به میزان تقاضا افزوده میشود و میبینیم که در قیمت ۴۰۰ تومان، مقدار تقاضا بیشتر از مقدار عرضه است.
با این که قیمت سیبزمینی با آزاد شدن واردات از ۶۰۰ تومان به ۴۰۰ تومان کاهش یافته است، هنوز بعضی تولیدکنندگان ایرانی به عرضهی سیبزمینی با قیمت ۴۰۰ تومان ادامه میدهند و بخشی از تقاضای بازارهای داخلی تأمین میشود. اما کمبود عرضه باید با واردات جبران شود، یعنی بخش دیگری از نیاز مصرفکنندگان با خرید سیبزمینی از تولیدکنندگان خارجی برطرف میشود.
در نمودار زیر، پیکان قرمز رنگ نشان میدهد که چه مقدار از تقاضا توسط تولیدکنندگان داخلی تأمین میشود و پیکان نارنجی میزان واردات را نشان میدهد. وقتی قیمت سیبزمینی ۴۰۰ تومن است، تقاضا یک حدأکثر مشخصی دارد و از آن بیشتر نمیشود، مگر این که قیمت به کمتر از ۴۰۰ تومان برسد.
مطابق نمودار بالا، اضافهرفاه تولیدکنندگان داخلی برابر ناحیهی سبز است. اضافهرفاه مصرفکنندگان نیز با جمع زدن نواحی آبی و صورتی به دست میآید. در نمودار بالا، نواحی صورتی اضافهرفاهی است که مصرفکنندگان داخلی به واسطهی واردات به دست آوردهاند. ضمناً اضافه رفاه کل نسبت به قبل از شروع واردات سیبزمینی، به اندازهی مثلث صورتی (که دور آن پررنگ شده) افزایش یافته است. به عبارتی، واردات باعث شده است که اضافهرفاه مصرفکنندگان و مجموع رفاه کل افزایش یابد، اما از منافع تولیدکنندگان کاسته است. به عبارت سادهتر، واردات به نفع مصرفکنندگان و به ضرر تولیدکنندگان است، اما منافع مصرفکنندگان را به اندازهای زیاد میکند که رفاه اقتصادی افزایش مییابد.
حالت دوم: تعیین تعرفه برای واردات
فرض کنید دولت واردات سیبزمینی را آزاد اعلام کرده است، اما با این شرط که هر کسی سیبزمینی وارد میکند به ازای هر کیلو بیست درصد قیمت آن را به دولت بپردازد. در این حالت اگر قیمت جهانی سیبزمینی ۴۰۰ تومان به ازای هر کیلو باشد، واردکننده باید در ازای واردات هر کیلو سیبزمینی ۸۰ تومان به دولت پرداخت کند. در نمودار زیر میتوانید میزان اضافهرفاه در این حالت را مشاهده کنید. در تصویر زیر، بلوک زرد رنگ مبلغی است که دولت به عنوان تعرفهی واردات از واردکنندگان دریافت میکند. بنابراین اضافهرفاه مصرفکننده برابر با مجموع مساحت نواحی آبی و صورتی است. اضافهرفاه تولیدکننده نیز برابر با مساحت ناحیه سبز و اضافهرفاه دولت برابر با مساحت ناحیه صورتی است. اضافهرفاه نیز برابر با مجموع همهی این موارد است، یعنی اضافهرفاه دولت را جزء اضافهرفاه کل در نظر میگیریم.
برای این که ببینیم با وضع تعرفه چه تغییراتی اتفاق افتاده، مناسب است وضعیت را با حالتی که تعرفه وجود نداشت (حالت اول که در بخش قبل بررسی کردیم) مقایسه کنیم. بدین منظور نمودار زیر را ترسیم کردیم که وضعیت را قبل از تعیین تعرفه از سوی دولت نشان میدهد.
وقتی تعرفه تعیین میشود و قیمت کالا در بازار داخل افزایش مییابد، تمایل برای عرضه بیشتر میشود. لذا تولیدکنندگان ایرانی، سیبزمینی بیشتری تولید و عرضه میکنند و نیاز به واردات کاهش مییابد. با کم شدن واردات، اضافهرفاه مصرفکنندگان به واسطهی واردات به اندازهی بلوکهای ۴ و ۵ و ۶ کاهش مییابد. در این میان، دولت با تعرفه بستن به واردات به اندازهی بلوک ۵ برای خودش درآمدزایی کرده است. افزایش عرضه باعث میشود که اضافهرفاه تولیدکنندگان داخلی به اندازهی بلوکهای ۲ و ۳ افزایش یابد. اما اضافهرفاه مصرفکنندگان به اندازه بلوک ۱ کاهش مییابد. مجموع اضافه رفاه کل یا همان رفاه اقتصادی نیز به اندازهی بلوکهای ۴ و ۶ کاهش مییابد. بنابراین وضع تعرفه باعث افزایش رفاه دولت، افزایش رفاه تولیدکنندگان، کاهش رفاه مصرفکنندگان و مجموعاً کاهش رفاه اقتصادی کل جامعه میشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.