شما در حال خواندن درس هزینه فرصت یا Opportunity Cost از مجموعه‌ی مقدمه علم اقتصاد هستید.

هزینه فرصت یا Opportunity Cost چیست؟

«هزینه فرصت» یا «Opportunity Cost» به عنوان یکی از مفاهیم اقتصاد خرد، به اندازه‌ای پرکاربرد است که معمولاً در مباحث مقدماتی علم اقتصاد به دانشجویان معرفی می‌شود. بنابراین ما نیز در مجموعه‌ی «مقدمات علم اقتصاد»، این درس را به مفهوم هزینه فرصت اختصاص می‌دهیم.

به عنوان یک تعریف اولیه، «هزینه‌ فرصت» بیانگر منفعت بالقوه‌ای است که با انتخاب یک گزینه و کنار گذاشتن گزینه‌ یا گزینه‌های دیگر از دست می‌رود و این اصل اقتصادی را به یاد می‌آورد که هزینه‌ی هر چیز معادل منافعی است که برای داشتن آن کنار گذاشته می‌شوند.

تعریف بالا با وجود سادگی، چندان قابل درک نیست و به توضیحات بیشتری نیاز دارد. البته تا بدین جا روشن است که مفهوم هزینه فرصت در زمان تصمیم‌گیری و انتخاب یک گزینه از میان چند گزینه مطرح می‌شود. برای موشکافی بهتر این مفهوم، ابتدا فرض می‌‌کنیم که انتخاب فقط از میان دو گزینه صورت می‌گیرد و سپس حالت کامل‌تر آن با چند گزینه را در نظر می‌گیریم.

فرض کنید قرار است روزی ۸ ساعت را به خواندن درس‌های ریاضی و اقتصاد اختصاص دهیم. اگر خواندن هر صفحه اقتصاد به ۱۰ دقیقه و خواندن هر صفحه ریاضی به ۲۰ دقیقه زمان نیاز داشته باشد، تمام عبارات زیر درست هستند:

– هزینه فرصت خواندن هر صفحه ریاضی، معادل خواندن دو صفحه اقتصاد است.

– هزینه فرصت یک ساعت اقتصاد خواندن، معادل خواندن سه صفحه ریاضی است.

– هزینه فرصت یک روز اقتصاد خواندن، معادل خواندن دوازده صفحه ریاضی است.

آشکار است که چون می‌خواهیم زمان را به مطالعه‌ی یکی از درس‌های ریاضی و اقتصاد اختصاص دهیم، هر زمانی که به یکی از آن‌ها اختصاص می‌دهیم، باعث می‌شود که فرصت خواندن دیگری از دست برود. به عبارتی، چون یک منفعت برای به دست آوردن منفعتی دیگر از دست می‌رود، آن را هزینه می‌دانیم. به عنوان مثالی دیگر، اگر بخواهیم دو ساعت استراحت کنیم و بین دیدن فیلم و پیاده‌روی مردد باشیم، هزینه فرصت دو ساعت فیلم دیدن برابر با دو ساعت پیاده‌روی است.

نکته‌ی مهمی که باید توجه کنیم، این است که هزینه‌ فرصت صرفاً یک مفهوم اعتباری نیست، بلکه واقعاً یک هزینه است و در تصمیم‌‌گیری‌ها لحاظ می‌شود. به عنوان مثال، ممکن است یک پزشک مشهور علاوه بر مهارت در طبابت، رکورددار سرعت تایپ باشد. اگر پزشک بخواهد زمان کاری خود را بین «معالجه‌ی بیماران» و «تایپ کردن پرونده‌ها» تقسیم کند، هزینه فرصت «یک ساعت تایپ کردن» برابر با «ویزیت کردن چهار بیمار» است که زیاد به نظر می‌رسد. بنابراین، تایپ پرونده‌های خود را به شخص دیگری (مثل منشی) می‌سپارد و خود به طبابت مشغول می‌شود. به همین ترتیب، با این که هزینه فرصت «درس خواندن» برای اکثر دانشجویان زیاد نیست، اما برای یک ورزشکار حرفه‌ای که تمام وقت خود را در اردوهای آماده‌سازی می‌گذارند و درآمد بالایی دارد، قابل توجه است. به همین علت اکثر ورزشکاران در دوران اوج خود علاقه‌ای به تحصیل نشان نمی‌دهند.

زمانی که در تصمیم‌‌گیری بیش از دو گزینه وجود دارد، برای محاسبه‌ی هزینه فرصت باید گزینه‌ی انتخاب شده را کنار بگذاریم و از میان سایر گزینه‌ها، مناسب‌ترین گزینه از حیث منفعت را مبنا قرار دهیم. به عنوان مثال، اگر در شرایط قحطی، یک کشاورز از میان تولید سالیانه‌ی دو تن گندم، یک تن برنج و یک تن آووکادو، گندم را انتخاب کند، با توجه به شرایط قحطی احتمالاً برنج گزینه‌ی مناسب‌تری نسبت به آووکادو به حساب می‌آید. از این رو، هزینه فرصت دو تن گندم برابر با یک تن برنج است. طبیعتاً در این مثال، هزینه فرصت تولید گندم نمی‌تواند مجموع منافع حاصل از «تولید برنج و تولید آووکادو باشد»، چون فقط یکی از آن‌ها می‌تواند جایگزین تولید گندم باشد.

افراد مختلف، ممکن است معیارهای کاملاً متفاوتی برای محاسبه هزینه فرصت داشته باشند. به عنوان مثال، شاید شخصی هزینه فرصت خرید «هزار دلار» را برابر با خریدن همان مقدار «یورو» و شخص دیگری معادل خریدن همان مقدار «بیت‌کوین» بداند. در حقیقت، یکی از این افراد بهترین جایگزین «خریدن دلار» را «خریدن یورو» و دیگری «خریدن بیتکوین» می‌داند. از این رو نباید انتظار داشته باشیم که وقتی از هزینه فرصت خرید یک خودرو، درس خواندن، افزایش ظرفیت تولید یا طراحی محصول سؤال می‌شود، پاسخ‌های مشابهی ار سوی افراد مختلف داده شود.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *