تصمیم بنگاه اقتصادی برای تعطیل کردن یا ادامه فعالیت بر اساس هزینه

گاه بنگاه‌ها در موقعیتی قرار می‌گیرند که باید راجع به توقف تولید یا ادامه آن تصمیم‌گیری کنند. این تصمیم می‌تواند برای بازه‌ی زمانی کوتاه و موقتی، یا برای همیشه و دائمی باشد. مثلاً شاید مدیر رستوران تصمیم بگیرد که آن را برای دو ماه تعطیل کند یا شاید تصمیم بگیرد به کلی آن را تعطیل کند و برای همیشه از صنعت خارج شود. در این درس فرض می‌کنیم که بنگاه‌ها بر اساس هزینه تولید تصمیم‌گیری می‌کنند، محدوده‌ بحث‌مان نیز بازار رقابتی است. بر این اساس، می‌خواهیم ببینیم: تعطیلی موقت و دائمی بنگاه‌ها در چه شرایطی اتفاق می‌افتد؟

ارتباط میان تعطیلی موقت و دائم با هزینه‌های متغیر و ثابت

در حالتی که بنگاه موقتاً تعطیل می‌شود، هزینه‌های متغیر به صفر می‌رسند، اما هزینه‌های ثابت تغییر نمی‌کنند. دلیل این موضوع را باید در درس هزینه‌های ثابت و متغیر جست‌وجو کنیم. گفته بودیم: هزینه‌های ثابت ربطی به مقدار تولید ندارند، اما هزینه‌های متغیر به آن وابسته‌اند. پس وقتی بنگاه تعطیل می‌شود و مقدار تولید به صفر می‌رسد، تبعاً هزینه‌های متغیر نیز حذف می‌شوند اما هزینه‌های ثابت،‌ بدون تغییر می‌مانند. مثلاً فرض کنید: کارخانه‌ای برای دو روز تعطیل شده است. در این بازه‌ی زمانی، پول اجاره‌ و دستمزد ثابت کارگران باید پرداخت شود. اما چون تولید متوقف شده، هزینه‌هایی مثل قیمت مواد مصرفی به صفر می‌رسند.

در حالتی که بنگاه برای همیشه تعطیل می‌شود، علاوه بر هزینه‌های متغیر، هزینه‌های ثابت نیز به صفر می‌رسند. البته معمولاً خروج از بازاربه سرعت و در کوتاه مدت اتفاق نمی‌افتد و به برنامه‌ریزی بلند مدت نیاز دارد. مثلاً مدیران کارخانه باید تلاش کنند که حتی‌المقدور از موجودی‌ها به بهترین نحو استفاده کنند. شاید مجبور باشند تا پایان قرارداد اجاره و بعضی قراردادهای دیگر منتظر بمانند. در هر حال اگر بنگاه برای همیشه تعطیل شود، هزینه‌ی ثابت یا متغیر جدیدی به وجود نمی‌آید.

بنگاه در چه شرایطی از بازار خارج می‌شود؟

فرض ما این است که بنگاه‌های به دنبال کسب بیشترین سود هستند؛ پس اگر نتوانند در بازه‌ زمانی مورد نظرشان به سود مناسب دست یابند، از بازارخارج می‌شوند. به همین شکل، سرمایه‌گذاران ممکن است به واسطه‌ی سودآور نبودن یک طرح در بازه‌ی زمانی مورد نظرشان، از اجرای آن صرفنظر کنند.

برای محاسبه سود باید در بازه‌ زمانی مورد نظر، هزینه کل را از درآمد کل کسر کنیم. سود مثبت زمانی حاصل می‌شود که درآمد کل از هزینه‌ کل بیشتر باشد. پس نقطه تعطیلی بنگاه را می‌توانیم به شکل زیر نشان دهیم.

شرط خروج بنگاه از بازار

فرض کنید متوجه شده‌ایم که با راه‌اندازی کارخانه، بعد از چهار سال و صرف ۲۰۰ میلیون تومان، مجموعاً ۱۸۰ میلیون تومان درآمد خواهیم داشت. در این حالت بدیهی است که انتظارات‌مان در بازه‌ چهار ساله محقق نمی‌شود. پس بهتر است از همان اول در این صنعت وارد نشویم یا حدأقل در مورد بازه‌ زمانی مورد نظر تجدید نظر کنیم.

عبارت ریاضی بالا را می‌توانیم با کمی تغییر، به شکل دیگری تبدیل کنیم که آن هم مفید است. می‌دانیم که اگر طرفین نامساوی بر مقداری ثابت تقسیم شوند، خللی در صحت آن وارد نمی‌شود. بر این اساس، طرفین نامساوی را بر مقدار محصول تولید شده (Q) تقسیم می‌کنیم. در سمت راست نامساوی، اگر مجموع هزینه‌ها را بر تعداد محصولات تقسیم کنیم، هزینه‌ی متوسط به دست می‌آید. در سمت چپ نامساوی، اگر مجموع دریافتی‌ها را بر تعداد محصولات تولید شده تقسیم کنیم، درآمد حاصل از فروش هر واحد محصول به دست می‌آید.

در بازارهای رقابتی، بنگاه‌ها قیمت‌پذیر هستند. بنابراین درآمد حاصل از فروش هر واحد از محصول، قیمت آن در بازار است. اگر بنگاه بخواهد محصولاتش را گران‌تر از قیمت بازار بفروشد، کسی خرید نمی‌کند. ارزان‌فروشی هم منطقی نیست، زیرا می‌تواند تمام محصولاتش را به قیمت بازار بفروشد و سود بیشتری به دست آورد.

مطابق این نامساوی: اگر هزینه‌ی تولید هر واحد محصول برای کارخانه‌ای ۱۰۰۰ تومان تمام شود و قیمت آن در بازار ۸۰۰ تومان باشد، حضور آن کارخانه در صنعت توجیه‌پذیر به نظر نمی‌رسد.

بنگاه در چه شرایطی به طور موقت تعطیل می‌شود؟

تعطیلی موقت، تصمیمی برای کوتاه‌مدت است. در این بازه‌ی زمانی، چاره‌ای جز پرداخت هزینه‌های ثابت نیست. یعنی چه بنگاه به فعالیت خود ادامه دهد و چه تعطیل شود، در هر حال باید هزینه‌های ثابت را بپردازد. پس هزینه‌های ثابت را کنار می‌گذاریم و صرفاً هزینه‌های متغیر را در نظر می‌گیریم. در این بازه‌ی زمانی، اگر مجموع هزینه‌های متغیر بیشتر از مجموع دریافتی باشد، تعطیلی موقت بنگاه توجیه‌پذیر به نظر می‌رسد.

نقطه تعطیلی بنگاه

فرض کنید مجموع هزینه‌های ثابت یک کارخانه ۲۰ میلیون تومان در ماه باشد. این کارخانه در هر ماه ۱۰۰۰ واحد محصول تولید می‌کند و ۵۰ میلیون تومان هزینه‌ی متغیر می‌پردازد. اگر درآمد حاصل از فروش این محصولات برابر ۶۰ میلیون تومان باشد، تعطیلی موقت کارخانه غیرمنطقی است. اگر بنگاه موقتاً تعطیل شود، فقط باید هزینه‌های ثابت را بپردازد که مجموعاً ۲۰ میلیون تومان است و درآمدی نخواهد داشت. اما وقتی بنگاه به فعالیت خود ادامه می‌دهد، مجموعاً ۷۰ میلیون هزینه می‌دهد و ۶۰ میلیون تومان سود به دست می‌آورد، یعنی مجموعاً ۱۰ میلیون ضرر می‌کند که کم‌تر از ۲۰ میلیون است. این حالت منطقی‌تر به نظر می‌رسد.

حال اگر یک بازه‌ی زمانی بلند مدت را در نظر بگیریم، باید هزینه‌های ثابت را هم لحاظ کنیم. خروج از صنعت باعث می‌شود که هیچ هزینه‌ای تحمیل نشود. این کارخانه در هر ماه مجموعاً ۷۰ میلیون هزینه می‌کند و ۶۰ میلیون سود می‌‌برد، بنابراین خروج آن از صنعت منطقی‌تر است.

ناگفته نماند که در این درس موضوع صحبت‌مان به «تعطیل کردن» یا «تعطیل نکردن» منحصر است، وگرنه راهکارهای دیگری نیز برای جلوگیری از ضرر وجود دارد. مثلاً شاید بتوانیم با تغییر ظرفیت تولید، شرایطی را رقم بزنیم که به کسب سود منتهی شود. خیلی وقت‌ها با افزایش ظرفیت تولید، هزینه‌های ثابت سرشکن می‌شود و سود بیشتری به دست می‌آید. این موضوع را در درس صرفه‌جویی به مقیاس توضیح دادیم.

اگر طرفین نامساوی بالا را در مقدار محصول تقسیم کنیم، از تقسیم مجموع هزینه‌های متغیر بر تعداد محصول، هزینه‌ متوسط متغیر به دست می‌آید. همچنین از تقسیم درآمد بر مقدار محصول، درآمد حاصل از فروش هر واحد محصول به دست می‌آید که در بازار رقابتی، همان قیمت محصول در بازار است.

شما درس 2 را مطالعه کردید. درس‌های مجموعه «رفتار بنگاه‌ها» به ترتیب عبارتند از:
درس 1: تصمیم راجع به ظرفیت تولید در بازار رقابتی
درس 2: تصمیم راجع به تعطیلی بنگاه‌ها در بازار رقابتی
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید