شما در حال خواندن درس شخص حقیقی و شخص حقوقی از مجموعهی حقوق شرکتهای تجاری هستید.
همهی ما بارها در مواقعی مثل افتتاح حساب بانکی، اخذ مجوز یا تشکیل پروندهی مالیاتی با این سؤال روبهرو شدهایم که شخص حقیقی هستید یا نماینده شخص حقوقی؟ موضوع این است که خیلی وقتها، مقررات حاکم بر اشخاص حقیقی و حقوقی فرق میکنند. به عنوان یک فرمول ساده میتوان گفت که همهی انسانها اشخاص حقیقی هستند، اما در مباحث حقوقی برای بعضی از نهادهای دیگر نیز شخصیت قائل میشوند که در این صورت به آنها شخص حقوقی میگوییم. مثلاً شرکتها و مؤسسات انسان نیستند، اما مطابق قانون شخصیت مستقلی دارند و به همین علت شخص حقوقی هستند. در این درس ابتدا بررسی میکنیم که از لحاظ حقوقی، منظور از «شخص» چیست. سپس توضیح میدهیم که منظور از شخص حقیقی و شخص حقوقی چیست و هر کدام از آنها چه زمانی به وجود میآیند.
منظور از شخص چیست؟
گاه در مکالماتمان میگوییم که: «فلان شخص حق دارد دستمزد بگیرد، ازدواج کند یا به مدرسه برود». گاهی هم میگوییم: «فلان شخص باید پاسخگوی مشتریان باشد یا خسارتی را که زده جبران کند». اگر از مصادیق فاصله بگیریم و کلّی نگاه کنیم، خیلی اوقات برای یک موجود، حقی قائل میشویم یا انتظار داریم تکلیف یا تعهدی را به عهده بگیرد. گاهی این موجود یک انسان زنده است، مثلاً میگوییم: «مادر باید مراقب فرزندانش باشد». گاهی این موجود انسان نیست، مثلاً میگوییم: «فلان شرکت یا فلان بانک باید تعهدات خود را در قبال مشتریان انجام دهد».
اکثر حقوقدانها عقیده دارند که «شخص» موجودی دارای حق و تکلیف است. یعنی هر موجودی که بتوانیم برای آن حقی قائل باشیم -مثل این که حق مراجعه به دادگاه داشته باشد یا حق دریافت دستمزد داشته باشد- و بتوانیم برای آن تکلیف قائل باشیم -مثل این که مکلف به پرداخت دستمزد دیگران یا انجام تعهدات خود باشد- یک شخص است.
امروزه بسیاری از ما حیوانات خانگی داریم. خیلی از ما باور داریم که حیوانات، حقوقی دارند که باید رعایت شود. مثلاً نباید حیوانات را آزار داد یا آنها را بیجهت شکار کرد. همانطور که گفتیم، شخص موجودی است که بتوانیم برای آن حق و تکلیف قائل شویم. در این جا به نظر میرسد که حیوانات موجوداتی هستند که حقوقی دارند و باید به حقوق آنها احترام گذاشته شود. اما آیا میتوانیم برای حیوانات تکلیف متصور شویم؟ به نظر میرسد که پاسخ منفی است، زیرا حیوان موجود باشعوری نیست که او را متعهد به انجام کاری بدانیم. اگر هم انتظار داریم که مثلاً یک حیوان خانگی به دیگران حمله نکند، این انتظار از صاحب حیوان است که کنترل مناسبی روی آن داشته باشد، نه این که خود حیوان را مکلف و متعهد بدانیم.
در این میان، حتی اگر فرض کنیم که حیوانات دارای حق یا تکلیف هستند، باز هم از نظر حقوقی «شخص» محسوب نمیشوند، زیرا قانون کشورمان شخصیت حیوانات را به رسمیت نشناخته است. به عبارت دیگر، چون در مباحث حقوقی باید قانون را مبنا قرار دهیم، مصادیق «شخص» نیز باید توسط قانون تعیین شود. پس اگر از نظر ما موجودی دارای حق و تکلیف و شخصیت باشد، اما قانون آن را به رسمیت نشناسد، حدأقل در مباحث حقوقی نمیتوانیم آن را شخص به شمار آوریم. به همین علت است که در ایران، اگر سگی ما را گاز بگیرد یا گربهای وسایلمان را بشکند، نمیتوانیم علیه سگ یا گربه دادخواست طرح کنیم (بلکه باید علیه صاحب حیوان یا کسی که مسئول نگهداری آن بوده طرح دعوی کنیم). همچنین اگر اعتقاد داشته باشیم که هوش مصنوعی، موجودی با شعور است و میتواند صاحب حق و تکلیف باشد، تا وقتی این موضوع در قانون به رسمیت شناخته نشود، اثر حقوقی ندارد.
همهی اشخاص یا حقیقی و یا حقوقی هستند، یعنی نمیتوانیم شخصی را تصور کنیم که یکی از این دو نباشد. بنابراین در ادامه، این دو مورد را به تفکیک بررسی میکنیم تا تکلیفمان با واژهی «شخص» روشن شود.
شخص حقیقی
به هر انسان زنده، شخص حقیقی یا شخص طبیعی میگویند. مثلاً علی، کاظم و بهرام سه انسان و سه شخص حقیقی هستند. مطابق قانون کشورمان، شخص حقیقی از لحظهی تولد به وجود میآید و تا زمانی که زنده است پابرجا میماند. مثلاً فرزندی که هنوز به دنیا نیامده است، شخص حقیقی نیست یا اگر کسی فوت کند، دیگر او را شخص حقیقی -و به طور کلّی شخص- نمیدانیم. در مورد جنین که هنوز متولد نشده است، حقوق کشورمان آن را یک شخص مستقل به حساب نمیآورد. البته جنین میتواند از بعضی حقوق برخوردار شود، مثلاً جنین ارث میبرد یا میتوان به نفع او وصیت کرد (البته به شرطی که نطفه منعقد شده باشد)، اما همهی این موارد به شرطی است که زنده متولد شود.
شخص حقوقی
عموماً وقتی از شخص حقوقی سخن میگوییم، منظورمان مجموعهای از اشخاص حقیقی هستند که شخصیت مستقل و جدیدی ایجاد کردهاند. این تعبیر بسیار ناقص و اجمالی است، اما فعلاً برای درک بهتر مفهوم شخص حقوقی به آن بسنده میکنیم و چند مثال میزنیم تا مستقل بودن شخص حقوقی از حقیقی را بهتر درک کنیم.
فرض کنید نوید و سارا با هم شرکت مسئولیت محدود به اسم الف تشکیل میدهند. شرکت الف یک شخصیت حقوقی است و با این که وجود خود را مدیون نوید و سارا است، شخصیتی مستقل دارد. وقتی میگوییم شرکت الف مستقل است، منظور این نیست که به کلّی ارتباطی میان آن و مؤسسان وجود ندارد. بیتردید نوید و سارا در ادارهی شرکت و برنامههای آن نقش دارند و موفقیت شرکت وابسته به تصمیمها و عملکرد آنها است. با این وجود همانطور که گفتیم، شخص موجودی دارای «حق» و «تکلیف» است و استقلال شرکت نیز عموماً در ارتباط با حقوق و تکالیف مربوط به شرکت است.
اگر شرکت الف بدهکار شود، بدهی آن از دارایی شرکت پرداخت میشود و کسی نمیتواند حسابهای شخصی نوید و سارا را توقیف کند. شاید سرمایهی شرکت الف صد میلیون تومان باشد که ۱۰ میلیون را نوید و ۹۰ میلیون را سارا به حساب شرکت ریخته است. اگر شرکت بدهی یک میلیاردی داشته باشد، طلبکاران میتوانند مطالبات خود را از سرمایه و سایر اموال شرکت وصول کنند، اما نمیتوانند به نوید یا سارا مراجعه کرده و مابقی طلب خود را از آنها بخواهند. زیرا شرکت الف مستقل از نوید و سارا است و نمیتوان اموال شخصی این دو نفر را در ازای مسئولیتهای شرکت الف که شخص دیگری است، توقیف کرد.
به عنوان مثال دوم، فرض کنید که شرکت الف مجوز احداث کارخانه گرفته است. در این میان، بین نوید و سارا اختلاف به وجود میآید و نوید تصمیم میگیرد به تنهایی کارخانه را احداث کند. با این حال نوید نمیتواند از مجوز شرکت الف برای احداث کارخانه استفاده کند، بلکه باید شخصاً و به نام خودش مجوز بگیرد. به عبارت دیگر، جواز برای شرکت الف تأسیس شده که شخصیتی مستقل است و دیگران، حتی نوید و سارا، نمیتوانند به طور شخصی از آن استفاده کنند.
به عنوان مثال سوم، فرض کنید که شخصی از شرکت الف طلب دارد و به دادگاه مراجعه میکند. طلبکار نمیتواند در دادخواست خود، مستقیماً نوید یا سارا را طرف دعوا اعلام کند. طرف حساب شرکت الف است و دادخواست باید علیه شرکت الف تنظیم شود. در فرم دادخواست، اقامتگاه طرف دعوا نیز باید وارد شود. طلبکار نمیتواند آدرس منزل سارا یا نوید را به عنوان اقامتگاه وارد کند، چون شرکت الف شخصیت مستقلی است و اقامتگاه -یا همان آدرس- دیگری دارد.
به عنوان مثال چهارم، فرض کنید شخصی از خدمات شرکت الف استفاده کرده است، اما مبلغ را به حساب شخصی سارا واریز میکند. در این حالت شرکت الف میتواند مدعی باشد که چرا هنوز مبلغ به حساب آن واریز نشده است. به عبارتی، شرکت الف شخصیتی مستقل از سارا دارد و حساب بانکی آن هم جدا است. بنابراین کسی که مبلغ را به حساب سارا ریخته -با این فرض که بدون هماهنگی بوده- هنوز حساب خود با شرکت الف را صاف نکرده و به آن بدهکار است.
حالا که دانستیم شخصیت حقوقی علیالقاعده مستقل از مؤسسان آن است، برای تعریف دقیقتر شخصیت حقوقی میتوانیم به کتاب اشخاص و محجورین به نوشتهی حسین صفایی و مرتضی قاسمزاده مراجعه کنیم. این کتاب در تعریف شخصیت حقوقی نوشته است: «شخص حقوقی هنگامی پدید میآید که دستهای از افراد که دارای منافع و فعالیت مشترک هستند یا پارهای از اموال که به اهداف خاصی اختصاص داده شدهاند در کنار هم قرار بگیرند و قانون آنها را طرف حق و تکلیف بشناسد و برای آنها شخصیت مستقلی قائل شود».
همانطور که گفتیم، شخص یا حقیقی است یا حقوقی. ضمن این که مطابق تعریف بالا، شخص حقوقی باید در قانون به رسمیت شناخته شده باشد، وگرنه بنا به سلایق شخصی نمیتوانیم هر موجودی را شخص بدانیم. با این اوصاف میتوان گفت اگر شخصیتی در قانون به رسمیت شناخته شده و شخص حقیقی -یک فرد انسانی- نباشد، حتماً یک شخصیت حقوقی است. دولت، وزارتخانهها، سازمانهای دولتی، شهرداریها، فدراسیونهای ورزشی، کمیتهی امداد، بنیاد مستضعفان، هلال احمر، شرکتهای تجاری، سازمانهای مردمنهاد، صندوقهای سرمایهگذاری، مؤسسات آموزشی و انجمنهای خیریه، مثالهایی از اشخاص حقوقی هستند.
نکتهی تکمیلی: مطابق تعریفی که ارائه کردیم، شخصیت حقوقی ممکن است از کنار هم قرار گرفتن «دستهای از افراد» یا کنار هم قرار گرفتن «پارهای از اموال» به وجود بیاید. ناظر بر مثالهایی که ارائه کردیم، کنار هم قرار گرفتن «دستهای از افراد» برای شکلگیری شخصیت حقوقی کاملاً ملموس و قابل درک است. اما آیا میتوانیم حالتی را تصور کنیم که شخصیت حقوقی به واسطهی اموال -نه اشخاص- ایجاد شود؟ پاسخ مثبت است. همانطور که گفتیم، قانون است که تعیین میکند چه چیزهایی و تحت چه شرایطی «شخص» محسوب شوند. در قانون مدنی کشورمان، اموال موقوفه شخص حقوقی به حساب میآیند. مثلاً اگر شخصی، خانهی خود را وقف کند، آن خانه علاوه بر این که از مالکیت وی خارج میشود، یک شخصیت حقوقی مستقل مییابد. مثال دیگر این است که بعضی حقوقدانها اعتقاد دارند که ترکه تا قبل از تقسیم میان وراث، شخصیت حقوقی دارد.
آخرین موضوعی که باید بررسی کنیم، زمان تشکیل یا ایجاد شخص حقوقی است. در مورد شخص حقیقی گفتیم که با تولد شروع میشود، اما یک شخصیت حقوقی از چه زمانی به وجود میآید؟ پاسخ این سؤال حسب این که شخص حقوقی مورد نظرمان چه باشد متفاوت است.
در مورد تشکیلات و مؤسسات غیرتجاری، مثل مؤسسات خیریه یا شرکتهای غیرتجاری، بنا به تصریح مادهی ۵۸۴ قانون تجارت، شخصیت حقوقی زمانی به وجود میآید که آن نهاد در «ادارهی ثبت شرکتها» ثبت شود. بنابراین یک شرکت غیرتجاری تا وقتی که ثبت نشده باشد، شخصیت حقوقی ندارد. مثلاً اگر نوید و ندا بدون این که شرکتی ثبت کرده باشند، دفتری اجاره و فعالیت غیرتجاری خود را شروع کنند، هنوز هیچ شخصیت حقوقی مستقلی به وجود نیامده است.
در مورد مؤسسات و تشکیلات دولتی، مثل وزارتخانهها و شهرداری و شرکتهای دولتی، بنا به تصریح مادهی ۵۸۷ قانون تجارت، شخصیت حقوقی به محض ایجاد شرکت به وجود میآید و منوط به ثبت در ادارهی ثبت شرکتها نیست.
در مورد شرکتهای تجاری، با توجه به این که قانون تجارت زمان ایجاد شخصیت حقوقی را مشخص نکرده است، اختلاف نظر وجود دارد. بعضی عقیده دارند که شخصیت حقوقی این شرکتها هم مثل شرکتهای غیرتجاری از زمانی به وجود میآید که ثبت شوند. بعضی دیگر اعتقاد دارند که شخصیت حقوقی شرکتهای تجاری از همان زمان که شرکت تشکیل میشود به وجود میآید و منوط به ثبت شرکت نیست. این موضوع را در درسهای دیگر با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.