شما در برگه راهنمای مجموعه مدل کسب و کار هستید.
چرا باید مجموعه مدل کسب و کار را بخوانیم؟
کارگاهها و کارخانجات نوعی کسبوکار هستند، برای همین وقتی میتوانیم در مورد آنها برنامهریزی کنیم که با بعضی مفاهیم اساسی در ارتباط با کسبوکار آشنا باشیم. مدل کسبوکار، تصویری از کسبوکار است که مهمترین ویژگیهای آن را نشان میدهد. برای همین یکی از راههای آشنایی با مفاهیم و ملاحظات ضروری کسبوکارها، مطالعهی مدلهایی است که در موردشان ارائه شده است. در این مجموعه، یکی از مشهورترین مدلهای کسب و کار را همراه با بعضی مباحث منتخب آموزش خواهیم داد.
پیشنیاز مطالعه مجموعه مدل کسب و کار چیست؟
یادگیری این مجموعه پیشنیاز ندارد، اما توصیه میکنیم ابتدا درس کسبوکار، کارآفرینی و اشتغالزایی از مجموعه مفاهیم اولیه تولید را بخوانید.
مدیر یک کسبوکار ممکن است کارآفرین نباشد. یک کارآفرین ممکن است اشتغالزایی نکند. یک کسبوکار ممکن است استارتاپ نباشد. آیا مفهوم این واژگان پرکاربرد را میدانیم؟ حتی بسیاری از سیاستمداران، اساتید دانشگاه و مشاوران، این مفاهیم را به جای هم استفاده میکنند. اشتباه در معنای این مفاهیم فقط یک خطای کلامی نیست، بلکه میتواند مطالعات تخصصی ما را به چالش بکشد. برای مثال وقتی از سختیهای کارآفرینی صحبت میکنیم، بسیاری از آنها ارتباطی با سختیهای اداره یک کسبوکار ندارد. ضمن این که کتابهای زیادی در مورد استارتاپها عرضه شده است که شاید مطالب آنها ارتباطی با مدیریت کسبوکار مورد علاقهمان نداشته باشد. در این درس راجع به مفهوم این واژگان و تفاوت آنها توضیح خواهیم داد.
بسیار شنیدهایم که بعضی کسبوکارها را بزرگ و بعضی دیگر را کوچک میشمارند. خیلی از صاحبان کسبوکار در صدد بزرگتر کردن کسبوکار خود هستند. بعضی مدیران علت شکست خود را این میدانند که زود هنگام، کسبوکار کوچک خود را بزرگ کردهاند. بعضی عقیده دارند که کارهای تولیدی باید با مقیاس بزرگ شروع شوند تا قدرت رقابت داشته باشند. اما گذشته از این تعابیر، منظور از بزرگ بودن یک کسبوکار چیست؟ چه معیارهایی برای بزرگ یا کوچک دانستن سازمانها وجود دارد؟ آیا خوب است که به فکر بزرگ کردن کسبوکار خود باشیم، یا بهتر است آن را کوچک نگه داریم؟ در این درس به بخش مهمی از این سوالات پاسخ خواهیم داد.
مدل (Model) چیزی است که بیانگر بعضی مشخصات و ویژگیهای یک چیز دیگر باشد. مدل کسبوکار (Business Model) هم به چیزی گفته میشود که بعضی از ویژگیهای کسبوکار را نمایش دهد یا توصیف کند. روشهای مختلفی برای مدلسازی وجود دارد.یکی از روشهای مشهور برای ایجاد مدل کسبوکار را الکساندر استروالدر با کمک استاد خود ایو پیگنیور در کتاب Business Model Generation ارائه کرده است. در این درس، این مدل و نحوه پیادهسازی آن را توضیح خواهیم داد.
ارزشهای پیشنهادی باید از نگاه مشتریان ارزشمند باشد. پس باید پرسید: ارزش از نگاه مشتریان چیست و چگونه آن را اندازهگیری میکنند؟ ارزش از نگاه مشتری را میتوانیم تفاوت میان «آوردههای کسبوکار» و «هزینههای دستیابی به آنها» برای مشتری بدانیم. هر چه این تفاوت بیشتر باشد، مشتری ارزش بیشتری برای محصول یا خدمت قائل میشود. ضمن این که رفتار خرید مشتری، تا حد زیادی متأثر از شیوه ارزشگذاری است. برای مثال: آب معدنی مزایایی زیادی دارد. اما اگر قیمت آن بالا باشد، خیلی از افراد حاضر به خرید نیستند؛ چون فکر میکنند مزایای داشتن آن کمتر از هزینهای است که میپردازند.
ما چیزهای زیادی را ارزشمند میدانیم، اما نمیتوانیم یا نمیخواهیم آنها را خریداری کنیم. برای مثال شاید بدانیم که فلان خودرو ارزشمند است؛ اما پول کافی برای تهیه آن نداشته باشیم یا ترجیح دهیم که پولمان را برای امر مهمتری هزینه کنیم. منابع ما محدودند و برای رفع تمام نیازها و خواستههایمان کافی نیستند. بنابراین چارهای نداریم جز این که منابع محدود خود را صرف نیازهای مهمتر کنیم. در این درس توضیح خواهیم داد که چرا ارزشهای پیشنهادی کسبوکار باید متناسب با نیازهای مشتریان باشند.
اگر در صدد یافتن یک چهارچوب شفافتر برای طراحی ارزشهای پیشنهادی باشیم، مناسب است از مدلهایی استفاده کنیم که بدین منظور ارائه شدهاند. یکی از این مدلها را استروالدر، پیگنیر و اسمیت در کتاب Value Proposition Design معرفی کردهاند. استروالدر و پیگنیر همان نویسندگان کتاب Business Model Generation و ابداعکنندگان بوم مدل کسبوکار هستند. در واقع آنها مدل طراحی ارزش را برای تکمیل مدل قبلی خود ارائه کردهاند. در این درس، مدل پیشنهادی این نویسندگان برای طراحی ارزشهای پیشنهادی را توضیح خواهیم داد.
با بررسی کسبوکارها متوجه میشویم که ویژگیها، روشها و مکانیزمهایی در آنها هست که میتوانیم به عنوان الگو (Pattern) برداریم و در کسبوکارهای دیگر استفاده کنیم. معمولاً وقتی در منابع از الگوهای مدل کسبوکار سخن میگویند، منظورشان راهکارهایی است که در چندین کسبوکار به شکل مشابه تکرار شده و بنا به کارکرد مفیدشان به شهرت رسیدهاند. در این درس، تعدادی از الگوهای شناختهشده و رایج را بررسی خواهیم کرد.
چرخه عمر یا چرخه زندگی کسب و کار به مجموعه مراحلی گفته میشود که یک کسب و کار از آغاز تا نابودی میپیماید. کسبوکار در هر مرحله از زندگی با شرایط و چالشهای متفاوتی روبهرو میشود که کنترل و حل آنها به ملاحظات خاص نیاز دارد. بنابراین برای تنظیم مدل کسب و کار، باید بدانیم که کدام مرحله از زندگی کسب و کار را در نظر داریم. اما این مراحل چه هستند؟ برای پاسخ به این سوال میتوانیم از نظرات و مدلهای متفاوتی استفاده کنیم. در این درس با یکی از مدلهای شناخته شده و رایج آشنا خواهید شد.
ماتریس SWOT یک ابزار تحلیلی برای برنامهریزی و مدیریت استراتژیک است که به کمک آن میتوانیم نقاط قوت و ضعف یک سیستم را در کنار فرصتها و تهدیدهای خارجی گذاشته و به راهکارهایی برای حل مساله برسیم. دلیل این که یکی از درسهای مجموعه مدل کسبوکار را به تکنیک SWOT اختصاص دادیم، امکان استفاده از آن برای تنظیم بهتر مدل کسبوکار است.