شما در حال خواندن درس هزینه کل، هزینه متوسط و هزینه نهایی از مجموعهی هزینههای تولید هستید.
در این درس با هزینه کل (Total Cost)، هزینه نهایی (Marginal Cost) و هزینه متوسط (Average Cost) شامل هزینه متوسط: نهایی، ثابت و متغیر آشنا میشوید. همچنین از آن جا که هدف بزرگترمان آشنایی با هزینههای تولید است، نمودار هزینه-مقدار را به طور جداگانه برای هر کدام ترسیم خواهیم کرد. گفتنی است برای یادگیری مطالب این درس باید قبلاً با مفهوم هزینه آشنا شده باشید.
هزینه کل
هزینه کل (Total Cost) نشان میدهد که برای تولید یک مقدار مشخص از کالا یا خدمات در یک بازه زمانی معین، چقدر پول باید پرداخت شود. برای محاسبه هزینه کل: هزینههای ثابت و هزینههای متغیر در یک بازه زمانی مشخص را با هم جمع میکنیم. مثلاً اگر در دو هفتهی اخیر، مجموع هزینههای ثابت برابر بیست میلیون تومان و مجموع هزینههای متغیر برابر چهار میلیون تومان باشد، هزینه کل برابر ۲۴ میلیون تومان به دست میآید.
معمولاً در تئوری، نمودار هزینه کل نسبت به مقدار تولید را شبیه زیر نشان میدهند. مطابق این نمودار، اولین هزینههایی که برای افزایش تولید میپردازیم، نسبت به هزینههای آتی، مقدار تولید را با نرخ بیشتری افزایش میدهند. اما هر چقدر بیشتر هزینه میکنیم، مقدار تولید با نرخ نسبتاً کمتریافزایش مییابد. مثلاً فرض کنید که یک کارگر جدید استخدام میکنیم و با حضور او میزان تولید ۵% افزایش مییابد. سپس کارگر دیگری استخدام میکنیم، اما این بار ظرفیت تولید ۴% افزایش مییابد. بدین ترتیب هر بار که کارگر جدیدی را استخدام میکنیم، ظرفیت تولید زیاد میشود اما مقدار آن کمتر از دفعات قبل است. علت این است که با زیادتر شدن کارگران، مدیریت آنها دشوارتر میشود و زیرساختها جوابگوی تعداد زیادشان نخواهند بود، پس راندمان سیستم کاهش مییابد.
اما اگر بخواهیم نمودار بالا به واقعیت نزدیکتر باشد، باید بدانیم که لزوماً از ابتدا نرخ افزایش تولید کاهش نمییابد. بلکه اتفاقاً شاید استخدام دومین کارگر (یا هر سرمایهگذاری جدید) بیش از استخدام اولین کارگر مؤثر واقع شود، یعنی تا مدتی شاهد صعودی بودن شیب نمودار باشیم اما از جایی به بعد، شیب نمودار نزولی شود. پس خیلی وقتها نمودار شبیه زیر است.
هزینه متوسط کل، هزینه متوسط ثابت و هزینه متوسط متغیر
هزینه متوسط (Average Cost) را «هزینه متوسط کل» یا «هزینه واحد» نیز مینامند. برای محاسبه هزینه متوسط: «هزینه کل» را بر «مقدار محصول تولید شده در واحد زمان» تقسیم میکنیم. مثلاً اگر در هر ساعت، هزینه کل برابر ۱۰۰ تومان و مقدار تولید برابر چهار واحد باشد، هزینه متوسط برای تولید هر واحد محصول ۲۵ تومان است.
روش دیگری هم برای محاسبه هزینه متوسط وجود دارد. بالاتر گفتیم که هزینه کل از جمع هزینههای ثابت و متغیر به دست میآید. اگر هزینههای ثابت را بر مقدار محصول تقسیم کنیم، هزینه متوسط ثابت (Average Fixed Cost) محاسبه میشود. اگر هزینههای متغیر را بر مقدار محصول تقسیم کنیم، هزینه متوسط متغیر (Average Variable Cost) محاسبه میشود. اگر هزینه متوسط ثابت را با هزینه متوسط متغیر جمع کنیم، هزینه متوسط به دست میآید.
میدانیم که هزینههای متغیر با افزایش مقدار تولید، افزایش مییابند. بدین جهت در تصویر زیر میبینیم که هر چه میزان تولید بیشتر میشود، هزینه متغیر برای تولید هر واحد محصول افزایش میباید. نکته دیگر این است که با افزایش مقدار تولید، هزینه ثابت برای تولید هر واحد از محصول کاهش مییابد. فرض کنید کارگاهی را با قیمت ماهی ۱۰ میلیون تومان اجاره کردهایم. قیمت اجاره ربطی به مقدار تولید ندارد و در هر حال ثابت میماند. اگر ماهیانه دو واحد محصول تولید کنیم، سهم هر محصول از اجاره پنج میلیون تومان است. اما اگر بیست واحد تولید کنیم، سهم هر واحد پنجاه هزار تومان خواهد بود. پس هر چه مقدار تولید بیشتر باشد، هزینههای ثابت صرف شده برای تولید هر واحد محصول کاهش مییابد.
در نمودار بالا هزینه متوسط کل تا جایی نزولی و از جایی به بعد صعودی است. اصطلاحاً نقطهای که هزینه متوسط کل به حدأقل میرسد را مقیاس کارایی (Efficient Scale) مینامند. به عبارت دیگر، مقیاس کارایی به این سؤال پاسخ میدهد که: محصول در چه مقداری تولید شود تا هزینهی تولید هر واحد از محصول به حدأقل برسد؟
هزینه نهایی
هزینه نهایی (Marginal Cost) بهایی است که برای تولید یک واحد اضافه از کالا یا خدمت باید پرداخته شود. مثلاً کارخانهای که روزای ۴ واحد کالا تولید میکند، برای تولید ۵ واحد کالا باید هزینهای بپردازد که همان هزینه نهایی است.
معمولاً هزینه نهایی را به شکل نمودار زیر نشان میدهند. هر چه مقدار تولید بیشتر شود، هزینه نهایی افزایش مییابد. علت این است که واحد تولیدی اوایل میتواند با تغییرات جزئی، ظرفیت تولید را افزایش داد. مثلاً شاید بتواند با افزایش ساعت کار، مقدار تولید را ۲۰% افزایش دهد. پس اوایل، هزینهی تولید یک واحد بیشتر از محصول زیاد نیست. اما وقتی ساعات کار به حدأکثر رسید و تمام راهکارهای ساده به کار گرفته شدند، افزایش مقدار تولید به تغییرات اساسی و گران نیاز خواهد داشت. مثلاً شاید به تجهیزات جدید و فضای بزرگتر نیاز باشد. بدین ترتیب، هزینه نهایی نیز افزایش مییابد.
اگر بخواهیم یک نمودار واقعیتر داشته باشیم، لزوماً هزینه نهایی از همان ابتدا روند افزایش ندارد. بلکه شاید اوایل با افزایش ظرفیت تولید، هزینه نهایی کاهش یابد. مثلاً فرض کنید که یک کارخانه روزی ۵ واحد تولید میکند، اما ظرفیت خالی تجهیزات اجازه میدهد که یک کارگر دیگر استخدام کند. همکاری با کارگر جدید، هزینه دارد. بنابراین افزایش ظرفیت تولید از ۵ واحد به ۶ واحد هزینهی نسبتاً زیادی دارد. اما اگر بخواهیم ظرفیت تولید را به ۷ واحد افزایش دهیم، کارگر از قبل استخدام شده و هزینهای بابت آن پرداخت نمیشود. بنابراین هزینهی افزایش ظرفیت از ۶ به ۷ واحد کمتر از هزینه افزایش ظرفیت از ۵ به ۶ واحد است. اما این رویه نمیتواند تا همیشه ادامه داشته باشد و به جایی میرسیم که با تولید هر واحد اضافه از محصول، هزینهی نهایی بیش از قبل افزایش مییابد.
شما درس 2 را مطالعه کردید. درسهای مجموعه «هزینههای تولید» به ترتیب عبارتند از: |
---|
درس 1: هزینه چیست و چه ارتباطی با درآمد و سود دارد؟ |
درس 2: هزینه فرصت |
درس 3: هزینههای ثابت و متغیر |
درس 4: هزینه کل، هزینه متوسط و هزینه نهایی |
درس 5: هزینه سرمایه |
درس 6: صرفه جویی به مقیاس |
باسلام و درود
بسیار خوب و کاربردی