شما در حال خواندن درس ارتباط ارزشها با نیازهای مشتریان هستید. این درس از مجموعه مدل کسبوکار است.
در درسهای گذشته توضیح دادیم که مشتریان وقتی برای تهیه یک محصول یا خدمت اقدام میکنند که آن را ارزشمند بدانند. اما این نکته ناگفته ماند که: ارزش محصول نزد مشتریان، تنها عامل موثر در شکلگیری تقاضا نیست. ما چیزهای زیادی را ارزشمند میدانیم، اما نمیتوانیم یا نمیخواهیم آنها را خریداری کنیم. برای مثال شاید بدانیم که فلان خودرو ارزشمند است؛ اما پول کافی برای تهیه آن نداشته باشیم یا ترجیح دهیم که پولمان را برای امر مهمتری هزینه کنیم.
منابع ما محدودند و برای رفع تمام نیازها و خواستههایمان کافی نیستند. بنابراین چارهای نداریم جز این که منابع محدود خود را صرف نیازهای مهمتر کنیم. در این درس توضیح خواهیم داد که چرا ارزشهای پیشنهادی کسبوکار باید متناسب با نیازهای مشتریان باشند. در نهایت چکیده درسها این است که: ارزش پیشنهادی باید حتیالمقدور با منافع مورد انتظار کسبوکار و شیوه ارزشگذاری، نیازها، خواستهها و قدرت خرید مشتریان متناسب باشد.
نیاز (Need) چیست؟
معمولاً نیاز را محرکی برای اقدامات و انگیزهای برای رفتارهای انسان تعریف میکنند. بعضی هم آن را ابزاری برای دستیابی به اهداف یا ضرورتی برای شکوفایی و زندگی خوب تعریف کردهاند. بعضی نیازها مثل غذا، آب، پوشاک، مسکن و خواب جنبهی فیزیولوژیک و بعضی دیگر مثل احترام، عشق، تعلق، خودباوری و خودشکوفایی جنبهی روانی دارند. نیازهای افراد ممکن است بسته به فرهنگ، تاریخ، جامعه و شرایط زندگی متفاوت باشند و به مرور تغییر کنند. در این درس، مدلهایی در ارتباط با نیازهای انسان ارائه خواهیم کرد که به درک و شناسایی بهتر و دقیقتر آنها کمک میکنند.
ارتباط نیاز با خواسته (Want)
رفع نیازها ضرورتی برای داشتن یک زندگی سالم و رسیدن به شکوفایی است. اما خواستهها تمایلات افراد را نشان میدهند و لزوماً ضروری نیستند. مثلا ما برای زنده ماندن به غذا و پوشاک نیاز داریم. اما شاید برای پاسخ به این نیازها، خواستهی یکی از ما همبرگر و پیراهن و خواسته دیگری، کباب و تیشرت باشد.
برای طراحی ارزش پیشنهادی باید هم به خواستهها و هم به نیازهای مشتریان خود توجه کنیم. البته متناسب با نوع محصول یا خدمت ممکن است یکی را بر دیگری مقدم بدانیم. مثلاً برای طراحی لباس، توجه به خواستههای مشتریان را اولویت میدانیم، زیرا کمتر کسی فقط از سر نیاز لباس میخرد. اما در مورد خدمات درمانی، نیازهای واقعی بیمار را اولویت قرار میدهیم. مثلاً شاید بیمار ترجیح دهد که از یک ماده مخدر برای تسکین درد استفاده کنیم، اما صلاح او را در راهکار دیگری بدانیم. هر چند حتی در مورد چنین محصولات و خدماتی، توجه به خواستههای مشتریان مهم است، زیرا بر سطح رضایتشان تاثیر میگذارد.
اصولاً کسبوکار نمیتواند نیازهای واقعی مشتریان را تغییر دهد، اما خواستهها و تمایلات آنها قابل تغییرند. مثلاً کسبوکار نمیتواند کاری کند که مشتری از غذا خوردن بینیاز شود. اما میتواند به مرور زمان و با تبلیغات، مشتریان را به استفاده از غذاهای دریایی یا گیاهی سوق دهد. لذا برای طراحی ارزشهای پیشنهادی، گاه میتوانیم ارزشهایی پیشنهاد دهیم که با خواسته کنونی مشتریان سازگار نباشند، اما نمیتوانیم نیازهای واقعی آنها را نادیده بگیریم. البته گاه مشتریان، نیازهای خود را اشتباه شناسایی میکنند یا راه اشتباهی برای پاسخ به آنها مییابند. مثلاً خیلی از کسانی که عمل زیبایی انجام میدهند واقعاً نیازی به آن ندارند، اما تحت تأثیر تبلیغات و الگوهای اجتماعی احساس نیاز میکنند. همچنین خیلی از محصولات بهداشتی، فایدهی چندانی ندارند؛ اما مشتریان گمان میکنند که راه مناسبی برای پاسخ به نیازهایشان در ارتباط با سلامتی و زیبایی یافتهاند.
ارتباط نیاز با تقاضا (Demand)
تقاضا به معنی تمایل و توانایی مشتری برای خرید محصول یا خدمت است. تقاضا از عواملی مثل نیازهای بازار، قیمت، درآمد، سلیقه، رقابت و محصولات جایگزین تاثیر میگیرد. وقتی بازار نیاز بیشتری به یک محصول احساس کند و محصول مشابه یا جایگزین دیگری وجود نداشته باشد، تقاضا برای آن افزایش مییابد.
ارتباط نیاز با قدرت خرید
قدرت خرید تعیین میکند که مشتری به کدام نیازهای خود پاسخ دهد، همچنین باعث میشود که مشتری بعضی راهکارها را برای پاسخ به نیازهایش ترجیح دهد. مثلاً شاید سفر زمینی را به هوایی و بیمارستان دولتی را به خصوصی ترجیح دهد یا فعلاً از مسافرت و درمان صرفنظر کند. برای طراحی ارزشهای پیشنهادی باید به قدرت خرید مشتریان توجه کنیم. اگر محصول یا خدمات ما با قدرت خرید مشتریان هماهنگ نباشند، شاید به جای آن از محصولات مشابه یا جایگزین استفاده کنند، یا به کلی از رفع نیاز خود صرفنظر کنند.
ارتباط نیاز با ارزش از نگاه مشتری
ارزش از نگاه مشتریان، فاصلهی میان مزایا و هزینههای داشتن محصول یا خدمت است. هر چه مزایای محصول برای مشتریان بیشتر و هزینههای آن کمتر باشد، ارزش بیشتری برای آن قائل میشوند. ضمن این که نیاز به یک محصول یا خدمت سبب میشود که مشتری، مزایای داشتن آن را بیشتر بداند و ارزش بیشتری برای آن قائل شود. مثلاً مشتری ارزش داروهای حیاتی را بیشتر از داروهای تقویتی میداند، چون به آنها نیاز بیشتری دارد.
ارتباط نیاز با ارزشهای پیشنهادی
گفتیم که ارزشهای پیشنهادی باید متناسب با نیازها، خواستهها و قدرت خرید مشتریان باشند. همچنین در درس ارزش از نگاه مشتری گفتیم که ارزش پیشنهادی باید از نظر مشتریان واقعاً ارزش به حساب بیاید. هر بخش از مشتریان، ارزش را به شکل متفاوتی محاسبه میکنند. هر چه ارزش محصول از نگاه مشتریان بیشتری باشد، تمایل بیشتری به خرید نشان میدهند و کسبوکار به درآمد بیشتری میرسد. ضمن این که یکی از مولفههای ارزشگذاری، نیاز به محصول یا خدمت است. اگر ارزشهای پیشنهادی با نیازهای مشتریان انطباق داشته باشند، ارزش بیشتری برای آنها قائل میشوند.
ارتباط نیاز با درآمد و هزینههای کسبوکار
رفتار خرید مشتری از نیازهای او تاثیر میگیرد. دوباره تأکید میکنیم که: هر چه محصول یا خدمت با نیازهای مشتریان متناسبتر باشد، افراد بیشتری به خرید ترغیب میشوند و کسبوکار به درآمد بیشتری میرسد. محصول یا خدمتی که کمی فراتر از سطح نیازها و خواستههای مشتریان باشد، مزیت رقابتی خوبی دارد و تقاضای بیشتری برای آن شکل میگیرد. اما افراط در این موضوع، هزینههای کسبوکار را افزایش میدهد و از سود میکاهد. به همین علت در مقدمه گفتیم که ارزشهای پیشنهادی علاوه بر نیازها و خواستههای مشتریان، باید با منافع مورد انتظار کسبوکار نیز تناسب داشته باشد.
سطحبندی نیازها با هرم مازلو
مواجهه با مفهوم نیاز و شناسایی انواع آن میتواند در نگاه اول مبهم به نظر برسد. واقعاً چه چیزهایی را میتوانیم نیاز بدانیم؟ از کجا بدانیم چه چیزهایی نیاز و چه چیزهایی خواسته یا تمایلات افراد هستند؟ برای پاسخ به این سوالات میتوانیم از مدلهایی استفاده کنیم که از پیچیدگی این مفهوم میکاهند. یکی از مشهورترین مدلها توسط آبراهام مازلو در سال ۱۹۴۳ ارائه شده است. مازلو نیازهای انسان را به پنج سطح مختلف تقسیم و آنها را به شکل سلسلهمراتبی تشریح کرده است. او معتقد است که انسان برای ارضای نیازهای خود، ابتدا باید نیازهای سطح پایین را برآورده کند و سپس به به نیازهای پیشرفتهتر برسد. در این نظریه برای نمایش سطوح مختلف نیازها، از هرمی استفاده شده که به هرم مازلو مشهور است. این هرم شامل ۵ سطح زیر است:
۱- فیزیولوژیک: نیازهای فیزیولوژیک پایینترین و سادهترین سطح هرم هستند که پاسخ به آنها برای زنده ماندن ضروری است. نیاز به آب و غذا و هوا، در سطح فیزیولوژیک هستند.
۲- امنیت: این نیازها به ایمن بودن در برابر خطرات و تهدیدها مربوطند. مثلاً نیاز به سرپناه، لباس، قانون و نظم را میتوانیم در این سطح از هرم مازلو بدانیم.
۳- عشق و تعلق: این نیازها به روابط میان فرد با دیگران و عواطف، وابستگی و احساسات میان آنها مربوطند. مثلاً نیاز به دوستی، خانواده، رابطه عاشقانه و ازدواج در این سطح هستند. این نیازها میتوانند توسط دوستان، خانواده، همسر و گروههای اجتماعی برآورده شوند.
۴- عزت نفس (احترام): این نیازها مربوط به احساس ارزش، اعتماد به نفس، انجام کارهای مهم، احترام به خود و دیگران مربوطند و میتوانند با تحصیلات، شغل، جوایز، شهرت و امثالهم برآورده شوند.
۵- خودشکوفایی: این نیازها به رشد، خلاقیت، استقلال و معنویت مربوطند و میتوانند با فعالیتهای هنری، علمی، فلسفی و اخلاقی برآورده شوند.
مازلو چهار سطح اول را نیازهای کمبود نامید و ادعا کرد که پاسخ به آنها از شدتشان میکاهد. اما سطح پنجم را نیازهای رشد نامید و ادعا کرد که هر چه بیشتر بر آنها تمرکز شود، تقویت میشوند. او همچنین باور داشت که انسانها ممکن است در سطحی از هرم گیر کنند و نتوانند به سطوح بالاتر برسند. برای مثال، اگر کسی نیازهای فیزیولوژیک خود را ارضا نکند، ممکن است به سطح امنیت نرسد و اگر کسی نیازهای اجتماعی خود را ارضا نکند، ممکن است به سطح احترام نرسد.
طراحی محصول با کمک نظریه مازلو
با در نظر داشتن هرم مازلو میتوانیم محصولاتی ارائه کنیم که نیازهای مشتریان را در سطوح مختلف برآورده کنند. برای مثال، یک خودرو فقط وسیله نقلیه نیست بلکه میتواند امنیت جسمی و مالی مشتری را تأمین کند، ارتباط و تعلق مشتری با دیگران را افزایش دهد، اعتماد به نفس و شهرت مشتری را ارتقا دهد و خلاقیت و استقلال او را تقویت کند. البته بسته به نوع و کیفیت محصول، این نیازها میتوانند در سطوح مختلفی ارضا شوند.
در بسیاری از موارد، با مشتریانی سروکار داریم که نیازهای آنها در یک سطح خاص از سلسله مراتب هرم مازلو قرار میگیرند. در این صورت میتوانیم محصول یا خدمت را طوری طراحی کنیم که با نیازهای همان سطح سازگاری بالانری داشته باشد.
برای مثال، فرض کنید که میخواهیم از نظریه مازلو برای بهبود خدمات یک مرکز آموزش زبان استفاده کنیم. یکی از گروههای مشتریان، نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله هستند. با انجام نظرسنجی متوجه شدهایم که نیاز اصلی این گروه مربوط به سطح سوم سلسله مراتب مازلو یعنی داشتن روابط دوستانه و احساس تعلق است. بنابراین از اساتید میخواهیم که با ایجاد فضای صمیمی و دوستانه در کلاس، نیازهای این گروه را برآورده کنند و از اعمال قوانین سختگیرانه خودداری کنند. فعالیتهای کلاسی را بر اساس کار گروهی و مکالمه آزاد برنامهریزی میکنیم. همچنین، برای تقویت روابط مثبت بین آنها، از برگزاری اردوها و مسابقات مختلف استفاده میکنیم.
اما گروه دیگری از مشتریان، مدیران چند شرکت تجاری هستند که میخواهند زبان خود را تقویت کنند. فرض کنیم که نیازهای این گروه اغلب در سطح چهارم سلسله مراتب مازلو یعنی داشتن احترام به خود و دیگران هستند. پس از اساتید میخواهیم که با لباس و رفتار رسمی و محترمانه در کلاسها حضور داشته باشند. در طراحی محیط آموزشگاه و کلاسها، از المانهای زیبا و شیک مثل مبلمان اداری، لابی، قفسههای کتاب و مجلات بهره میبریم. همچنین، برای احترام به وقت ایشان، روزها و ساعتهای برگزاری کلاس را با نظرسنجی از خودشان تعیین میکنیم.
هرم ارزشها
در یکی از مقالات هاروارد بیزینس (لینک مقاله)، المانهای سازنده ارزش به شکل یک هرم و بر اساس چهار نیاز عملکردی، احساسی، تغییر زندگی و تاثیر اجتماعی نمایش داده شدهاند. منظور از المانهای سازنده ارزش، مزایای داشتن محصول یا خدمت از نظر مشتریان هستند. المانهای ارائه شده در تصویر میتوانند الگوی خوبی برای طراحی ارزشهای پیشنهادی باشند. همچنین دستهبندی آنها بر اساس نیازها کمک میکند که برای هر بخش از مشتریان، متناسب با سطح نیازهای ایشان، ارزشهای متناسبتری پیشنهاد کنیم.
شما درس 1 از مجموعه مدل کسبوکار را مطالعه کردید. درسهای این مجموعه به ترتیب عبارتند از: |
---|
درس 1- مدل کسبوکار استروالدر |
درس 2- ارزش از نگاه مشتری |
درس 3- ارتباط ارزشها با نیازهای مشتریان |
درس 4- مدلی برای طراحی ارزش پیشنهادی |
درس 5- معرفی چند الگوی مدل کسبوکار |
درس 6- چرخه عمر کسبوکار |
درس 7- تحلیل محیط خارجی کسبوکار |
درس 8- تحلیل SWOT |
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.