شما در حال خواندن طراحی محصول چیست؟ از دورهی طراحی محصول هستید.
امروزه طراحی محصول تلفیقی از حوزههای مختلف مثل رشتههای مهندسی و هنر و بازاریابی است و همین باعث میشود که تعاریف گوناگونی برای آن وجود داشته باشد و ظاهراً مبهم به نظر برسد.
کافیست در اینترنت جستوجو کنید تا متوجه شوید که بخش زیادی از منابع با نگاه بازاریابی فیلیپکاتلر به این مقوله نگاه میکنند، یعنی مبنای کارشان اطلاعات بازار و خواستههای مشتریان و استراتژیهای فروش است.
از سوی دیگر بعضی منابع روی ویژگیهای فنی تمرکز دارند، آنها هدف از طراحی محصول را رسیدن به کالایی بادوام و خوشقیمت و کارآمد میدانند که نیازمند محاسبات و بهینهسازی است.
به همین ترتیب برنامهنویسها، آهنگسازها، گرافیستها، تولیدکنندگان محتوا، کپیرایترها و … نگاه خاص خودشان را به طراحی محصول دارند که برگرفته از اقتضائات کارشان است.
مسألهی دیگری که به عدم شفافیت این مفهوم دامن زده است، کلمات گاهاً مترادف یا نزدیکی هستند که با ترجمههای غیرهمسان خواننده را دچار اشتباه میکنند. مثلاً بسیاری از افراد تفاوت طراحی محصول را با توسعه یا مستندسازی یا برنامهریزی آن نمیدانند، یا تفاوت طرحریزی و طراحی برای خیلیها آشکار نیست.
بررسی تمام دیدگاهها و مقایسهی مفاهیم مشابه بسیار وقتگیر و در عین حال غیرضروری است و چون تمرکز ویکیتولید روی جنبههای کاربردی موضوعات است، جنبههای نظری را در حد ضرورت (و نه بنیادین و عمیق) بحث میکنیم؛ پس برای این درس بهجای فهرست کردن نظریات مختلف تا حدی سلیقهی خودمان را اعمال کردیم تا درگیر اختلافنظرها و قیاس نشوید.
منظور از طراحی محصول چیست؟
با وجود اینکه طراحی محصول بهصورت مستقل قابل تعریف و تفسیر است اما برای پیشگیری از اشتباهاتی که در مقدمه گفتیم، بهتر است اجزای آن را جداگانه بررسی کنیم و نهایتاً کنار هم قرار دهیم.
بهعنوان تعاریف غیررسمی اما معمول، محصول چیزی است که کارخانه با عرضهی آن به سود میرسد و طراحی، عملی است که یک ایده یا مفهوم را به اطلاعات قابل درک تبدیل میکند.
همین دو تعریف ساده با حوزهی کاری و نیازهای عموم مخاطبان ویکیتولید مطابقت دارد، با این حال در ادامه تلاش میکنیم تا نگاه دقیقتر و جامعتری به آنها داشته باشیم.
محصول چیست؟
به نقل از ویکیپدیای انگلیسی؛
محصول در حوزهی بازاریابی هر چیزی است که برای پاسخ به خواستهها و رفع نیاز مشتریان عرضه میشود (تعریف کاتلر و آمسترانگ)
و در حوزهی ساخت آن چیزی است که بهعنوان مواد اولیه خریداری و بهعنوان کالایی نهایی فروخته میشود.
گاهی مثل تعریف اول، محصول را الزاماً برای فروش نمیدانند و گاهی مثل تعریف دوم (حوزهی ساخت) مستقیماً به فروش اشاره میشود، مثلاً ایندیاتایمز هم در زمرهی گروه دوم قرار دارد و محصول را چیزی میداند که برای فروش پیشنهاد میشود.
این اختلاف ظاهراً ساده میتواند چالشبرانگیز باشد، مثلاً شخصی را تجسم کنید که غذایی را همهروزه بهصورت خیرات عرضه میکند یا کارخانهای که بعضی اقلام را فقط برای اقشار آسیبدیده تولید میکند و محصول بودن یا نبودن این اقلام جای بحث دارد، اما بیشک اصول طراحی محصول برای همهی این موارد کارایی خواهد داشت.
موضوع دیگر، عینی بودن یا نبودن محصولات است که در تعاریف به نوع خاصی اشاره نمیشود و لذا محصولات میتوانند ملموس و عینی، مثل صابون و کتاب و تلفنهمراه و یخچال یا غیر عینی مثل خدمات شهربازیها، بانکها، مراکز درمانی، وکلا، پرستاران و …. باشند.
در یک تقسیمبندی کلی میتوانیم محصولات را به دو گروه کالاها (goods) و خدمات (services) تقسیم کنیم که گروه اول عینی و ملموس و گروه دوم غیرملموس هستند.
قبلاً در مقالهای با عنوان مقایسهی کارهای خدماتی و تولیدی به نوعی در مورد ویژگی کالاها و خدمات سخن گفتیم که مطالعهشان برای تکمیل این درس مفید خواهد بود.
روشن است که در ویکیتولید، بهواسطهی ماهیت تولید، بیشتر روی کالاها تمرکز خواهیم داشت که به دو گروه مصرفی و صنعتی تقسیم میشوند.
کالاهای مصرفی توسط مشتری نهایی استفاده میشوند مثل اقلام سوپرمارکتی، داروها، مجلات و … اما کالاهای صنعتی برای افزایش بهرهروی و بهکارگیری در فرایندهای صنعتی هستند، مثل دستگاه تراش و پیچ و مهره.
هر کدام از این دستهها به گروههای دیگری تقسیم میشوند و هر کدام به ملاحظات خاصی نیاز دارند که در درسهای بعدی بررسی میکنیم.
طراحی چیست؟
اگر کلنگر باشیم و تمام حوزههای هنری و کاربردی و انسانی و …. را در نظر بگیریم، طراحی یعنی شکل دادن به ایده یا مفهوم تا به اطلاعاتی ملموس تبدیل شود.
مثلاً ایده یا مفهومی که هنرمند در ذهن میپروراند، ممکن است یک تصویر خیالی یا واقعی باشد که هنرمند با خلاقیت و مهارتش آن را به یک طرح یا ترسیمه تبدیل میکند.
و اگر نگاهمان را به دنیای مهندسی محدود کنیم، طراحی یعنی استفاده از خلاقیت و علم و ریاضی برای تجسم بخشیدن به ایدهی ساخت یک سازه، ماشین، سیستم و هر چیز دیگری با هدف مشخص.
از آنجایی که هدف نهایی این درس آشنایی با مفهوم طراحی محصول است و تمرکزمان هم روی محصولات فیزیکی و کالاهاست، میتوانیم برای پیشبرد صحبتمان از مثال طراحی خودرو استفاده کنیم که به گوش همهی ما آشناست.
معمولاً وقتی یک غیرمتخصص به طراحی خودرو فکر میکند دو چیز به ذهنش خطور میکند:
طراحان خودرو شکل کلی آن را مشخص میکنند تا اجزا همخوانی داشته باشند و ظاهر و ترکیب رنگ و جلوههای بصری زیباتری داشته باشد.
طراحان خودرو باید شکل و جنس و ابعاد تک تک قطعات خودرو و نحوهی اتصال و موقعیت قرارگیری آنها را تعیین کنند.
نظر شما به کدام گزینه نزدیکتر است؟
واقعیت این است که برای طراحی محصول، هر دو جنبهی ظاهری و فنی در نظر گرفته میشود اما به حالت اول، طراحی صنعتی (Industrial Designing) و به حالت دوم طراحی مهندسی (Engineering Designing) میگویند.
بهصورت کلی طراحان صنعتی بیشتر روی جنبههای ظاهری و هنری محصولات تمرکز دارند اما طراحان مهندسی، نحوهی عملکرد یا طریقهی ساخت یا سایر مشخصات فنی را مورد بررسی قرار میدهند، پس نباید از یک طراح صنعتی انتظار داشته باشیم که در مورد موتور دستگاه، مقابله با شرایط فرسایش یا حرارت بالا، استحکام سازه و … صاحب نظر باشد و یک طراح مهندسی هم در موضوعاتی مثل ترکیب رنگها و معیارهای زیباییشناختی و طراحی هویت متخصص نیست.
البته این عناوین (صنعتی و مهندسی) بسیار عمومی هستند و هرکدامشان به گروههای کوچکتری تقسیم میشوند. مثلاً یک طراح صنعتی میتواند در حوزهی اسباببازی، جواهرات، دکوراسیون، بستهبندی یا خدمات، مهارت بیشتری داشته باشد یا طراحان مهندسی به گروههایی مثل مهندسان جامدات، سیالات، شیمی، ساخت، عمران و برق تقسیم میشوند.
روشن است که برای محصولی مثل فرش یا وسایل تزئینی، طراحان صنعتی اثرگذاری بیشتری دارند و برای محصولاتی مثل بلبرینگ و فنر و موتور الکتریکی عمدهی کار با مهندسان است، از طرفی برای محصولاتی مثل خودرو، یخچال و موبایل هر دو گروه سهم قابل توجهی در نتیجهی کار خواهند داشت.
نتیجهگیری در مورد طراحی محصول
با جمعبندی آنچه گفتیم معلوم میشود که طراحی محصول یعنی برای رفع نیاز بازار ایدهای داریم و میخواهیم با کمک علم و خلاقیتمان آن را به اطلاعاتی ملموس تبدیل کنیم.
البته از آنجایی که علم و خلاقیت مطلق نیستند و انتهایی ندارند، هیچوقت طراحان به نتیجهی ایدهآل نمیرسند و روزبهروز نکات جدیدتری را به کار میبندند و علوم بیشتری درگیر آن میشوند.
در دنیای امروز، نمیتوانیم برای طراحی محصول به شکل و شمایل و ویژگیهای فنی آن بسنده کنیم، بلکه رقابت شدید و تغییر جایگاه مشتریان باعث میشود که علوم بازاریابی هم اهمیت ویژهتری داشته باشند و همهی این موارد باید در راستای استراتژیهای کسبوکار باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.