شما در حال خواندن درس انواع فرایندهای تولید محصول و ارائه خدمت از مجموعه‌ی «مفاهیم و اطلاعات اولیه‌ی تولید» هستید.

آشنایی با انواع فرایند به دسته‌ای، تکراری، پیوسته، کارگاهی

یکی از مباحث مفید برای درک عملکردهای کسب‌وکار، آشنایی با فرایندهای تولید محصول یا ارائه خدمت است.

این فرایندها بسیار متنوع هستند، مثلاً فرایند تولید محصولات آرایشی با فرایند تولید لوازم خانگی فرق دارد و هر کدام از محصولات آرایشی و لوازم خانگی نیز می‌توانند با فرایندهای متفاوتی تولید شوند. با این وجود اگر جزئیات را نادیده بگیریم،‌ می‌توانیم تمام این فرایندها را به چند گروه اصلی تقسیم کنیم و در جستجوی ویژگی‌های مشترک میان فرایندهای هر گروه باشیم.

در این درس قصد داریم یک طبقه‌بندی کلی برای فرایندهای تولید محصولات و ارائه خدمات ارائه کنیم. منابع مختلف، این فرایندها را به شیوه‌های متفاوتی طبقه‌بندی کرده‌اند، اما بیشتر طبقه‌بندی‌های ارائه شده متناسب با کسب‌وکارهای امروزی نیستند و به اندازه کافی دقیق به نظر نمی‌رسند؛ برای همین در ابتدا طبقه‌بندی که مناسب‌تر می‌دانیم را پیشنهاد می‌کنیم، سپس در پایان به طبقه‌بندی رایج در سایر منابع خواهیم پرداخت.

طبقه‌بندی پیشنهادی برای فرایندهای تولید

در این بخش از درس، فرایندهای تولید محصول و ارائه خدمت را بر اساس تنوع محصولات و خدمات قابل عرضه به سه گروه: «کاملاً انعطاف‌پذیر»، «غیر منعطف» و «نسبتاً انعطاف‌پذیر» تقسیم می‌کنیم. اکثر منابع این طبقه‌بندی را بر اساس «انعطاف‌پذیری» و «ظرفیت تولید» انجام می‌دهند، اما با توجه به این که حداکثر ظرفیت تولید قابل دستیابی به انعطاف‌پذیری فرایند بستگی دارد، ترجیح ما این است که فقط انعطاف‌پذیری را مبنای طبقه‌بندی قرار دهیم.

توجه به این نکته ضروری است که: معمولاً سازمان‌ها برای ارائه محصولات و خدمات خود از چند فرایند مختلف استفاده می‌کنند؛ مثلاً یک کارخانه ممکن است بعضی قطعات را با فرایندهای کاملاً انعطاف‌پذیر و بعضی دیگر را با فرایندهای غیر منعطف تولید کند، همچنین شاید خدمات پس از فروش را با فرایند کاملاً انعطاف‌پذیر و آموزش به مشتریان را با فرایند نسبتاً انعطاف‌پذیر ارائه دهد. لذا نباید در صدد این باشیم که در یک کسب‌وکار، تمام فرایندهای مربوط به تولید محصولات و خدمات را صرفا با یک گروه خاص انطباق دهیم.

۱- فرایندهای کاملاً انعطاف‌پذیر

هر فرایندی که بتواند محصولات و خدمات بسیار متنوعی را عرضه کند، فرایندی کاملاً انعطاف‌پذیر است.

البته «بسیار متنوع بودن» سنجه دقیقی نیست و نمی‌توانیم تعبیر دقیقی از آن داشته باشیم؛ لذا معمولاً میزان تنوع محصولات و خدمات را به طور تقریبی و بر اساس عرف می‌سنجیم. اما با اغماض می‌توانیم فرض کنیم منظور از «بسیار متنوع بودن» این است که: اگر محصولات و خدمات قابل عرضه با این فرایندها را فهرست کنیم، تعداد آن‌ها به اندازه‌ای زیاد است که نمی‌توانیم در مورد عنوان و تعدادشان به جمع‌بندی برسیم.

برای مثال دستگاه تراش می‌تواند هزاران قطعه با ابعاد و اشکال مختلف را تولید کند، یا صاحب یک رستوران می‌تواند هزاران غذای متنوع عرضه کند. در این موارد شاید از دستگاه تراش یا رستوران فقط برای عرضه بعضی محصولات خاص استفاده شود، مثلاً با دستگاه تراش فقط پیچ M32x16 و با امکانات رستوران فقط کباب برگ عرضه شود؛ اما فارغ از نوع استفاده، از آن جایی که این فرایندها می‌توانند برای عرضه هزاران محصول و خدمت مختلف مورد استفاده قرار بگیرند، کاملاً انعطاف‌پذیر به حساب می‌آیند.

ماهیت فرایندهای کاملاً انعطاف‌پذیر باعث می‌شود که معمولاً ویژگی‌های زیر هم در مورد آن‌ها قابل بیان باشند:

۱- نیاز به تجهیزات و نفرات انعطاف‌پذیر: برای تولید محصولات و خدمات متنوع باید کارهای متنوعی انجام شود. بدین جهت پیاده‌سازی یک فرایند کاملاً انعطاف‌پذیر به تجهیزات کاملاً انعطاف‌پذیر یا افرادی با مهارت‌های متنوع نیاز دارد. مثلاً اگر بخواهیم از تمام ظرفیت‌های یک دستگاه تراش استفاده کنیم، به اپراتوری نیاز داریم که مهارت‌های مختلفی مثل پیچ‌تراشی، شیب‌تراشی و امثالهم را داشته باشد. همچنین رستورانی که بخواهد غذاهای بسیار متنوع طبخ کند، علاوه بر تجهیزات متنوع به آشپزانی نیاز دارد که بتوانند غذاهای مختلفی را طبخ کنند. با این وجود در یک فرایند کاملاً انعطاف‌پذیر لازم نیست تمام اجزا انعطاف‌پذیر باشند، بلکه مهم این است در نهایت این فرایند بتواند با وجود تسهیلات و قابلیت‌هایی که دارد، محصولات و خدمات کاملاً متنوعی عرضه کند. برای مثال در رستوران ممکن است یک ابزار فقط برای سرخ کردن سیب‌زمینی باشد، اما ناظر به سایر امکانات، این موضوع خللی در انعطاف‌پذیری کلیت فرایند ایجاد نمی‌کند.

۲- محدودیت برای افزایش ظرفیت: «انعطاف‌پذیری» در مقابل «بهینه بودن» است، یعنی اگر فرایند را برای انجام بعضی کارهای مشخص بهینه‌سازی کنیم، از انعطاف‌پذیری آن برای انجام کارهای دیگر کاسته می‌شود؛ برای همین در فرایندهای کاملاً انعطاف‌پذیر معمولاً ظرفیت تولید محصولات یا ارائه خدمات کم است.

۳- زیاد بودن هزینه تولید هر واحد محصول: بهینه نبودن تجهیزات علاوه بر محدود کردن ظرفیت تولید، هزینه‌های تولید را افزایش می‌دهد. همچنین دلایل دیگری هم وجود دارند که باعث می‌شوند «هزینه تولید هر واحد محصول» با «افزایش ظرفیت تولید» کاهش یابد؛ بخش مهمی از این دلایل را در درس صرفه‌جویی به مقیاس بررسی کرده‌ایم.

۴- محدودیت در ارائه محصولات و خدمات باکیفیت در مقایسه با فرایندهای دیگر: وقتی تجهیزات را برای یک کار مشخص بهینه‌سازی می‌کنیم، می‌توانند آن کار را با کیفیت بالاتری انجام دهند. اما هدف اصلی از به کارگیری فرایندهای کاملاً انعطاف‌پذیر، تولید محصولات و خدمات متنوع است و منطقی نیست آن را برای انجام یک کار مشخص بهینه‌سازی کنیم. لذا اگر افزایش سطح کیفیت را مهم‌ترین هدف بدانیم، معمولاً فرایندهای کاملاً انعطاف‌پذیر توان رقابت با سایر فرایندها را ندارند.

۵- یکسان نبودن چگونگی و ترتیب استفاده از تسهیلات: در فرایندهای کاملاً انعطاف‌پذیر نحوه و ترتیب انجام کارها بر اساس نوع محصول یا خدمتی که عرضه می‌کنیم، تغییر می‌کنند. مثلاً شاید کاربرد دستگاه تراشی در رابطه با محصول اول، روتراشی آن و در رابطه با محصول دوم، ایجاد رزوه روی بدنه آن باشد. یا مثلاً شاید برای تولید محصول اول به ترتیب از دستگاه‌های شماره ۱ و ۲ و ۳ اما برای تولید محصول دوم به ترتیب از دستگاه‌های ۱ و ۴ و ۲ استفاده کنیم. یکسان نبودن چگونگی و ترتیب استفاده از تسهیلات باعث می‌شود که نتوانیم تجهیزات را به شکل یک خط تولید و متناسب با فرایند تولید یک محصول خاص مسنقر کنیم.

۶- سفارشی بودن محصولات و خدمات:  مزیت اصلی فرایندهای کاملاً انعطاف‌پذیر، امکان عرضه محصولات و خدمات متنوع، و محدودیت اصلی آن کم بودن ظرفیت و زیاد بودن هزینه تولید هر واحد محصول است. با این فرایند نمی‌توانیم از لحاظ هزینه تولید با سایر فرایندها رقابت کنیم، اما می‌توانیم از مزیت آن استفاده کرده و محصولات و خدمات را تا حد امکان مطابق نظر مشتریان ارائه دهیم. بدین جهت معمولا محصولات و خدمات در فرایندهای کاملا انعطاف‌پذیر به صورت سفارشی تولید می‌‌شوند با به اصطلاح Order Base هستند.

۲- فرایندهای غیر منعطف

هر فرایندی که خروجی آن فقط نوع خاصی از محصولات یا خدمات با ویژگی‌های تقریباً یکسان باشد، فرایندی غیر منعطف است؛ مثلاً خط تولیدی که برای تولید یک نوع خودکار با مشخصات یکسان پیاده‌سازی شده است، یک فرایند تولید غیر منعطف به حساب می‌آید. در این فرایندها معمولاً ویژگی‌های زیر نیز به چشم می‌خورند:

۱- امکان بهینه‌سازی: گفتیم بهینه‌سازی در نقطه مقابل انعطاف‌پذیری قرار دارد؛ پس اگر تنوع محصولات مورد نظر کم باشد، می‌توانیم فرایند تولید را متناسب با محصول یا خدمت مورد نظر بهینه‌سازی کنیم. بدین جهت فرایندهای غیر منعطف، فرایندهای بسیار مناسبی برای بهینه‌سازی و به تبع آن افزایش کیفیت محصولات، افزایش ظرفیت و کاهش هزینه تولید هر واحد محصول هستند.

۲- امکان عرضه محصول یا خدمت در ظرفیت زیاد:  امکان بهینه‌سازی فرایندهای غیر منعطف سبب می‌شود که معمولاً از آن‌ها برای عرضه محصولات یا خدمات در ظرفیت انبوه استفاده کنیم. اما این قاعده همیشگی نیست؛ مثلاً شاید در صدد تولید یک محصول کاملاً استاندارد و پر سود باشیم، اما تقاضا برای آن به اندازه‌ای نباشد که تولید آن در ظرفیت انبوه توجیه‌پذیر باشد. در این حالت معمولاً منطقی‌تر است از فرایندهای «کاملاً انعطاف‌پذیر» یا «نسبتاً انعطاف‌پذیر» استفاده کنیم تا محدودیت کم‌تری برای تغییر دادن محصول داشته باشیم. اما این احتمال وجود دارد که نتوانیم با این فرایندها به کیفیت مورد نظر برسیم، لذا ترجیح دهیم از یک فرایند غیر منعطف و بهینه برای تولید محصول استفاده کنیم.

۳- امکان عرضه محصولات و خدمات با هزینه کم‌تر در مقایسه با سایر فرایندها: امکان بهینه‌سازی تجهیزات در فرایندهای غیر منعطف کمک می‌کند بتوانیم هزینه تولید هر واحد محصول را کاهش دهیم؛ همچنین با این فرایند می‌توانیم ظرفیت تولید را به طور قابل توجهی افزایش دهیم و از مزایای صرفه‌جویی به مقیاس استفاده کنیم.

۴- زیاد بودن سرمایه مورد نیاز برای پیاده‌سازی نسبت به فرایندهای کاملاً انعطاف‌ناپذیر: تامین ماشین‌آلات سفارشی و بهینه‌سازی تسهیلات معمولاً پرهزینه است؛ لذا اگر بخواهیم محصول یا خدمتی را با فرایندهای غیر منعطف و بهینه عرضه کنیم، احتمالاً سرمایه مورد نیاز برای این کار بیشتر از وقتی است که همان محصول را با فرایند کاملا انعطاف‌پذیر تولید می‌کنیم.

۵- یکسان بودن نحوه و ترتیب استفاده از تسهیلات: در این فرایند محصولات و خدمات نسبتاً یکسان و استانداردی عرضه می‌شود، به همین شکل کارهای نسبتاً ثابت و یکسانی باید برای عرضه محصولات انجام شود. یکسان بودن فعالیت‌ها باعث می‌شود که بتوانیم چگونگی و ترتیب انجام کارها را بهتر مدیریت کنیم. مثلاً چیدمان تجهیزات را طوری تعیین کنیم که هماهنگی زیادی با فرایند تولید محصولات داشته باشند، یا رویه‌های واحد و موثری برای کنترل کیفیت داشته باشیم، یا تصمیم‌های دقیقی در مورد ترتیب انجام کارها توسط تسهیلات مختلف پیش‌بینی کنیم.

۶- وابستگی بیشتر به نتایج پیش‌بینی تقاضا: تولید مبتنی بر سفارش دو مزیت مهم دارد: اول این که می‌توانیم ویژگی‌های محصول را متناسب با خواسته مشتری تغییر دهیم. دوم این که می‌دانیم هر چه تولید می‌کنیم به فروش می‌رسد و کمبود تقاضا به وجود نمی‌آید. در در فرایندهای غیر منعطف، محصولات و خدمات به شکل استاندارد و مشخص عرضه می‌شوند، بنابراین نمی‌توانیم چنان که باید از مزیت اول استفاده کنیم. ضمناً در این فرایندها، اگر ظرفیت تولید زیاد باشد، هزینه‌های ثابت و به تبع آن هزینه‌های وقفه در تولید افزایش می‌یابند؛ برای همین نمی‌توانیم تولید را به بعد از سفارش مشتریان موکول کنیم، چون ممکن است هزینه‌های ثابت به طور قابل توجهی از سود بکاهند. بدین جهت معمولاً در فرایندهای غیر منعطف، اگر ظرفیت تولید زیاد باشد، مقدار تولید را بر اساس نتایج پیش‌بینی تقاضا تعیین می‌کنیم. اگر نتایج پیش‌بینی دقیق باشند، تمام محصولات تولید شده به فروش می‌رسند و بیشترین سود به دست می‌آید. اما اگر نتایج اشتباه باشند، حسب مورد با کمبود تقاضا یا کمبود ظرفیت مواجه می‌شویم که هر دو مورد باعث افزایش هزینه‌ها می‌شوند. برای مطالعه بیشتر در مورد انطباق مقدار تولید با تقاضا می‌توانید به مجموعه پیش‌بینی تقاضا، مجموعه مدیریت ظرفیت و مجموعه برنامه‌ریزی و کنترل تولید مراجعه کنید.

۳- فرایندهای نسبتاً انعطاف‌پذیر

هر فرایندی که بتواند مجموعه‌ای نسبتاً متنوعی از محصولات یا خدمات مختلف عرضه کند، یک فرایند نسبتاً انعطاف‌پذیر به حساب می‌آید. مثلاً فرض کنید یک دستگاه تزریق و چندین قالب مختلف داریم که هر کدام برای تولید نوعی وسیله پلاستیکی هستند. این فرایند تولید کاملاً انعطاف‌پذیر یا کاملاً انعطاف‌ناپذیر نیست و چیزی بین آن‌ها یعنی فرایندی نسبتاً انعطاف‌پذیر به حساب می‌آید.

ویژگی‌های یک فرایند نسبتاً انعطاف‌پذیر شکل متعادل‌تری از ویژگی‌های ارائه شده برای دو فرایند دیگر است. در این فرایند معمولاً امکان بهینه‌سازی، افزایش ظرفیت، دستیابی به کیفیت بالا و کاهش هزینه‌های تولید بیشتر از فرایندهای کاملاً انعطاف‌پذیر و کم‌تر از فرایندهای انعطاف‌ناپذیر است. در چنین فرایندی، هر چه انعطاف‌پذیری بیشتر باشد، ویژگی‌های مربوط به فرایندهای کاملاً انعطاف‌پذیر و هر چه انعطاف‌پذیری کم‌تر باشد، ویژگی‌های مربوط به فرایندهای انعطاف‌ناپذیر بیشتر پدیدار می‌شود.

آشنایی با طبقه‌بندی دیگری برای فرایندهای تولید

گفتیم که منابع مختلف، فرایندهای تولید محصولات و عرضه خدمات را به روش‌های متفاوتی طبقه‌بندی کرده‌اند. بعضی منابع مثل کتاب مدیریت عملیات از William J.Stevenson، فرایندهای تولید محصولات و خدمات را به چهار گروه: کارگاهی، تکراری (یا تولید انبوه)، دسته‌ای و پیوسته تقسیم کرده‌اند، همچنین در بعضی منابع گروهی با عنوان فرایندهای پروژه‌ای نیز پیش‌بینی شده است. طبقه‌بندی فرایندهای تولید به این گروه‌ها بسیار رایج است و مشابه آن را می‌توانیم در بیشتر منابع موجود مشاهده کنیم؛ بدین جهت در ادامه این گروه‌ها را بررسی خواهیم کرد.

۱- فرایندهای کارگاهی

فرایند کارگاهی یا Job Shop همان فرایند کاملاً انعطاف‌پذیر است. در منابع نیز بر این نکته تأکید شده که: مهم‌ترین ویژگی‌های یک فرایند کارگاهی «انعطاف‌پذیری بالا» و «ظرفیت تولید پایین» است. اما در بخش قبل توضیح دادیم که: منظور از انعطاف‌پذیری زیاد این نیست که لزوماً محصولات و خدمات متنوعی با این فرایندها عرضه شود، بلکه همین که چنین قابلیتی وجود داشته باشد، آن فرایند را کاملاً انعطاف‌پذیر یا کارگاهی قلمداد می‌کنیم.

۲- فرایندهای دسته‌ای

فرایند دسته‌ای یا Batch نوعی فرایند نسبتاً انعطاف‌پذیر است که می‌تواند محصولات و خدمات نسبتاً متنوعی را در ظرفیت متوسط عرضه کند.

یکی از رایج‌ترین روش‌ها برای افزایش هم‌زمان انعطاف‌پذیری و ظرفیت تولید، تولید محصولات یا ارائه خدمات به طور نوبتی یا دسته‌ای است؛ یعنی از امکانات موجود به شکلی بهره ببریم که در هر دوره یک محصول یا خدمت خاص عرضه شود. مثلاً در ماه نخست، یک دسته ۲۰۰ تایی از نوعی قطعه پلاستیکی را تولید کنیم، سپس قالب تزریق را تغییر دهیم و در ماه بعد ۴۰۰ واحد از قطعه‌ای دیگر را تولید کنیم. با این کار می‌توانیم انعطاف‌پذیری و ظرفیت تولید را به طور هم‌زمان افزایش دهیم؛ البته مشروط بر این که فرایند تولید طوری طراحی شده باشد که بتوانیم با اعمال تغییراتی در آن، محصولات مختلف تولید کنیم. همچنین نباید از یاد برد که در این حالت اصولا ظرفیت تولید و تنوع محصولات نمی‌تواند خیلی زیاد باشد و افزایش آن‌ها با موانع جدی روبه‌رو است.

در طبقه‌بندی فرایندهای تولید به کارگاهی، دسته‌ای، تکراری، پیوسته و پروژه‌ای ظاهراً فرض بر این است که تولید دسته‌ای محصولات و خدمات تنها راه دستیابی به «انعطاف‌پذیری متوسط» و «ظرفیت تولید متوسط» است؛ چرا که در این طبقه‌بندی هیچ گروه دیگری برای فرایندهایی با انعطاف‌پذیری متوسط و ظرفیت تولید متوسط پیش‌بینی نشده است. اما امروزه فرایندهای زیادی داریم که دسته‌ای نیستند، اما می‌توانند محصولات نسبتاً متنوعی را در ظرفیت نسبتاً زیاد تولید کنند. بدین جهت در این درس ترجیح دادیم به جای استفاده از عنوان محدود «فرایندهای دسته‌ای» از عنوان جامع‌تر «فرایندهای نسبتاً انعطاف‌پذیر» استفاده کنیم تا چنین مصادیقی هم در نظر گرفته شوند.

۳- فرایندهای تکراری (یا انبوه)

فرایند تکراری یا Repetitive همان فرایند غیر منعطف است، با این تفاوت که گفتیم این فرایند ممکن است برای تولید در ظرفیت انبوه یا برای تولید در ظرفیت کم استفاده شود، اما در طبقه‌بندی رایج فرض بر این است  که فرایندهای تکراری فقط برای تولید در ظرفیت انبوه استفاده می‌شوند. این در حالی است که بسیاری از کسب‌وکارها فقط برای افزایش کیفیت یا تکرارپذیری محصولات از فرایندهای تکرار شونده استفاده می‌کنند و این فرایندها طوری طراحی شده‌اند که امکان بهره‌برداری از آن‌ها برای تولید در ظرفیت انبوه فراهم نیست.

در هر حال باید توجه کنیم که وقتی از عنوان «فرایند تکراری» استفاده می‌کنیم، اکثرا بر اساس طبقه‌بندی رایج تصور می‌کنند منظور یک فرایند غیر منعطف با ظرفیت تولید زیاد است. ضمن این که در طبقه‌بندی فرایندها به کارگاهی، دسته‌ای، تکراری، پیوسته و پروژه‌ای، هیچ گروهی برای فرایندهای غیر منعطف با ظرفیت کم پیش‌بینی نشده است.

۴- فرایندهای پیوسته

فرایند پیوسته یا Contini‌ous همان فرایند تولید انعطاف‌ناپذیر یا فرایند تکراری است، به شرطی که محصول یا خدمت دائما و در هر لحظه قابل عرضه باشد. برای مثال اصولا یک کارخانه تولید سیمان و یک نیروگاه برق می‌توانند بی‌وقفه محصول و خدمت خود را عرضه کنند. فرایندهای تولید پیوسته اصولا طوری طراحی می‌شوند که ظرفیت تولید بسیار زیادی داشته باشند؛ برای همین در منابع فرض بر این است که در فرایندهای پیوسته امکان بهینه‌سازی، امکان افزایش ظرفیت تولید و امکان کاهش هزینه‌های تولید بیشتر از فرایندهای تکراری است.

در این درس ما هیچ دلیل موجهی برای ارائه فرایند پیوسته به عنوان یک گروه مستقل نیافتیم؛ چرا که معیار ما برای طبقه‌بندی فرایندها صرفا «انعطاف‌پذیری» است و فرایند پیوسته از این لحاظ مصداق دقیقی از فرایندهای غیر منعطف به حساب می‌آید. ضمن این که اگر بخواهیم معیارهای دیگری را هم لحاظ کنیم و طبقه‌بندی دقیق‌تری داشته باشیم، از میان ده‌ها معیار متفاوت دشوار است بتوانیم پیوسته بودن یا نبودن فرایندها را به عنوان یک معیار مهم بپذیریم.

۵- فرایندهای پروژه‌ای

«فرایند پروژه‌ای» به فرایندی گفته می‌شود که برای خدمت‌رسانی به یک پروژه‌ی اجرایی شکل می‌گیرد و بعد از پایان پروژه، متوقف می‌شود. مثل فرایندهای آماده‌سازی بتون، برش‌کاری فلزت و تهیه‌ی سیمان که در کنار یک فعالیت عمرانی به وجود می‌آیند. به نظر می‌رسد که در نظر گرفتن یک گروه اضافه برای این فرایندها بی‌مورد است، چون می‌توانیم آن‌ها را متناسب با ویژگی‌هایشان، به عنوان یکی از فرایندهای پیوسته، تکراری، دسته‌ای یا کارگاهی در نظر بگیریم.

2 پاسخ
  1. موسی سوری گفته:

    با سلام وتشکر از ارایه مطالب مفید و معتبر ، مطالعه متن بالا، علاوه بر نکات ارزشمندی که داشت، نکاتی هم توجهم را جلب کرد که پیشنهاد می کنم در مقالات و مطالب بعدی در نظر گرفته شوند: ۱- دسته بندی فرایندهای زنجیره ارزش پورتر استفاده شود/ اشاره نشده بود۲- به دسته بندی های بسیار خوب ومعتبر مرکز بهره وری وکیفیت امریکاAPQC اشاره شود/ اشاره نشده بود ۳- به نسخه ۱۵ کتاب مدیریت عملیات از William J. Stevenson استناد شده بود که به نظرم احتمال دارد نسخه شماره ۱۴ باشد چون من چند هفته قبل آخرین نسخه کتاب ارزشمند و بسیار حجیم(۹۲۹صفحه ای) William J. Stevenson را دانلود کردم آخرین نسخه مربوط به ۲۰۲۱ وبود ولی آخرین نسخه شماره ۱۴ است. با تشکر مجدد.

    • میلاد اسمعیلی گفته:

      با سلام؛ ضمن سپاس از نظر مفید و دقت نظر شما، با توجه به این که هدف از ارائه این درس صرفا آشنایی اولیه با فرایندهای تولید است، اولویت را حفظ سادگی قرار داده‌ایم. مدل‌های مفیدی مثل زنجیره ارزش را نیز در درس‌های تخصصی‌تر مطالعه خواهیم کرد.

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید