شما در حال خواندن درس اهمیت ایده در کسب و کار از کارگاه ایده هستید.

اهمیت ایده در کسب و کا

به من شش ساعت برای بریدن درخت وقت دهید و من چهار ساعت اول را به تیز کردن تبرم اختصاص می‌دهم! بعضی‌ها این جمله‌ی آبراهام لینکولن را در مورد ایده استفاده می‌کنند، یعنی ایده را تبری می‌دانند که مستقیماً مسائل را حل می‌کند و اعتقاد دارند که باید زمان زیادی روی آن وقت گذاشت تا اجرای بی‌نقصی داشته باشد.

به من شش ساعت برای بریدن درخت وقت دهید و من چهار ساعت اول را تیز کردن تبر اختصاص خواهم داد. آبراهام لینکولن

در سوی دیگر، بعضی‌ها از بیل گیتس روایت می‌کنند که اگر در مورد ایده‌هایش سخت می‌گرفت، هیچ‌ وقت در بیست سالگی به مایکروسافت نمی‌رسید و ظهور ویندوز به صدها سال زمان نیاز داشت.

بیل گیتس و ایده های به موقع

از نظر شما کدام رویکرد منطقی‌تر است؟ آیا باید سال‌ها روی ایده‌ کار کنیم تا به کمال برسد یا بهتر است همان ایده‌ی اولیه و خام را آزمون و خطا کنیم تا در حین کار به پختگی برسد؟

نکاتی در مورد اهمیت ایده

قبل از این‌که در مورد اهمیت ایده صحبت کنیم، لطفاً به نکات زیر توجه کنید:

۱٫ در این درس، تمرکزمان روی ایده‌های کسب‌وکار است.

۲٫ اهمیت ایده یک ویژگی معین و قابل انداز‌ه‌گیری نیست و تا حدی به نظرات و اعتقادات‌ شخصی‌مان بستگی دارد! پس می‌توانید بعضی از ملاک‌های این درس را قبول نکنید یا مواردی را به آن اضافه کنید.

۳٫ برای بررسی اهمیت ایده، باید تمام پارامترهای مهم را در کنار هم بررسی کنید.

عشق از قوانین پیروی نمی‌کند

آدم‌های امروزی، بیش از هر زمان دیگری به رویاهایشان توجه می‌کنند! آن‌ها یاد گرفتند که اهداف‌شان مهم هستند و به زندگی‌شان معنا می‌دهد، پس گاهی بدون چشم‌داشت مالی و سایر انگیزه‌های منطقی روی ایده‌هایشان کار می‌کنند. مثل برادران رایت و اختراع هواپیما که ایده‌شان برای خیلی‌ها خنده‌دار و غیرمنطقی بود اما آن‌ها دغدغه‌ی پرواز داشتند و رویایشان را به واقعیت تبدیل کردند.

پس اگر مسأله‌ی علاقمند هستید و راهکار آن را پیدا کردید، لازم نیست به فاکتورهای اهمیت ایده فکر کنید اما مراقب باشد که انعطاف‌پذیر خود را از دست ندهید! چون راهکارها و ایده‌های مختلفی برای رسیدن به هدف وجود دارد و تمرکز بی جا روی یک ایده باعث می‌شود که از آن‌ها غافل شویم.

قانون اول دوره‌ی راهنمای ایده را فراموش نکنید: روی هدفتان تعصب داشته باشید اما روی ایده‌ها هرگز!

۱- اهمیت ایده از نظر اجرایی بودن

ایده‌ی تبدیل ماده به انرژی توسط  انیشتین مطرح شد اما یک ایده‌ی خام و ساده نبود، بلکه با روابط ریاضی و منطق فیزیک مطرح شد و حداقل روی کاغذ یک نظریه‌ی امکان‌پذیر بود، اما اگر مشابه این ایده بدون مستندات علمی مطرح شود توجیه‌پذیر نیست و شاید اجرایی نباشد.

قابل اجرا و نتیجه‌بخش بودن، دو پارامتر مهم و تاثیرگذار روی اهمیت ایده هستند چون پختگی آن را نشان می‌دهند، به حالت‌های زیر توجه کنید:

شاید از قبل راهکاری وجود داشته باشد و برای مسأله‌ای به‌عنوان ایده مطرح شود، در این حالت اگر روش شناخته شده‌ای باشد از اهمیت زیادی برخوردار نیست اما اگر انحصاری باشد و در اختیار عموم متخصصان نباشد، مهم است.  مثلاً یک مدیر برای کنترل قیمت ارز ایده‌ای را پیشنهاد می‌کند که مالک آن نیست اما ویژگی‌ها و نحوه‌ی اجرای آن را اکثر متخصصان نمی‌دانند و در این‌ حالت یک ایده‌ی مهم (حداقل در آن محیط) مطرح شده است.

شاید اجرایی بودن یک ایده برای نوع حاصی از مسائل روشن باشد و بخواهیم آن را برای مسائل دیگری استفاده کنیم، در این حالت اهمیت ایده به ارزیابی‌ها و آزمایش‌های انجام شده و میزان سازگاری آن با شرایط جدید وابسته است و اگر اجرایی بودن آن ثابت شود، اهمیت زیادی دارد.

شاید ایده‌ای کاملاً خلاقانه و بدون نمونه‌های مشابه باشد، در این حالت  اگر به واسطه‌ی مستندات علمی و منطقی اثبات شود، ارزش بسیار زیادی دارد که در بلوک خلاقیت بررسی خواهیم کرد.

۲- ایده‌های خلاقانه

یکی از شناخته‌شده ترین پارامترهای ارزش‌گذاری، میزان خلاقانه بودن و مبتکرانه بودن ایده است به شرطی‌که مزیت بیشتری ایجاد کند یا نیازی را برطرف کند که قبلاً راه‌حلی نداشته است.

البته توجه کنید که در دام نوآوری گرفتار نشوید و مسأله‌ی اصلی را از یاد نبرید، هدف از ایده‌پردازی حل کردن مسأله است و مهم نیست که  جدید باشد، بلکه باید تا حد امکان از روش‌های به‌صرفه و کارآمد استفاده کنیم.

ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که برای ثبت مالکیت معنوی ایده‌ها، باید حتماً خلاقانه و مبتکرانه باشند اما در عمل و از بعد کاربرد، الزامی به آن نیست.

۳- اهمیت ایده بر اساس زیرساخت مورد نیاز

برای اجرای ایده‌ها به زیرساخت نیاز است، مثلاً برای این‌که ایده‌ی تاکسی‌های اینترنتی اجرا شود به سیستم‌های ماهواره‌ای GPS، سیستم‌عامل تلفن همراه و اینترنت پایدار و برای تولید مبلمان به ماشین‌آلات نجاری نیاز است.

ایده‌ها را از نظر وابستگی به زیرساخت می‌توانیم در گروه‌های زیر طبقه‌بندی کنیم:

 دسته‌ی اول: ایده‌هایی که زیر ساخت اجرای آن‌ها وجود دارد، مثل خیلی از ایده‌های الگوبرداری شده یا حتی خلاقانه‌ای که می‌توانند از امکانات موجود استفاده کنند و در مسائل مختلف مورد استفاده قرار بگیرند.

 دسته‌ی دوم: ایده‌هایی که زیرساخت‌شان وجود ندارد اما با کمی تغییر در ساختارهای موجود قابل دستیابی هستند، مثلاً نسخه‌های جدید اندروید می‌توانند با کمی تغییرات سخت‌افزاری در تلفن‌های هوشمند مورد استفاده قرار بگیرند یا شاید برای تولید یک محصول بتوانیم با کمی تغییر در خط تولید فعلی به زیرساخت مورد نیاز آن برسیم.

 دسته‌ی سوم: ایده‌هایی که زیرساخت‌شان موجود نیست و فراهم کردن آن‌ها به تغییرات اساسی نیاز دارد، مثل ایده‌ی سفر به ماه که وقتی مطرح شد بسیاری از ملزومات آن وجود نداشت و با سرمایه‌گذاری‌های هنگفت و صرف زمان زیاد در امور پژوهشی امکان‌پذیر شد.

حالا سوال اینجاست که کدام یک از این ایده‌ها مهم‌تر هستند؟

ایده‌های دسته‌ی اول زمانی مهم تلقی می‌شوند که به سادگی قابل الگوبرداری نباشند، در غیر این‌صورت با توجه به اینکه‌ زیرساخت‌های اجرایشان وجود دارد به سادگی از آن‌ها تقلید می‌شود و مزیت خاصی برای صاحبان ایده ایجاد نمی‌کنند، اما اگر نگاه کلی داشته باشیم می‌توانند به پیشرفت  صنعت کمک کنند و مهم باشند.

در دسته‌ی دوم هر چقدر تهیه‌ی زیرساخت‌ها دشوارتر باشد، شانس تقلید شدن کم‌تر و اهمیت ایده بیشتر است به شرطی که در مورد اجرایی  و نتیجه‌بخش بودن آن قطعیت بالایی وجود داشته باشد.

ایده‌های دسته‌ی سوم می‌توانند کاملاً بی‌اهمیت یا فوق‌العاده مهم باشند، مثلاً ایده‌ی سکونت در سیاره‌ی پلوتون به خودی خود ارزشمند نیست اما وقتی با مستندات علمی همراه شود، می‌تواند نقطه‌ی عطفی در علم و تکنولوژی باشد.

پس موضوع زیرساخت‌ها به تنهایی نمی‌تواند ارزیابی شود و باید در کنار سایر پارامترها مورد بررسی قرار بگیرد.

۴- اهمیت ایده از نظر منافع آن

بدیهی است که اهمیت ایده و منافع آن، رابطه‌ی مستقیم دارند اما خیلی وقت‌ها، مزایای یک ایده را نمی‌توان به درستی تخمین زد یا ریسک و عدم قطعیت زیادی دارد، به همین علت باید منافع ایده را در کنار اجرایی بودن آن بررسی کنیم. مثلاً ایده‌ی تبدیل آب به نفت بی‌شک سود بسیار زیادی دارد اما چون  قطعیت آن کم است، عملاً ایده‌ی قابل توجهی محسوب نمی‌شود.

از طرفی بعضی ایده‌ها منافعی دارند که کسی خواستارشان نیست، مثلاً راهکاری که برای کاهش مصرف سوخت پیکان ارائه می‌شود نتیجه‌بخش است اما مشتریان زیادی ندارد و نمی‌تواند ایده‌ی مهمی باشد، اما واکسن وبا یک مسأله‌ی جهانی را حل می‌کند و اهمیت فوق‌العاده زیادی دارد و ارزشمندترین ایده‌ها آن‌هایی هستند که به صورت بنیادی، طیفی وسیعی از مشکلات مهم را حل می‌کنند مثلاً دارویی را در نظر بگیرید که به کلی مانع رشد سلول‌های سرطانی می‌شود یا بیشتر بیماری‌های ویروسی را از بین می‌برد.

پس باید سعی کنیم که ایده‌هایمان برای نیازهای بنیادی باشد و تا حد امکان مسائل بیشتری را حل کند، یعنی ایده‌ی اولیه را طوری به بلوغ برسانیم که خواستار بیشتری داشته باشد و در این حالت بی‌شک یک ایده‌ی ارزشمند و مهم خواهیم داشت.

پیشنهاد برای مطالعه‌ی بیشتر

شاید نگاه این درس به ایده از نظر علاقمندان استارتاپ جذاب نباشد؛ بیشتر آن‌ها رویایی دارند که اجرا شدن آن روی کاغذ منطقی نیست! حتی رویای ویکی تولید هم از قواعد ریاضی پیروی نمی‌کند و منتقدان زیادی دارد، پس می‌توانید در تکمیل این درس نگاهی به مقاله‌ی زیر داشته باشد:

# چرا ایده مهم‌ترین بخش یک استارتاپ است؟  از سایت مدیوم

نکته: این مقاله به زبان انگلیسی است.