انتخاب و بررسی ایده برای کارگاه های تولیدی
ایده تا چه اندازه روی موفقیت کسبوکار اثر میگذارد؟ پاسخ به این سؤال از گذشته تا به امروز تغییرات زیادی داشته است، طوری که زمانی میگفتند ایده تمام دارایی یک کسب و کار است و کار به جایی رسیده بود که شاهد ظهور بنگاههای خرید و فروش ایدههای تجاری بودیم اما رفته رفته این باور حاکم شد که ایده به تنهایی موفقیت کسبوکارها را تضمین نمیکند بلکه نحوهی اجرای آن به مراتب مهمتر است و چه بسا یک ایدهی معمولی با اجرای مناسب به نتایج فوقالعادهای منتهی شود؛ این نگرش چندان توجیه عجیب و غریب و پیچیدهای ندارد چون به وضوح قابل پیشبینی است که ایدهها علاوه بر اینکه به ذهن ما میرسند در ذهن هزاران نفر دیگر هم ساخته و پرداخته میشوند و بد نیست به همان تعبیر مشهور و نه چندان دقیق اشاره کنیم که هر ایده همزمان به ذهن حدأقل پانزده نفر خطور میکند اما چون شیوهی برخورد با آنها متفاوت است، نتایج متفاوتی رقم میخورد.
با توضیحاتی که دادیم حالا مناسب است که دوباره سؤالمان را تکرار کنیم؛ ایدهها تا چه اندازه روی موفقیت کسبوکارها اثر میگذارند؟ از نظر ما هیچیک از نگاههای افراطی و منفعلانه به ایدههای کسبوکار نمیتوانند حقیقت را توصیف کنند چون با وجود اینکه ایده ضامن موفقیت کسبوکار نیست اما مسیر و مقصد آن را تعیین میکند.
البته موضوع صحبتمان در این نوشتار، اهمیت ایدهها نیست و همانطور که از عنوان مشخص است، میخواهیم در مورد انتخاب و بررسی ایدهها صحبت کنیم اما تا زمانی که نگرش درستی نسبت به مفهوم ایده و جایگاه آن نداشته باشیم در پردازش و ارزیابی آن هم موفق نمیشویم و لذا توصیه میکنیم که پیش از ورود به مباحث این مطلب، نگاهی به مقالات زیر داشته باشید:
ایده چیست؟
ایده در کسبوکار چقدر اهمیت دارد؟
در مطلبی که میخوانید بدون پرداختن به جزئیات ایده و ایدهپردازی در مورد بعضی نکات مهم و کلیدی در مراحل کشف و ارزیابی ایده صحبت میکنیم که طبیعتاً یک دستورالعمل جامع و اصولی محسوب نمیشوند اما کمک میکنند که تا حد زیادی در مسیر اصولی قدم بردارید و باورهای منطقیتری داشته باشید، ضمن اینکه اگر یادگیری روشمند و تکنیکال را ترجیح میدهد و فرصت کافی دارید میتوانید به جای این نوشته از کارگاه ایدهی ویکیتولید استفاده کنید و در این حالت موضوع مشابه این مطلب را میتوانید در مقالهی زیر جستوجو کنید:
ایده خام معمولاً ارزشمند نیست.
افسانههای زیادی در مورد جایگاه خارقالعادهی ایدهها وجود دارد: “در یک روز بارانی، آقای الف زیر درخت گیلاس استراحت میکرد که ناگهان با یک ایدهی فوقالعاده و حیرتانگیز از جا برخاست” و ادامهی داستان هم معمولاً به اینجا میرسد که “زندگی آقای الف دقیقاً در همین لحظهی تاریخی دگرگون شد”.
شبیه این روایات را چند بار شنیدهاید؟ آدمهایی که زندگیشان فقط با یک ایدهی طلایی دگرگون میشود؛ آنهایی که تا قبل از یک لحظهی خاص، دستاوردی نداشتند و دقیقاً بعد از آن به همه چیز میرسند و فاتح قلههای موفقیت میشوند.
شاید باورش دشوار باشد اما همین افسانه های نخنما و سطحی باعث میشوند که بعضی افراد به جای عملگرایی پیوسته در حال انتخاب مسیر و موضوع فعالیتشان باشند و هیچ یک را به مرحلهی عمل نرسانند، در حقیقت این آدمها وقتی میبینند که ایدههایشان باعث تحول چیزی نمیشود و شرایط قبل و بعد از آن تفاوت چندانی ندارد به این نتیجه میرسند که هنوز آن ایدهی معجزهآسا را کشف نکردهاند و بهتر است دوباره مسیر دیگری را انتخاب کنند.
با این اوصاف روشن است که پرداختن بیش از اندازه به ایدههای خام و سطحی راه به جایی نمیبرد و شاید بهتر باشد قبول کنیم که اصولاً هیچ ایدهی خامی باعث تحولات قابل توجه نمیشود، بلکه ایدههایی ارزشآفرین میشوند که روی آنها کار شده است و آرام آرام به مرحلهی بلوغ و پختگی رسیدهاند.
وقتی اجرای ایدهتان برای همه آسان است، نباید توقع سود بالا داشته باشید.
اکثر افراد به دنبال ایدههای پرسودی هستند که انجامشان ساده باشد و سرمایهی زیادی نخواهد و به راحتی برای آن مجوز بگیرند اما چنین مشخصاتی را نمیتوان در کنار هم تجمیع کرد.
به نظرتان اگر انجام کاری به شدت سودآور باشد چه میشود؟ بدیهی است که چنین ایدههایی حتی اگر از نظر عموم پنهان مانده باشند به سرعت شناسایی میشوند و اشخاص زیادی برای انجامشان هجوم میآورند و در زمانی کوتاه با افزایش فعالان، نسبت عرضه و تقاضا تغییر میکند و آن سود سرشار اولیه به یک مقدار منطقی و متعادل میرسد، مگر زمانی که اجرای ایده دشوار باشد یا به شرایط خاصی نیاز داشته باشد و تحت تاثیر این موانع از شدت ورود تازهواردان و کاهش سود کاسته شود.
در صورت تمایل میتوانید برای درک بهتر جاذبهها و دافعههای صنعت و بهصورت کلی پارامترهای موثر در محیطهای خرد و کلان به مقالهی تحلیل محیط کسبوکار مراجعه کنید که به زبانی ساده برای شما عزیزان تنظیم شده است.
ایده های تولید الزاماً در مورد محصولات نیستند.
بعضیها گمان میکنند که قلمرو ایدههای تولید به محصولات خلاصه میشود در حالی که هسته و جذابیت اصلی آنها میتواند در خصوص موضوعات دیگری مثل روش تولید، استراتژی فروش، بازارهای هدف، کانالهای ارتباط با مشتریان، روشهای درآمدزایی یا سایر موارد باشد؛ مثلاً کارخانهی هیلتی (تولیدکنندهی ماشینآلات و تجهیرات عمرانی) در برههای که امکان حذف آن از صنعت وجود داشت با بهکارگیری یک ایدهای خلاقانه تصمیم گرفت که علاوه بر فروش محصولات امکان اجارهی آنها توسط مشتری فراهم شود و با همین ایدهی ساده (که ارتباطی هم با طرح محصول نداشت) از مهلکه نجات پیدا کرد.
برای اینکه بتوانید از نکتهی سوم بهصورت کاربردیتر استفاده کنید لازم است با بوم مدل کسبوکار و درسهای تکمیلی آن آشنا شوید که در مقالات جداگانه به آنها پرداختهایم و با کلیک روی این قسمت میتوانید به آنها دسترسی داشته باشید.
اگر هیچ ایدهای به ذهنتان نمیرسد از ابزارهای ایدهپردازی استفاده کنید.
برخی گله میکنند که میخواهند چیزی تولید کنند یا کاری انجام دهند اما ایدهای به ذهنشان نمیرسد که خوشبختانه راهکارها و تکنیکهای متفاوتی برای این مساله پیشنهاد شده است و بسیاری از آنها را به همراه تمرینهای کاربردی در ویکیتولید ارائه کردیم که میتوانید با کلیک روی این قسمت به فهرستشان دسترسی داشته باشد.
ایدههایی در اولویت هستند که با نقاط قوت شما همخوانی داشته باشند.
خیلی از افراد در اولین تجربیات کارآفرینی به ایدههایی رغبت نشان میدهند که در موردشان دانش یا تجربهی کافی ندارند، چرا؟ چون ناآگاهی و بیتجربگی باعث میشود که کارها آسانتر و جذاب به نظر برسند اما واقعیت این است که لازمهی موفقیت در هر کاری تجربه است و اگر بیتجربه باشیم باید بهای آن را با صرف زمان و هزینههای اضافی بپردازیم، به همین علت این توصیهی قدیمی را تکرار میکنیم که هرگز بیجهت از تجربیات و دانشی که دارید دست نکشید چون میتواند در میدان رقابت، بزرگترین مزیت و وجههی تمایز کسبوکارتان باشد.
ایدههایی که با علایق و ارزشهایمان هماهنگ باشند شانس بیشتری برای موفقیت خواهند داشت.
شاید شما هم این توصیه را شنیده باشید که لازم نیست از همان ابتدا به دنبال کار مورد علاقهمان باشیم، بلکه با ایدههای پولساز شروع میکنیم و وقتی سرمایهمان به حد کافی رسید به سراغ کار مورد علاقهمان میرویم، اما این استراتژی درست است؟
همانطور که بالاتر گفتیم، به نظرمان هیچ ایدهای وجود ندارد که بدون داشتن پیشنیازهای آنچنانی (مثل سرمایهی کلان یا داشتن فنی پیچیده) در مدت زمانی کوتاه به سود آنچنانی برسد و اگر موفقیتی در کار باشد صرفاً با صرف زمان و انرژی قابل توجه امکانپذیر است، لذا در این خصوص میتوان به دو نکتهی مهم اشاره کرد:
اولاً منطقی نیست که زمان و انرژی زیادی را برای یک ایدهی شغلی صرف کنیم و وقتی به اوج رسید آن را کنار بگذاریم و سراغ ایدهی دیگری برویم.
دوماً از آنجایی که مسیر بلوغ ایدهها معمولاً طولانی و دشوار است، بسیاری از صاحبان کسبوکارها صبر کافی ندارند و در میانهی مسیر منصرف میشوند اما وقتی ایدهای از علایق و ارزشها و خواستههای مجریان نشأت گرفته شده باشد، دلایل قویتری برای مقاومت و پافشاری وجود خواهد داشت که شانس موفقیت کسبوکار را افزایش میدهد.
ایدههای کاملاً جدید ممکن است خطرناک باشند
اگر ایدهای دارید که مشابه آن هرگز اجرا نشده است کمی بیشتر احتیاط کنید چون احتمالاً مشابه ایدهی شما قبلاً به ذهن فعالان صنعت (در حوزهی کاری مربوطه) رسیده است و شاید دلیل خاصی برای اجرایی نکردن آن وجود دارد که شما از آن بیاطلاع هستید، مثلاً شاید ایدهی ساخت محصولی را داشته باشید که با وجود تقاضای زیاد آن در کشور از طریق واردات تأمین میشود و منطقی است که ایدهی تولید چنین محصولی احتمالاً به ذهن افراد زیادی رسیده است اما چرا آن را اجرایی نکردهاند؟ شاید فرایند تولید پیچیدهای دارد یا مواد اولیهی ساخت آن در کشورمان موجود نیست یا به ماشینآلات و تجهیزاتی نیاز دارید که امکان تأمین آنها وجود ندارد و از همهی اینها مهمتر شاید به کلّی هزینههای تولید آن در کشورمان صرفهی اقتصادی نداشته باشد.
به جز نکتهای که گفتیم باید به این نکته هم توجه داشته باشید که بیهمتا بودن ایدهها ممکن است مشکلاتی در پی داشته باشد که پررنگترین آن، عدم قطعیت در امکانپذیری و نتیجهبخش بودن آن است، مثلاً شاید بتوانید کفشی اختراع کنید که باعث تقویت ماهیچههای پا میشود اما آیا واقعاً از این کفش استقبال میشود؟ آیا ممکن است عوارض جانبی داشته باشد؟ طبیعتاً چون تجربیات مشابه کمتری در خصوص این ایده وجود دارد، پاسخ قطعی این سؤالات زمانی مشخص میشود که کفش مورد نظر در بازار عرضه شده باشد. همچنین معرفی محصولات و تکنولوژیهای نوین به مشتریان و متقاعد کردن آنها برای خرید، کار دشوار و زمانبری است که معمولاً به صرف هزینه و انرژی زیادی نیاز دارد.
همهی آنچه گفتیم میتواند به این نکتهی بسیار مهم منتهی شود که الزاماً به دنبال ایدههای خلاقانه و نوین نباشید، خیلی وقتها تکرار یک ایدهی موفق میتواند نتایج بسیار درخشانی را رقم بزند.
مراقب ایدههای غیرممکن باشید
شاید ایدهی تأسیس هتل پنج ستاره در مریخ بسیار جذاب و پرسود باشد اما بعید است امکان اجرای آن را داشته باشید و شما را به سود برساند، لذا یکی از شرایط مهمی که باید در انتخاب ایده لحاظ شود ارزیابی فنی طرح برای اطمینان از قابلیت اجرا و ارزیابی اقتصادی برای شناسایی سرمایهی مورد نیاز در بازههای زمانی مختلف است و البته باید توجه داشته باشیم که این ارزیابی زمان امکانپذیر میشود که ایدهی مورد نظر تا حدی پردازش شده باشد و بتوانیم از عنوان طرح برای آن استفاده کنیم.
ارزیابی ایدهها الزاماً گران نیست!
اقداماتی که برای ارزیابی ایدهها انجام میشوند الزاماً مبتنی بر روشهای گرانقیمتی مثل شبیهسازی بازار یا پخش آزمایشی محصولات نیستند، بلکه منابع و ابزارهای سادهتر و ارزانتری هم وجود دارد که میتوانند اطلاعات بسیار ارزشمندی در اختیار صاحبان ایده قرار دهند.
مثلاً برای مطالعهی تغییر نیازهای مشتریان در بازههای زمانی مختلف میتوانیم از نظرسنجیها یا خرید و پردازش اطلاعات فروش بنگاههای تجاری استفاده کنیم اما ابزارهای سادهتری هم وجود دارد که میتوانند سریعاً ما را به یک پاسخ اولیه برسانند.
برای اینکه مصداق دقیقتری برای این نکته داشته باشید میتوانیم از Google Trends مثال بزنیم که وضعیت جستوجوی کلیدواژهها در گوگل را بر اساس تاریخ را نمایش میدهد.
قابل انکار نیست که امروزه تقریباً بیشتر کاربران در خصوص دغدغهها و نیازها و خواستههایشان در گوگل جستوجو میکنند و لذا میتوانیم تغییرات میزان جستوجوی یک واژه در بازههای زمانی مختلف را پارامتری معنادار بدانیم و بر اساس آن اطلاعات ارزشمندی را استخراج کنیم.
مثلاً اسپینر یک اسباب بازی چرخشی است که در سال های پیش فروش فوق العاده ای داشته است؛ حال فرض کنیم که قصد تولید این اسباب بازی را داریم و عبارت “خرید اسپینر” را در Google Trends بررسی میکنیم.
همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید، میزان جستوجوی این عبارت (خرید اسپینر) تا قبل از سال ۲۰۱۶ نزدیک به صفر بوده است چون فارسیزبانها با این اسباببازی آشنا نبودند اما پس از سال ۲۰۱۶ و ورود آن به بازار ایران با تبلیغات مؤثری که انجام شد بهصورت ناگهانی و در یک بازهی کوتاه مدت افراد زیادی در مورد خرید اسپینر جستوجو کردند و بازار آن پررونق بود اما از آنجایی که آتش تند زود خاکستر میشود در اواخر سال ۲۰۱۷ این رویه متوقف شد و امروزه کمتر کسی به دنبال خرید این اسباببازی است.
به نظر میرسد نتیجهای که بدون پرداخت هزینه یا صرف زمان از کمک گوگل ترندز استخراج کردیم دقیق است و میتواند مبنای خوبی برای تصمیمگیری باشد و این در حالی است که هزینه و زمان چندانی صرف نکردیم و اگر قرار به استفاده از روشهای دیگر مثل نظرسنجیها یا جمعآوری اطلاعات خردهفروشان بود به حدأقل چند روز زمان و صرف هزینه نیاز داشت.
فایل صوتی خیلی خیلی کمکم کرد ممنونم واقعا دستتون درد نکنه ک راهنمایی میکنین واقعا خیلی چیزا روشن شد واسم
خیلی ممنونم بازم از این ویسا اموزشا بزارین
انشالله سایر محتویات سایت هم بتونن نظرتونو جلب کنن
موفق و پیروز باشید